You are here

شکرگزاری، دریچۀ برکات آسمان

زمان تقریبی مطالعه:

۶ دقیقه

شکرگزاری منش و عادت رفتاری است که در گفتار، کردار، افکار، احساسات و شخصیت ما نمود پیدا می‌کند و همواره به عنوان خصیصه‌ای مثبت مورد ستایش قرار می‌گیرد. شخص شکرگزار قدر مواهبی که دارد را می‌داند، آنها را می‌بیند و برای آنها ارزش و منزلت قائل است. در این مقاله نگاهی اجمالی به این خواهیم انداخت که شکرگزاری از نگاه کتابمقدس چیست و چه تأثیری بر زندگی ما دارد.

سؤال اول این است که شکرگزاری در فرهنگ کتابمقدس به چه معنی است؟ با نگاهی اجمالی به کلام خدا در می‌یابیم که معنی شکرگزاری چیزی فراتر از ابراز تشکر و بیانِ ممنون‌ بودن است. شکرگزاری دریچۀ ورود به سرزمینی است که در آن پادشاه و صاحب اقتدار آن سرزمین خداست. شکرگزاری نه فقط اعلانِ پادشاهی خداست بر آنچه که داریم و دریافت کرده‌ایم، بلکه با نگاه ایمان، دیدن و پذیرفتنِ پادشاهی او بر آنچه خواهیم داشت نیز هست.

شکرگزاری ، دانستن و اعلامِ این حقیقت ژرف است که خدا به عنوان پادشاهِ زندگی ما نه تنها به یاد و به فکر نیازهای ما در امروز زندگی ماست، بلکه از پیش نیز به آنچه در آینده به آن محتاجیم فکر کرده است. شکرگزاری نتیجه و اعلانِ وابستگی کامل ما به خدا به عنوان حامی، هادی و مهیا کننده است. شکرگزاری ، عملی منفعل نیست بلکه فعال است. یک رابطه یکطرفه از جانب ما به خدا نیست، بلکه قرارگرفتن در شاهراهی دوطرفه است. شکرگزاری، کامل‌کنندۀ برکت و نقشه‌ای است که خدا برای ما دارد.

در انجیل لوقا باب ۱۷ داستان ده جذامی را می‌بینیم که توسط عیسی شفا می‌یابند ولی فقط یک نفر از آنها بازمی‌گردد تا بابت شفایی که اتفاق افتاده شکرگزاری کند. این تصویر بسیار زیباست. تنها ، فرد شکرگزار در شاهراه دوطرفۀ برکت، نقشه و برکت کامل را دریافت می‌کند. ایمان او مورد ستایش قرار می‌گیرد و عیسی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نه تنها فرد جذامی تحت تأثیر معجزه است، بلکه عیسی نیز تحت تأثیر فرد شکرگزار است. شکرگزاری ما خداوند عیسی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

در مزمور ۱۴۵ آیه ۱۰ می‌خوانیم که کارهای دست خدا ، او را سپاس می‌گویند.

«خداوندا، همۀ کارهای دست تو سپاست خواهند گفت، و سرسپردگانت تو را متبارک خواهند خواند.»

 به بیان دیگر هر جا خدا کار می‌کند و عمل دستان او دیده می‌شود، آنجا شکرگزاری به حضور او بلند خواهد شد. منظور از شاهراهِ دوطرفه همین است. کارهای خدا ما را به سمت شکرگزاری می‌کشاند و شکرگزاریِ ما آغوش خدا را به سوی برکاتی تازه می‌گشاید.

در معجزه پنج نان و دو ماهی که در اناجیل شاهد آن هستیم کاملاً می‌توان این جاده دوطرفه را به روشنی مشاهده کرد. تنها چیزی که برای خوردن نزد عیسی آورده می‌شود، پنج نان و ۲ ماهی است. این مقدار برکت برای سیر‌شدنِ ۴۰۰۰ و ۵۰۰۰ مرد بسیار اندک است. برکت وجود دارد ولی اندک است. قبل از اینکه وارد داستان شویم، باید به این نکته توجه کنیم که معجزۀ شکرگزاری و دریافت برکاتِ بزرگ، از دیدن و شاکر‌بودن در چیزهای کوچک شروع می‌شود. عجیب نیست اگر اینگونه فکر کنیم که در میان آن ۵۰۰۰ نفر مرد که هزاران کودک و زن هم آنها را همراهی می‌کردند، افراد دیگری نیز بوده‌اند که با خود غذا همراه داشته باشند. اما فقط یک نوجوان ، برکتِ در دست خود را آنقدر قابل و بزرگ دید که آن را برای سیر‌کردن هزاران نفر با قدم ایمان جلو آورد. بگذارید از دیدگاه دیگری به داستان بنگریم. تا زمانی که آنچه در دست داریم را کار و برکتی بزرگ از طرف خدا نبینیم و برای آن شکرگزاری نکنیم شاهد معجزه‌ای بزرگتر از معجزه‌ای که در دستانمان هست نخواهیم بود.جادۀ دوطرفۀ معجزات از جایی شروع می‌شود که ببینیم که دستان ما خالی نیست و برکت امروز خود را درک کنیم.

حال به داستان برگردیم. عیسی پنج نان و دو ماهی را به حضور پدر بلند کرد و شکرگزاری نمود. پنج نان و دو ماهی، غذایی که شاید برای سیر‌کردن چند نفر کافی بود، هزاران نفر را سیر نمود. عیسی در این داستان درس بزرگی به ما و به شاگردان خود می‌دهد. او آنچه بود را با شکرگزاری به زیر سلطنت و پادشاهی خدا ‌برد و به پدر اعلان کرد تو پادشاه آنچه در دستان من است هستی. پس مسئولیت توست که این نفرات را با معجزه‌ای از جنس پادشاهیِ خودت سیر کنی. اینجاست که کار و برکت کوچک، قبل از معجزه بزرگ دیده شد و مورد شکرگزاری قرار گرفت.

 

 «خداوندا، همۀ کارهای دست تو سپاست خواهند گفت، و سرسپردگانت تو را متبارک خواهند خواند.»

 

 هر چند ممکن است کارهای دستان خدا از نگاه ما کوچک باشد، اما سپاس را به سوی او بلند می‌کند، و بعد از آن سپاس، شاهراه دو طرفه شکرگزاری، برکتی غیر قابل توصیف را به سوی آنها جاری می‌نماید. هزاران نفر سیر می‌شوند و دوازده سبد پر از بازمانده‌های غذا باقی می‌ماند. ولی عیسی از شاگردان خسته از خدمتی بسیار طولانی می‌خواهد تا بازمانده‌های غذا را در سبدها جمع کنند. دوازده سبد پر می‌شود، هر شاگرد، یک سبد.

 سؤال اینجاست که چرا آنان که سازمان‌دهندۀ این معجزۀ بزرگ بودند و بسیار خسته از خدماتی که روزهای قبل کرده بودند، باز عیسی از آنها می‌خواهد که بازمانده‌های معجزه را جمع‌آوری کنند؟ آیا آنها به اندازه کافی کار نکرده بودند؟ آیا آنها به اندازه کافی خسته نبودند؟

عیسی بلافاصله از شاگردان می‌خواهد تا سوار بر قایق شوند و به آنسوی دریاچه بروند. به راهی که در میان آن طوفان سهمگینی منتظر آنهاست. عیسی با آنها در قایق نیست، ولی بازماندۀ معجزه بزرگ آنجاست. نشانه‌ای از کار خدا آنها را همراهی می‌کند. چیزی که شاگردان با دیدن آن به یاد ‌می‌آورند که خداوند چه کار عظیمی برای آنها انجام داده است. شاگردان باید نشانی از معجزه شکرگزاری را همراه می‌داشتند تا در گذر از این طوفان به آن نگاه کنند و قوت بگیرند. همچنین به خدا اعتماد نمایند و با قلبی شاکر و امیدی استوار بر معجزه‌‌ای دیگر، از دریاچه عبور کنند. عیسی به آنها گفته بود به آنسوی دریاچه بروند. پس اگر عیسی گفته بود، حتماً به آن سوی دریاچه می‌رسیدند. تنها چیزی که آنان لازم داشتند، یادآوری کار خدا در گذشته بود که آنها را به سوی مقصدی دیگر سوق می‌داد. اما شاگردان ترسان شدند. عیسی روی آب به آنها نزدیک شد، طوفان را آرام کرد و به آنها گفت چرا معجزه نانها را درک نکرده بودید. چرا دل خود را سخت کردید. شاید او نیم‌نگاهی به سبدها کرد و به آنها گفت، چرا به یاد نیاوردید که من چند ساعت قبل با شکرگزاری چه معجزۀ عظیمی انجام دادم.

گاهی ما نیاز داریم که سبد پرشده از معجزاتی را که خداوند در نتیجۀ شکرگزاری‌ها برای ما کرده جلوی چشمان خود هر روزه نگاه داریم تا با دیدن آنها مملو از شکرگزاری‌ شویم که ریشه در ایمان دارد. ایمانی که قادر است ما را از میان طوفانهای پیش رو عبور دهد. شکرگزاری نه بخاطر چیزی که شاهدِ آن بوده‌ایم، بلکه شکرگزاری برای چیزی که در پادشاهی خدا برای ما اتفاق خواهد افتاد.

فیلیپیان باب ۴ آیات ۶ و ۷ اینطور می‌گوید:

 «برای هیچ چیز نگران نباشید، بلکه در هر چیز با دعا و استغاثه، همراه با شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا ابراز کنید. بدین‌گونه، آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است، دلها و ذهنهایتان را در مسیحْ عیسی محفوظ نگاه خواهد داشت.»

 

حال بیایید تا به جملۀ اول این مقاله بازگردیم. شکرگزاری عادت رفتاری است که در گفتار، کردار، افکار، احساسات و شخصیت ما نمود پیدا می‌کند، و نتیجۀ آن گشوده‌ شدنِ درهای برکات آسمان بر روی زندگیِ ماست.