نمایش 101 - 110 از 179 نتیجه
-
واقعاً مسأله اینقدر جدی بود؟!
نجات انسان فقط به کاری که او میکند، یعنی توبه و ایمان، بستگی ندارد. او نه قادر است خطاهای گذشته خود را جبران کند، و نه قدرت دارد که دیگر گناه نکند...
-
قوت قیامت مسیح
رستاخیز مسیح بهعنوان رخدادی منحصربفرد در نقطه اوج عملکرد مقتدر خدا در تاریخ نجات، معانی و دلالتهای گوناگونی برای الهیات مسیحی دارد...
-
مسیحیت و روانشناسی/۶
در شماره قبلی این سؤال را مطرح نمودیم که آیا مسیحیان ممکن است دچار بیماریهای روانی شوند؟ اگر ممکن است، نقش روانشناسی در این زمینه چه میتواند باشد؟...
-
جتسیمانی: مدرسۀ دعا
جایگاه مرکزی رخداد عظیم مرگ و قیام مسیح در ایمان مسیحی نیازی به تأکید ندارد. اما بسیاری اوقات از یاد میبریم که این واقعۀ عظیم در خلاء رخ نداد بلکه نتیجۀ مقدمات ...
-
در برابر مسیحِ قیامكرده
آنچه كه برای مریم و شاگردان تصورناپذیر و باورنكردنی است، دربرابر چشمان آنان بهشكلی عینی و ملموس رخ مینمایاند و خداوندِ قیامكرده با جلالی وصف ناشدنی بر آنان ظاهر میشود...
-
ما در خدمت خدا، یا خدا در خدمت ما؟!
مرز میان تعلیم درست و نادرست، اغلب نادیدنی است و بسیار باریک، طوری که بسیار ساده میتوان در دام تعالیم غلط، که گاه شاید ظاهراً بیضرر هم بهنظر آیند، گرفتار آمد.
-
پیروزی بر نیروهای تاریکی/۴
رهانیدن مردم از حاکمیت شیطان و ارواح شریر بخش مهمی از رسالت عیسی بود. او اخراج دیوها را جزئی جداییناپذیر از آمدن پادشاهی خدا در زندگی مردم میدانست: «اگر من به روح خدا دیوها را بیرون میکنم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما رسیده است» (متی ۱۲:۲۸).
-
ژرفا به ژرفا خبر میدهد: بحثی پیرامون کتاب مزامیر و انواع آنها
برای پرستش: ما برای پرستش خلق شدهایم! پرستش دعوت و هدف زندگی ماست. اگر انسان خدا را نپرستد، سنگها برای خدا به فریاد در میآید! مزامیر به ما کمک میکند تا عجایب غیرقابل وصف عمل و شخصیت خدا را بیان کنیم. مزامیر بهترین کمک برای عشق ورزیدن به خدا با تمامی دل، جان، فکر و قدرت است.
-
عید پنطیکاست
پنطیکاست! این کلمه برای هر مسیحی، در هر جا، یادآور منظرۀ پرشکوه قرارگیری زبانههای آتش بر سر مسیحیان اولیه و افاضۀ عطای شگفتانگیز زبانها بهعنوان نشانۀ افاضۀ روحالقدس میباشد ...
-
برگرفته از داستان زندگی حشمت (پناه زیر سایۀ تو
در خانوادهای متوسط و بسیار مذهبی متولد شدم. خانوادهام از هر نظر مرا تحت کنترل داشتند و این رفتارها همیشه مرا رنج میداد، چون فکر میکردم که آنها به من اطمینان ندارند.اجازه نداشتم تنها به مدرسه و خیابان بروم همیشه برادرم با من همراه بود ...