جستجو

نمایش 161 - 170 از 333 نتیجه

  • روزۀ پسندیدۀ خدا چیست؟/۲

    تغییر نظر خدا به گناه مربوط نمی‌شود بلکه به اجرای داوری او در مورد گناهکار مربوط است. در واقع در داستان مردم نینوا و موارد دیگر این خدا نیست که تغییر می‌کند بلکه انسانی که...

  • داستان زندگی جان‌پناه

    یادم می‌آید که در خیابان‌ها و کوچه‌ها به‌‌دنبال چوب و مقوا می‌گشتیم که در بخاری خانه بسوزانیم تا گرم شویم و چون خانۀ ما قدیمی بود یک شب به آتش کشیده شد و ما بدون سر پناه در آن سرمای زمستان بدون خانه ماندیم.

  • محل سکونت خدا کجاست؟

    در روزهای مبارک میلاد مسیح‌، تفکر ما دربارۀ معنی ظهور مسیح در جسم و مقصود آن می‌باشد. مقاله‌ای که از نظرتان می‌گذرد، این معنا را از بُعدی خاص مورد توجه قرار می‌دهد.

  • من از مذهب متنفرم

    خدا نمی‌خواهد مثل یک پلیس ما را به‌خاطر اشتباهاتی که مرتکب می‌شویم مجازات کند. یکی از سوءتفاهماتی که در مورد خدا وجود دارد این است که فکر می‌کنیم او منتظر است مچ ما را بگیرد....

  • تعلیمی‌ در خصوص‌ عبادت‌ خدا

    ما چطور باید خدا را بپرستیم‌؟ مسیح‌ می‌فرماید‌: «خدا روح‌ است‌ و هر که‌ او را می‌پرستد باید با روح‌ و راستی‌ عبادت‌ نماید»...

  • کوتاه و خواندنی ۳

    امروزه‌ بسیاری‌ از اشخاص‌ بارهایی‌ دارند که‌ بر دوش‌ آنها سنگینی‌ می‌کند. بارهای‌ اخلاقی‌، شخصیتی‌، روحی‌ و روانی‌، خاطرات‌ دردناک‌ گذشته...

  • تنفر از مذهب

    روزی در یکی از مدارس دولتی استرالیا وارد کلاس تعلیمات دینی شدم و به شوخی با حروف درشت روی تخته سیاه نوشتم: ...

  • اطاعت و شکایت

    در بخش‌های زیادی از کلام خدا به موضوع شکایت و غُرغُر برخورد می‌کنیم. به‌عنوان مثال در داستان گذر قوم اسرائیل از بیابان به سوی سرزمین موعود، عدم رضایت قوم از خدا و خادمش موسی به‌صورت شکایت، غرغر و مجادله به کرّات خود را بروز می‌داد. خدا نیز از این قوم راضی نبود و فرمود

  • ستـارگان

    امیدوارم هیچ‌‌وقت خوانندگان عزیز "کلمه" دچار بی‌خوابی نشوند. در اینگونه مواقع، معمولاً توصیۀ قدیمی‌ترها این است که آنقدر گوسفند یا ستاره بشماریم که عاقبت خواب‌مان ببرد. من از بین "گوسفند" و "ستاره"، شمردن ستاره را ترجیح می‌‌دهم، هرچند بیشترین تعداد ستاره‌ای

  • تشریح مثل‌های عیسی‌ / گمشده‌ها

    پدر مبهوت ایستاده بود. تا حالا چنین چیزی نشنیده بود. چنین رفتاری حاکی از گستاخی‌، و توهینی خرد کننده‌! پسر کهتر او، چند دقیقه پیش وارد اتاقش شده بود و ارثش را می‌خواست ...

Pages