'خدا شفا و قوتی بینظیر به من داد. من شفا رو از مسیح گرفتم'

بعد از زایمانم افسردگی گرفته بودم و اصلا نمیتونستم مثل قبل توی مشارکت‌های هفتگی که داشتیم شرکت کنم و بیشتر دوست داشتم تنها باشم. ولی با اصرار دوستام به جمع مشارکت هفتگیشون رفتم، اما اصلا حال خوبی نداشتم. حتی حوصله نداشتم به فرزندمون رسیدگی کنم. اون شب بعد از تموم شدن جلسمون همه دوستام دورم حلقه زدن و شروع کردن به دعا کردن. من هم توی دلم عمیقا دعا کردم‌ که خدایا من رو از این افسردگی و بی حوصلگی شفا بده. شب که به خونه برگشتم، یه حس متفاوت داشتم. حس دختر بچه‌ای رو داشتم که پر از انرژی و هیجانه...
یکدفعه یادم اومد که دوستام برام دعا کردن که قوت و اشتیاقی بیشتر از قبل داشته باشم و خدا شفا و قوتی بی‌نظیر به من داده. من شفا را از مسیح گرفته بودم.
خدا رو شکر میکنم که دوستام پیگیری کردن و اون شب اومدن دنبالم. اونا به حال بد من نگاه نکردن و الان من حال خیلی خوبی دارم.

اگر مایل هستی تجربه مشارکت حضوری داشته باشی، روی دکمه زیر بزن!

Thumbnail

Highlight testimony on dashboard

Dashboard Testimony Background

Dashboard Testimony Summary

تجربه شفا از افسردگی در دعای مشارکت هفتگی