Search

Displaying 121 - 130 of 274 results

  • خدای بینهایت زیادتر

    پولس رسول در افسسیان ۳:‏۲۰ از خدایی سخن می‌گوید که "قادر است بینهایت فزون‌تر از هر آنچه بخواهیم یا تصور کنیم، عمل کند". این اواخر پی بردم که انتظار من از خدا بسیار کم شده است. گویی نیروی محرکه لازم برای خواستن چیزهای بیشتر و بزرگتر از خدا

  • کوتاه و خواندنی ۲

    بشر تا زمانی‌ که‌ زندگی‌ را به‌عنوان‌ چیزی‌ مقدس‌ باور نداشته باشد و به همنوعان‌ خود به‌ چشم‌ برادر نگاه نکند، زندگی‌ دیگران‌ را تباه‌ خواهد کرد...

  • آرامش حقیقی در مسیح

    پدرم بیشتر وقت‌اش را با دوستانش سپری می‌کرد و برای ما خیلی کم وقت می‌گذاشت شاید بهتر باشد بگویم اصلاً وقت نمی‌گذاشت. حتی گاهی اوقات پدرم کاملاً فراموش می‌کرد که ما به کدام مدرسه می‌رویم و در چه مقطعی درس می‌خوانیم.

  • زندگی مسیحی بدون کتاب‌مقدس؟؟

    در طی گفتگوهایی که با ایمانداران داشته‌ام‌، همواره با این ضعف اساسی مواجه شده‌ام که عدۀ نسبتاً چشمگیری از ایمانداران آگاهی بسیار محدودی از کتاب‌مقدس دارند ...

  • ملاقاتی در خواب

    هر چه بیشتر پیش می‌رفتم بن‌بست بودن مذهب را بیشتر درک می‌کردم. با تمام این مسائل در اعماق قلبم به دنبال خدا می‌گشتم و می‌دانستم که خدائی وجود دارد. گویی خدا در من فریاد می‌زد ”من هستم“

  • کهکشان‌ها

    آیا تا به‌حال برایتان پیش آمده که در شب به آسمان بالای سر خود نگاه کرده، این سؤال را از خود بپرسید که کجا زندگی می‌کنیم؟...

  • تأملاتِ روحانی/۲۱

    زندگی روحانی عطیه روح‌القدس است‌؛ اما این به آن معنی نیست که ما باید منفعل منتظر بمانیم تا این عطیه به ما داده شود. عیسی فرمود که ملکوت خدا را بطلبیم‌. طلبیدن نه فقط مستلزم اشتیاقی جدی است‌، بلکه تصمیمی راسخ را نیز ایجاب می‌کند. زندگی روحانی بدون انضباط غیرممکن است.

  • مسیحیت و صومعه‌‌ها

    وقتی به تاریخ مسیحیت می‌‌نگریم به دورانی برخورد می‌‌کنیم که در اقشاری از مسیحیان لزوم کناره‌‌گیری از دنیا و رفتن به خلوت و انزوا بیشتر رواج یافت تا جایی که مکان‌‌هایی به‌‌نام صومعه‌‌ و دیر برای زندگی جمعی اینگونه افراد تأسیس شد.

  • در جستجوی خدابرگرفته از داستان زندگی گیتی )

    صمیمی‌ترین دوستانم مرا رها کرده بودند. فکر می‌کردند که من دیوانه شده‌ام. حتی بچه‌هایم وقتی که می‌دیدند که گریه و ناله می‌کنم و بعد آواز و سرود می‌خوانم فکر می‌کردند که من دیوانه شده‌ام. ولی درست فکر می‌کردند من حقیقتاً به خاطر پاسخی که به سؤال‌هایم نداشتم دیوانه شده بودم.

  • جویس مایر، واعظی غیر قابل انتظار

    در کودکی مورد تجاوز پدرش قرار گرفت. وقتی به ۱۸ سالگی رسید خانه پدری را ترک کرد و با مردی دزد و میخواره پیمان زناشویی بست. در ۲۳ سالگی طلاق گرفت و تبدیل شد به مادری تنها، ورشکسته و بدونِ هویت. یک سال نگذشته بود که مجدداً ازدواج کرد و همه چیز را در مورد زندگی‌‌ خود با شوهر جدیدیش "دیوید مایر" در میان گذاشت ولی در بیان آنها صداقت نداشت

Pages