جستجو

نمایش 151 - 160 از 181 نتیجه

  • داستان زندگی لعنت و برکت

    یک روز که طبق معمول برای یک عمل جراحی دیگر آماده می‌شدم، خدا با من صحبت کرد. او به من گفت که پس از مرگ، یکراست به جهنم خواهم رفت!...

  • تشریح مثل‌های عیسی/ در آغوش ابراهیم

    در باب ۱۶ انجیل متی عیسی داستان دیگری را نقل می‌کند که در بارۀ مرد ثروتمند و ایلعازر است‌. این مثل در طول دوران‌، متفکرین را با مشکلات عدیده‌ای روبرو کرده است‌...

  • مثل گمشــده‌ها

    در این مقاله به بررسی داستان «گوسفند و سکه گمشده‌» خواهیم پرداخت که در لوقا باب ۱۵ آمده است. می‌توان با این آیه این داستان‌ها را خلاصه کنیم‌: «زیرا که پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد».

  • مسیحیت و نوروز باستان

    یادم می‌آید بچه که بودم، هر بار که در آغاز سال تحصیلی جدید فهرست اسامی شاگردان کلاس برای اولین بار خوانده می‌شد، نوبت اسم من که می‌رسید اکثر شاگردان برمی‌گشتند و با تعجب نگاهم می‌کردند...

  • زمین یخ‌زده، قلب‌های آتشین

    دوستان، من و شما حق داریم که با مشکلات خودمان دست و پنجه نرم کنیم و درگیر مسائل زندگی خودمان باشیم اما خداوند از ما چیز دیگری می‌خواهد...

  • دیوید ویلکرسون

    در سال ۱۹۵۸ دیوید ویلکرسون شبان جوانِ کلیسای جماعت ربانی در فیلیپسبورگ، شهری کوچک در ایالت پنسیلوانیای آمریکا بود. یک شب در حال تماشای تلویزیون بود که حوصله‌اش سر رفت و آن را خاموش کرد. از اتاقش خارج شد تا کمی مطالعه کند. پس از مطالعه با کمی محاسبه متوجه شد که هر شب دو ساعت از وقت خودش را جلوی این جعبه نقره‌ای

  • مسیحیت و صومعه‌‌ها

    وقتی به تاریخ مسیحیت می‌‌نگریم به دورانی برخورد می‌‌کنیم که در اقشاری از مسیحیان لزوم کناره‌‌گیری از دنیا و رفتن به خلوت و انزوا بیشتر رواج یافت تا جایی که مکان‌‌هایی به‌‌نام صومعه‌‌ و دیر برای زندگی جمعی اینگونه افراد تأسیس شد.

  • خشونت و بدرفتاری در خانه/قسمت اول

    خوانندگان گرامی، در شمارۀ گذشته سلسله مقالات بچه‌‌های طلاق به سه موضوع اضطراب، خشم و افسردگی ناشی از طلاق پرداختیم و واکنش بچه‌‌ها را بررسی کردیم و رهنمودهایی ارائه شد. در این شماره به موضوع خشونت، آزار و بدرفتاری در خانه و بخصوص خشونت‌‌های فیزیکی و زبانی می‌‌پردازیم.

  • تأملاتِ روحانی

    در زمان‌های‌ قدیم‌، در شهری‌ دو نقاش‌ زندگی‌ می‌کردند. هر دو آنها در کار خود استاد بودند. یک‌ روز پادشاه‌ تصمیم‌ گرفت‌ که‌ مسابقه‌ای‌ ترتیب‌ دهد و یکی‌ از آن‌ دو را به‌عنوان‌ بهترین‌ نقاش‌ معرفی‌ کند.

Pages