جستجو

نمایش 31 - 40 از 77 نتیجه

  • تأملاتِ روحانی

    در زمان‌های‌ قدیم‌، در شهری‌ دو نقاش‌ زندگی‌ می‌کردند. هر دو آنها در کار خود استاد بودند. یک‌ روز پادشاه‌ تصمیم‌ گرفت‌ که‌ مسابقه‌ای‌ ترتیب‌ دهد و یکی‌ از آن‌ دو را به‌عنوان‌ بهترین‌ نقاش‌ معرفی‌ کند.

  • سخنانی چند از ریچارد وورمبراند

    من نمی‌پرسم كه آیا باید عاشقت باشم یا نه. من برای آزادی‌ام از زندان به تو عشق نمی‌ورزم. حتی اگر در بدبختی دائم غوطه‌ور باشم باز هم عاشق تو باقی خواهم ماند...

  • پنـاه بر خـدا!

    چند ماه پیش که تصمیم گرفتیم موضوع اصلی مجله را به معضل قرض اختصاص دهیم و بنده در قسمت سرمقاله اوضاع نابسامان اقتصاد جهان را یادآور شدم، حتی در هولناک‌ترین کابوس‌هایم هم تصور نمی‌کردم که مؤسسات مالی‌ چند صد ساله

  • نقاش ازل

    سال‌ها پیش، در ایران دوستی داشتم که نقاشی بسیار زبَردست بود. تا به‌حال کمتر کسی را دیده‌ام که بتواند با این سرعت و مهارت بر بوم یا دیوار و یا بر هر شیء دیگر نقاشی کند. هر بار که طرحی آغاز می‌کرد گویی معمایی سر به مُهر برای من بود

  • جان استات

    در حالی ‌که زندگی در هیاهوی شهر تهران در سال ۱۹۷۳ سپری می‌شد، اغلب مردم اطلاع نداشتند که مردی برجسته و صاحب‌نام در حال بازدید از این شهر است. او کسی نبود جز جان استات، یکی از بزرگترین رهبران مسیحی در قرن بیستم.

  • از گل و لجن نجاتم داد

    زندگیِ قبل از ایمان من سراسر درد و رنج و سیاهی بود. اگر بخواهم تمام آن وقایع را بر روی کاغذ بیاورم ممکن است چندین کتاب شود ولی این کتاب‌ها حاوی برکتی برای خوانندگان نخواهد بود. بنابراین به ذکر خلاصه‌ای از گذشته‌ام بسنده می‌کنم و بیشتر به کار عظیم خداوند می‌پردازم.

  • مثل قنطارها

    اگر ما این داستان را از دیدگاه سرمایه‌داری غربی نگاه کنیم‌، ظاهراً گزارشی است از دو تاجر موفق و یک تاجر ناموفق‌. پاداشهایی به آنانی که موفق شده بودند، وعده داده شده بود...

Pages