جستجو
نمایش 231 - 240 از 315 نتیجه
-
آیا میخواهی شفا بیابی؟
«چندی بعد، عیسی برای یکی از اعیاد یهود، به اورشلیم رفت. در اورشلیم، در کنار "دروازۀ گوسفند" حوضی است که در زبان عبرانیان آن را "بیت حِسدا" گویند و پنج ایوان دارد. در آنها گروهی بسیار از علیلان همچون کوران، شلان و مفلوجان میخوابیدند
-
چون جلال و شکوه مسیح را دیدم جانم رستگار شد
من در یک خانوادۀ غیرمسیحی بدنیا آمدم. پس از اخذ دیپلم فنی، عشق عجیبی در عمق وجودم بود که در میان مردم زحمتکش فقیر در روستاهای آذربایجان خدمت کنم. تحصیلات و دورههای فنی را پشت سرگذاشته و در سال ۱۳۵۷شمسی با یک دورۀ فشرده۶ ماهه
-
تبـعۀ آسمان
مسئله آسمان در الهیات مسیحی مسألهای بنیادی است که هیچگاه نباید فراموش کنیم. عهدجدید همیشه ما را متوجه این موضوع میسازد که زندگی ما تنها به این جهان خلاصه نشدهاست...
-
ازدواج مجدد والدین
در شش شماره گذشته در مورد بچههای طلاق و مسائلی که بچهها و والدین با آنها روبرو هستند مقالههایی ارائه شد. دعای قلبی من این است که این مقالات برای شما مفید و پربار بوده باشد. در این شماره که آخرین مقاله از این سلسله مقالات است، به موضوع ازدواج مجدد والدین و وجود ناپدری و یا نامادری میپردازیم.
-
در جستجوی حضور خدا
من در شهر بندر انزلی در خانوادهای متوسط بهدنیا آمدم. اگرچه والدینم اعتقادات مذهبی راسخی نداشتند، اما من از همان دوران کودکی تحت نظارت پدربزرگم که فردی مذهبی بود با مراسم دینی آشنا شدم و از نه سالگی شروع به خواندن نماز و بجا آوردن واجبات دینی کردم ...
-
جان استات
در حالی که زندگی در هیاهوی شهر تهران در سال ۱۹۷۳ سپری میشد، اغلب مردم اطلاع نداشتند که مردی برجسته و صاحبنام در حال بازدید از این شهر است. او کسی نبود جز جان استات، یکی از بزرگترین رهبران مسیحی در قرن بیستم.
-
گویی هرگز گناه نکردهایم!
در بحثهای قبل، دیدیم که وضعیت انسان از دیدگاه خدا بسیار وخیم است. او "بدهکار" است، بدهکاری که بهخاطر فقر و تنگدستی، نه قادر است بدهیهای گذشته را بپردازد، و نه میتواند ...
-
مردم از گرسنگی میميرند و ما ...
ویلیام تمپل که زمانی اسقف اعظم انگلستان بود، گفته است: «کلیسای مسیحی تنها سازمانی است در دنیا که صرفاً برای منفعت آنهایی تشکیل شده که عضوش نیستند.»
-
بازسازی درونی شهادت یک برادر افغان
در سال ۱۹۸۱در یک خانواده مسلمان در شهر کابل چشم بهجهان گشودم. از دوران کودکی خوابی را بهیاد دارم که در شب نخستین، قبل از رفتن به صنف (کلاس) اول در سال ۱۹۸۷ دیده بودم ...
-
قوّت خدا در ضعف ما ( داستان زندگی مهدی )
معلولیت مشکلی است که از همان بدو تولد داشتم. من فلج هستم. فقط دست چپ و سر و ده درصد از دست راستم کار میکند. شاید تا چند سال اول زندگیام پی به این مشکل نبرده بودم ولی از آن زمان که