You are here

جان پایپِر پاسخ می‌دهد

زمان تقریبی مطالعه:

۵ دقیقه

 جان پایپر (John Piper) از واعظین و الهی‌دانان معروف امریکاست که تاکنون کتب مسیحی متعددی در زمینه‌های مختلف نگاشته و یکی دو عنوان از آنها نظیر “امت‌ها شادی کنند” به فارسی نیز ترجمه شده است. آنچه در پی می‌آید، برگردانی است از سلسله جلسات پرسش و پاسخی که طی آن وی به سؤالات مختلف حاضرین در مورد مسائل عملی ایمان مسیحی پاسخ می‌دهد. بسیاری از سؤالات مطرح شده، سؤالاتی است که ممکن است بارها به ذهن خوانندگان مسیحی ایرانی نیز خطور کرده اما با این تصور که ارزش مطرح شدن ندارند، برای‌شان بدون پاسخ مانده است.

امید است چنانچه خوانندگان عزیز این بخش را مفید بیابند، در شماره‌‌های بعدی نیز هر از گاه تعدادی از این سؤالات را مطرح کنیم
 
 

سؤال: «آیا فرقی می‌کند که بعد از مرگ سوزانده شویم یا دفن شویم؟»

-‏‏‏‏ «در نهایت، خیر! اما من شخصاً هیچ وقت شیوۀ سوزانده شدن (cremation) را به کسی توصیه نمی‌کنم. چند وقت پیش در منزل زن و شوهرِ سالخورده‌ای مهمان بودم. پدر خانواده تقریباً نود سالش بود و مادر نیز چندان فاصله‌ای با نود سالگی نداشت. پسرِ این خانواده به من گفت به این علت مرا به منزل‌شان دعوت کرده است که به پدرش بگویم نظرم در مورد این موضوع که پس از مرگ بهتر است جسد سوزانده شود یا دفن شود چیست. این مسئله برای این خانواده بسیار حیاتی و عملی بود، چرا که هم زن و هم شوهر چندان فاصله‌ای با مرگ نداشتند. پسر بنا به اعتقادات مسیحی‌اش دوست داشت والدین خود را پس از مرگ دفن کند، اما پدرش با این کار مخالف بود و عقیده داشت که سوزاندن جسد در مقایسه با خاکسپاری شیوۀ بسیار ساده‌تر، ارزان‌تر و سریع‌تری است و نیازی به تشریفات خاکسپاری نمی‌دید.
جواب من این بود: «الگوی کتاب‌مقدسی روی هم رفته این است که سوزاندن کودکان رسمِ بت‌پرستان است، حال آنکه به خاک سپردن بدن سمبولی است از اعتقاد داشتن به قیامت».
 من شخصاً مردم را تشویق می‌کنم که پس از مرگ به خاک سپرده شوند. علتش هم این است که مطابق تعلیم کتاب‌مقدس، بدن انسان در نظر خدا چیز باارزشی است. در کتاب‌مقدس می‌خوانیم که بدن‌های ما مَسکنِ روح‌القدس است، و اینکه نباید آن را بی‌حرمت سازیم. بدن ما از مرگ قیام خواهد کرد. درست است که بدن خاکی ما پس از مرگ فاسد می‌شود و به اجزای خاک تجزیه می‌گردد و اگر صد سال بعد به‌سراغ آن برویم هیچ اثری از آن نمی‌بینیم، خواه آن را دفن کرده باشیم یا سوزانده باشیم. من همه اینها را قبول دارم. دلیل من برای به خاک سپردن بدن بیشتر جنبۀ سمبولیک دارد: اینکه ما بدنی را که کامل است، در حالی که در تابوت آرامیده و ما با امید به قیامتِ مردگان نگاهش می‌کنیم و برای آخرین بار می‌بوسیم، به داخل خاک می‌فرستیم. برای من به هیچ وجه قابل تصور نیست که بدن عزیزانم را آتش بزنم، هر قدر هم که این کار مقرون به‌صرفه باشد! انجام چنین کاری برای من بسیار هولناک است و با قدر و منزلتی نیز که خدا برای بدن انسان قائل است کاملاً مغایرت دارد. خدا برای بدن انسان ارزش قائل است. او بدن ما را خلق کرده است و در روز قیامت آن را برخواهد خیزانید. به‌علاوه، بین بدنی که در این زندگی داریم و بدنِ متبدل‌شده‌ای که در آسمان خواهیم داشت تداوم وجود دارد و افراد در آسمان یکدیگر را خواهند شناخت. بنابراین فکر نمی‌کنم شایسته باشد که مسیحیان با سوزاندن بدن به‌طور سمبولیک به تمام این حقایق پشت پا بزنند. کتاب‌مقدس می‌گویند که ایمانداران نمی‌میرند، بلکه می‌خوابند. ما پس از مرگ نیست و نابود نمی‌شویم (نظیر آنچه به‌طور سمبولیک با سوزانده شدن بدن رخ می‌‌دهد) بلکه در خداوند می‌خوابیم، و خداوند روزی ما را با بدن‌هایی جلال‌یافته برمی‌خیزاند.
بنابراین در پاسخ به این سؤال، باید بگویم که سوزانده شدن یا به خاک سپرده شدنِ بدن ما در نهایت تأثیری در نجات و ابدیت ما ندارد، اما سوزانده شدن بدن روشی نیست که عهدجدید ما را به آن تشویق کند».
 

 سؤال: «آیا مهم است که خطاب به کدام یک از سه شخصِ تثلیث دعا می‌کنیم؟»

«-‏‏‏‏ بله، مهم است که خطاب به چه کسی دعا می‌کنیم، اما به‌نظر من اگر کسی در این باره اشتباه کند مرتکب گناهی که به هلاکت او بینجامد نشده است.
اجازه دهید قدری راجع به عملکرد سه شخص تثلیث توضیح دهم: در فصل شانزده انجیل یوحنا می‌خوانیم که روح‌القدس به این دنیا فرستاده می‌شود تا پسر را جلال دهد. روح‌القدس پسر را به این صورت جلال می‌دهد که ما را بسوی او هدایت می‌کند و برای‌مان روشن می‌سازد که تنها از طریق پسر است که می‌توانیم به خدای پدر دسترسی پیدا کنیم. پسر به این دنیا آمد تا در راه گناهان ما بمیرد تا ما بتوانیم دوباره با خدا آشتی یابیم و ارتباط گسستۀ ما با او که نتیجۀ گناه بود دوباره برقرار شود. بنابراین الگویی که تقریباً (دقت کنید که گفتم “تقریباً”) در سراسر عهدجدید می‌بینیم این است که ایمانداران به قدرت روح‌القدس در نام پسر خطاب به پدر دعا می‌کنند. به همین خاطر است که از ما خواسته می‌شود “در روح” دعا کنیم (افسسیان ۵)، و “در نام عیسی” دعا کنیم، یعنی با استناد به کاری که عیسی انجام داد (که همانا عدالت او و نیز خونی است که در راه گناهان ما بر صلیب ریخت) تا دسترسی یافتنِ ما به خدای پدر را امکان‌پذیر سازد. وقتی در پایان دعای‌ خود می‌گوییم: «در نام عیسی دعا کردم...»، منظورمان این است که از آنجا که عیسی در راه من مرد و دوباره زنده شد، از آنجا که او گناهان مرا با خون خود پوشاند و عدالت و پارسایی را به من منتقل ساخت، من اکنون می‌توانم به‌واسطۀ او به پدر دسترسی داشته باشم. بنابراین سلسله مراتب طبیعی دعا به این صورت است که ما خطاب به پدر، به‌واسطۀ پسر و به قدرت روح‌القدس دعا می‌کنیم. البته گاهی اوقات می‌توانیم خطاب به روح‌القدس هم دعا کنیم و مثلاً از او بخواهیم که «ای روح‌القدس، نزول فرما»، اما اگر همیشه دعاهای‌مان خطاب به روح‌القدس باشد و مناجات‌ها و احتیاجات‌مان را نزد او ببریم، دعای ما مطابق الگوی صحیحی که عهدجدید در اختیارمان می‌گذارد نیست. پس جواب من این است که به‌طور کلی باید به هنگام دعا از الگوی کتاب‌مقدس پیروی کرد: باید به قدرتِ روح‌القدس (یعنی با تکیه و اعتماد بر قدرت روح‌القدس)، در نام پسر خطاب به پدر دعا کرد. اما هر از گاه مانعی ندارد که خطاب به دو شخص دیگر تثلیث نیز دعا کنیم و محبت و ارادتِ خود را به آنها اعلام نماییم. به‌عنوان مثال، ماراناتا، یعنی «ای خداوند عیسی بیا!» به هیچ وجه دعای بدی نیست، و یا این دعا خطاب به روح‌القدس که: «ای روح‌القدس، بر ما جاری شو! ما را پر ساز و تعمیدی نو دِه!»