جستجو

نمایش 201 - 210 از 244 نتیجه

  • تهمت

    وقتی به پادگان برگشتم متوجه شدم که به من تهمت رشوه گرفتن از سربازها را زدند و این در صورتی بود که من هیچ گونه رشوه‌ای از کسی نگرفته بودم ...

  • یادآوری و فراموشی

    همۀ ما در زندگی خودمان خاطرات خوشی داریم که دوست داریم آنها را به‌یاد آوریم و شاید صدها بار آن روزهای خوش، یا حرف‌های شیرین یا اتفاقات جالب را در ذهن خود مرور کرده‌ایم و هنوز هم ...

  • دیدگاه مسیحیت در مورد همجنس‌گرایی

    دیدگاه مسیحیت در مورد همجنس‌گرایی را می‌توان در این سه لغت خلاصه کرد: عملی است گناه‌آلود! تمام فرقه‌های اصلی مسیحیت چنین موضعی دارند. در اعتقادنامه کلیسای کاتولیک رم آمده است: «اعمال همجنس‌گرایانه خلافِ قانون طبیعت است و به هیچ وجه نمی‌توان چنین اعمالی را پذیرفت.»

  • عیسی و راز داوینچی

    آیا مدارکی قدیمی‌دربارۀ عیسی غیر از آنچه در عهد جدید می‌بینیم، موجود است؟ اگر هست آیا اعتبار آنها بیشتر است؟ آیا عیسی ازدواج کرد؟ آیا همسرش مریم مجدلیه بود؟ آیا این ازدواج ثمری داشت؟ ...

  • زن پیلاتس

    حدود یک سال و نیم پیش به اتفاق همسرم برای اولین بار فیلم "رنج‌های مسیح" را در سینما دیدیم. این فیلم تأثیر شگرفی بر من گذاشت ...

  • جانی اریکسون

    روز سی‌ام ژوئیه سال ۱۹۶۷، حوالی غروب، در آبهای کم‌عمق خلیج چسپیک حادثه‌ای رخ داد که باعث شد زندگی جانی اریکسونِ ۱۷ ساله برای همیشه دگرگون شود...

  • سیر اندیشه در دنیای الهیات مسیحی‌/۱۲

    در شماره شانزدهم کلمه‌، در این صفحه‌، در بارة اصلاحات کلیسا و شخصیت و آراء ژان کالوَن بحث کردیم‌. در پایان این مقاله‌، اشاره کردیم که کالون روشی بسیار دقیق و منضبط در خصوص رفتار مسیحی داشت‌. او ...

  • شیوۀ مسیحی تربیت فرزندان/۴

    لغت "تأدیب" چه چیزهایی را به ذهن شما می‌آورد؟ قانون و مقررات؟ یک سلسله محدودیت‌ها؟ تنبیه بدنی؟ متأسفانه این لغت برای برخی حتی ممکن است یادآور خاطرات تلخ دوران کودکی و رفتارهای هولناک و بی‌رحمانه‌ای باشد که در گذشته از والدین یا معلمین خود دیده‌اند...

  • شیوۀ مسیحی تربیت فرزندان/قسمت اول

    اجازه دهید سؤالی بپرسم. شما به‌عنوان پدر یا مادر وظیفه خود را چگونه توصیف می‌کنید؟ اگر قرار باشد فهرستی از وظایف خود تهیه کنید، به چه نکاتی اشاره خواهید کرد؟ آشپز؟ پرستار؟ خدمت‌گزار؟ دوست؟ مشاور؟ همبازی؟ تأدیب‌گر؟

  • درس‌هایی از مورچه!

    بعد از ظهر یک روز یکشنبه بود و من خسته از ادارۀ سه جلسۀ کلیساییِ صبح، روی مبل منزل لم داده بودم و "استراحت" می‌کردم. بچه‌‌ها جلوی من در تکاپو بودند و وظایفی‌ را که به آنها محول شده بود انجام می‌دادند. همسرم نیز در آشپزخانه مشغول نظافت و پخت و پز بود. هم او هم فرزندانم از صبح دوشادوش من در کلیسا نیز زحمت کشیده بودند

Pages