جستجو
نمایش 131 - 140 از 149 نتیجه
-
پیـام کریسمس
کریسمس برای ما چه پیامی دارد؟ در چنین روزهایی مسیحیان در تمام دنیا کریسمس را جشن میگیرند و در آن به شادی و سرور میپردازند. ولی خیلی از این شادیها عمق و معنی خود را از دست دادهاند...
-
دیوید ویلکرسون
در سال ۱۹۵۸ دیوید ویلکرسون شبان جوانِ کلیسای جماعت ربانی در فیلیپسبورگ، شهری کوچک در ایالت پنسیلوانیای آمریکا بود. یک شب در حال تماشای تلویزیون بود که حوصلهاش سر رفت و آن را خاموش کرد. از اتاقش خارج شد تا کمی مطالعه کند. پس از مطالعه با کمی محاسبه متوجه شد که هر شب دو ساعت از وقت خودش را جلوی این جعبه نقرهای
-
زندگی عنکبوتی
خوشحالیم که در این صفحه از مجله، شهادتی از برادر حسام را دریافت کردیم که مربوط به زمانی است که ایشان بطور معجزهآسایی با مسیح و کلام پرقدرت او آشنا شدند.
-
مروری بر زندگی شهدای کلیسای ایران/۲
در شمارۀ قبل، تاریخچۀ زندگی سه تن از شهیدان برجستۀ کلیسای ایران را بهاختصار بررسی کردیم. در این شماره ...
-
به کدام خدا دعا میکنیم؟!
ریاکاری تنها گناهی نیست که در دعا باید از آن پرهیخت؛ "تکرار باطل" یعنی بیان عبارات بیمعنی و مکانیکی نیز گناه دیگری است که باید از آن دوری جست...
-
عطای نبوت: دیروز و امروز
هدف ما در این مقاله بررسی یکی از عطایای روحالقدس است که پولس آن را "نبوت" مینامد (اول قرنتیان ۱۲:۱۰). او بر اهمیت این عطا تأکید میورزد و مؤمنان شهر قرنتس را تشویق میکند که ...
-
جان ویکلیف
اما اهمیت ویکلیف تنها به ترجمه کتابمقدس محدود نمیشود. او که در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده بود و رئیس و استاد یکی از مهمترین کالجهای آن یعنی کالجِ بالیول (Balliol) بود، فیلسوفی برجسته، نویسندهای پرکار، الهیدان و واعظی سرشناس، و از همه مهمتر، یکی از صاحبنفوذترین اصلاحطلبان کلیسا و از منتقدین سرسختِ کلیسای کاتولیک روم بود
-
زندگی عنکبوتی
عجب حکایتی شده بود این عنکبوت ما، شاید بهتر است بگویم این هم اتاقی من. بنظرم عجیب نیست که انسان در موقعیتهایی حتی با یک موجود ریز و شاید بنظر خیلیها زشت و کریه هم میتواند ارتباط عاطفی برقرار کند. شاید خندهدار باشد، ولی بین من و او یک رابطۀ غیرعادی ایجاد شده بود. بعضی مواقع که
-
الیزابت
زمان اولین کریسمس فرا رسیده است. خداوند در فکر نجات بشر است. بعد از ۴۰۰ سال دوران تاریکی و سکوت، خداوند دست بکار شده است ...
-
تشریح مثلهای عیسی - ناظر دوراندیش
ناظر دوراندیش در یک بنبست گیر کرده بود و میبایست کارش را تحویل میداد. او بیکار شده بود و بنظر هم نمیآمد که در آیندۀ نزدیکی بتواند شغل مناسبی پیدا کند...