You are here

چرا مسیح هنوز برنگشته است؟

زمان تقریبی مطالعه:

۱۲ دقیقه

 

تعلیم کتاب‌مقدس این است که عیسی مسیح به‌زودی بر‌می‌گردد، و از زمان صعود مسیح تاکنون ایمانداران این بازگشت را امری قریب‌الوقوع دانسته‌اند. دو فرشته‌ای که به هنگام صعود مسیح بر شاهدین این واقعه ظاهر شدند، این حقیقت را که عیسی به‌زودی برمی‌گردد تأیید نمودند (اعمال ۱)، و در فصل آخر کتاب مکاشفه نیز خود عیسی چندین بار تأکید می‌کند که: «اینک به‌زودی می‌آیم!» (مکاشفه ۲۲، آیات ۷ و ۱۲ و ۲۰). واکنش ایمانداران نیز این است که: «آمین، بیا، ای خداوند عیسی!» (آیه ۲۰). بنابراین حال که از صعود مسیح بیش از دو هزار سال گذشته و هنوز خبری از آمدن او نیست، طبیعی است که برای عدۀ زیادی از مردم این سؤال پیش بیاید که «پس چرا مسیح هنوز برنگشته است؟» حتی یادم می‌آید سال‌ها پیش در تبریز به یک ایماندار آمریکایی برخورد کردم که معتقد بود مسیح دیگر نمی‌آید. پرسیدم «چطور؟» جواب داد: «مسیح روز پنطیکاست برگشت». من به او توضیح دادم که درست است که روح مسیح در روز پنطیکاست نازل شد، ولی آن دو فرشته به‌وضوح گفتند: «همان عیسی که از میان شما به آسمان برده شد، باز خواهد آمد به همان گونه که دیدید به آسمان رفت» (اعمال ۱:‏۱۱).

بنابراین مطرح کردنِ این سؤال کاملاً بجاست که «پس چرا مسیح هنوز برنگشته است؟» برای این سؤال جواب‌های مختلفی وجود دارد که در اینجا می‌خواهم به سه مورد اشاره کنم:

۱-‏‏‏‏‏‏‏‏ چون کار خدا با ایمانداران هنوز تمام نشده است

بعضی‌ها می‌گویند «آیا بهتر نبود خدا پس از نجاتِ ما، بلافاصله ما را پیش خودش می‌بُرد؟ در آن صورت دیگر از همۀ مشکلات این دنیا رها می‌شدیم و متحمل آن همه درد و زحمت نمی‌شدیم.» و حال آنکه دعای مسیح برای ما درست برعکسِ این است. مسیح در انجیل یوحنا فصل ۱۷ این طور برای ما به درگاه پدر دعا می‌کند: «درخواست من این نیست که آنها را از این دنیا ببری، بلکه می‏‌خواهم از آن شرور حفظ‌شان کنی» (آیه ۱۵). چرا ما هنوز اینجا هستیم؟ چرا مسیح هنوز نیامده تا ما را پیش خودش ببرد؟ یک جواب این است که ما در این دنیاست که ساخته و تقدیس می‌شویم. وقتی ما پیش خداوند رفتیم دیگر از مشکلات و درد و رنج خبری نیست، ولی در حال حاضر و مادام که بر روی این زمین هستیم خداوند از همین سختی‌ها و تلاطمات و ناملایمات استفاده می‌کند تا ما را تغییر دهد و هر روز بیشتر به شباهت مسیح درآورَد. این موضوع بارها در رسالات پولس و نوشته‌های دیگر رسولان مورد تأکید قرار گرفته است. ‌تأکید همگی آنان این است که مشکلات و سختی‌ها پیش می‌آید تا بتوانیم از طریق آنها درس‌های مهمِ زیر را یاد بگیریم:

-‏‏‏‏‏‏‏‏ یاد بگیریم که به خدا متکی باشیم و بجای توکل بر خود، بر او توکل کنیم (دوم قرنتیان ۱:‏۹).

-‏‏‏‏‏‏‏‏ بدانیم که کفایت و توانایی‌های ما از خداست، نه از خودمان (دوم قرنتیان ۳:‏۵).

-‏‏‏‏‏‏‏‏ بدانیم این گنجینه را در ظروفی خاکی داریم (به‌عبارت دیگر هنوز در این بدن‌های خاکی زندگی می‌کنیم) تا معلوم شود که قدرت از ما نیست بلکه از آن خداست (دوم قرنتیان ۴:‏۷).

-‏‏‏‏‏‏‏‏ رنج‌ها‌ و زحمات، جلال بی‌پایانی را که غیرقابل قیاس است برای ما به ارمغان می‌آورد (دوم قرنتیان ۴:‏۱۷ و رومیان ۸:‏۱۸).

-‏‏‏‏‏‏‏‏ فیض او برای ما کافی است چون قدرت او در ضعف ما کامل می‌شود (دوم قرنتیان ۱۲:‏۹).

-‏‏‏‏‏‏‏‏ با شریک شدن در رنج‌های مسیح، با مرگ او همشکل می‌شویم (فیلیپیان ۳:‏۱۰).

-‏‏‏‏‏‏‏‏ اصالت ایمان ما باید در آتش آزمایش امتحان شود (اول پطرس ۱:‏۷).

-‏‏‏‏‏‏‏‏ یاد بگیریم تا روز ظهور خداوند صبر کنیم و قوی‌دل باشیم (یعقوب ۵:‏۷-‏‏‏‏‏‏‏‏‏۸).

با عبور از موانع و تجربیات مختلف در این دنیا، خصائص روحانی زیر را بدست می‌آوریم و بدین ترتیب برای بازگشت مسیح و زندگی جاودان آماده می‌شویم:

-‏‏‏‏‏‏‏‏ زندگی مبتنی بر ایمان و توکل به خدا

-‏‏‏‏‏‏‏‏ صبر، بردباری و استقامت به هنگام رویارویی با مصیبت‌ها

-‏‏‏‏‏‏‏‏ آزادی از اسارت‌ها

-‏‏‏‏‏‏‏‏ پیروزی بر وسوسه‌ها

-‏‏‏‏‏‏‏‏ دوست داشتنِ خدا با تمامی دل و جان و فکر خود، و محبت

کردن به دیگران ولو آنکه دشمن ما باشند

-‏‏‏‏‏‏‏‏ تقدس در تمامی اعمال و رفتار

-‏‏‏‏‏‏‏‏ اطاعت از کلام خدا

-‏‏‏‏‏‏‏‏ خویشتنداری در مقابل تمایلات نفس

-‏‏‏‏‏‏‏‏ آرامش و شادی در زمان جفا

-‏‏‏‏‏‏‏‏ اولویت دادن به اراده خدا و انجام خواسته‌های او

-‏‏‏‏‏‏‏‏ انجام خدمات روحانی در کلیسا و در محیط بیرون

-‏‏‏‏‏‏‏‏ شکرگزاری در تمام شرایط

تا زمانی که هنوز در این دنیا بسر می‌بریم خواست خدا این است که همۀ این خصوصیات روحانی را در خود بپرورانیم و رشد دهیم تا هر روز بیشتر به شباهت پسر او درآییم. خواست او این است که تا قبل از اینکه مسیح برگردد، کار خود را با ایمانداران به اتمام برساند. به همین خاطر است که کلام خدا می‌فرماید: «سخت بکوشید که با همه مردم در صلح و صفا بسر برید و مقدس باشید زیرا بدون قدوسیت هیچ کس خداوند را نخواهد دید» (عبرانیان ۲:‏۱۴).

۲-‏‏‏‏‏‏‏‏ چون کار خدا با جهان آفرینش تمام نشده است

مسیح در دعا به پدر می‌گوید: «من کاری را که به من سپردی به کمال رساندم» (یوحنا ۱۷:‏۴)، و یکی از آخرین حرف‌های او بر صلیب این بود: «تمام شد!» (یا: «به انجام رسید» یوحنا ۱۹:‏۳۰). آری، خدا را شکر که کار مسیح بر روی زمین تمام شده است: پردۀ درون قدس‌الاقداس پاره گشته و اکنون این امکان وجود دارد که هر کس که به مسیح ایمان بیاورد، نجات بیابد و بتواند با شهامت به حضور خدا راه یابد.

و اما همین عبارت «تمام شد» در کتاب مکاشفه نیز دو بار آمده است، منتهی با توجه به متن کاملاً پیداست که این تمام شدن مربوط به زمان آینده است و ما هنوز تحقق آن را ندیده‌ایم. این کاربردِ عبارت «تمام شدن» در کتاب مکاشفه بویژه به داوری این جهان و احیای خلقت (آفرینش آسمان و زمین جدید) مربوط می‌شود. کتاب مکاشفه بیشتر کار خدا را قبل از ایام آخر و به پایان رسیدن کار دنیا توضیح می‌دهد. در مکاشفه می‌بینیم که سرانجام خدا پس از آنکه فرشتگان هفت پیالۀ خشم او را بر دنیا و ساکنین آن فرو ریختند، اعلام می‌کند که: «کار تمام شد» (۱۶:‏۱۷). در انتهای کتاب مکاشفه نیز هنگامی که آسمان و زمین اول سپری شد، آسمان و زمینی جدید پدید ‌آمد و همه چیز از نو ساخته شد، بار دیگر خدای تخت‌نشین را می‌بینیم که اعلام می‌دارد: «تمام شد!» (یا: «به انجام رسید»، ۲۱:‏۵-‏‏‏‏‏‏‏‏‏۶). بدین ترتیب کار خدا از لحاظ داوری این جهان و استقرار آن جهان جدید به پایان می‌رسد. تنها در آن هنگام است که مسیح باز خواهد گشت.

و اما دو جنبه دیگر از کار خدا که آنها نیز هنوز تمام نشده است، باز در همین کتاب مکاشفه یافت می‌شود. جنبه اول مربوط به موضوع شهادت در راه مسیح است، یعنی کسانی که حاضرند به‌خاطر ایمان به مسیح شهید شوند. اخیراً کتاب جدیدی به زبان فارسی به چاپ رسیده است به‌نام "در سایه صلیب: الهیات کتاب‌مقدسیِ جفا و شاگردی" ترجمۀ برادرمان عیسی دیباج. در این کتاب موضوع جفا در تمامی کتب کتاب‌مقدس، از آغاز پیدایش تا انتهای مکاشفه، به‌طرزی بسیار جامع مورد بررسی قرار می‌گیرد. در انتهای کتاب، نویسنده در توضیح این آیه از مکاشفه که: «و به هر یک از ایشان جامۀ سفید داده شد و به ایشان گفته شد که اندکی دیگر آرامی نمایند تا عدد همقطاران که مثل ایشان کشته خواهند شد تمام شود» (مکاشفه ۶:‏۱۱‏) چنین می‌نویسد «بر اساس این قسمت، پاسخ این سؤال که "عیسی مسیح کی برمی‌گردد؟" بسیار ساده است: مسیح زمانی برمی‌گردد که آخرین شهید به شهادت رسیده باشد و آخرین شاهد مسیح به‌خاطر شهادتی که داشته است کشته شده باشد. آن وقت است که خدا خواهد گفت: "تمام شد!" (۱۶:‏۱۷). در آن هنگام دروازه‌های آسمان بسته خواهد شد و ممهور خواهد گردید، و مسیح به‌جهت داوری دنیا باز خواهد گشت. در آن هنگام خدا کار احیای خلقت خود را به ‌کمال خواهد رساند.» (صفحه ۳۷۰). آری، تنها در آن هنگام است که کار خدا با جهان آفرینش تمام خواهد شد و مسیح بر خواهد گشت.

۳-‏‏‏‏‏‏‏‏ چون کار خدا با مردم جهان تمام نشده است

و اما جنبۀ دیگرِ کارِ تمام نشدۀ خدا در کتاب مکاشفه را می‌توان در قالب این آیه شاهد بود: «پس از آن نظر کردم و اینک جماعتی عظیم از هر ملت و طایفه و قوم و زبان پیش روی خود دیدم که هیچ کس آنان را نمی‌توانست شماره کند...» (۷:‏۹). ما هنوز منتظر انجام این وعده هستیم. در سراسر عهدجدید به وضوح می‌بینیم که بین موعظۀ پیغام انجیل و بازگشت مسیح ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. عیسی مسیح می‌فرماید: «و این بشارت پادشاهی در سرتاسر جهان اعلام خواهد شد تا شهادتی برای همۀ قوم‌ها باشد. آنگاه پایان فرا خواهد رسید.» (متی ۲۴:‏۱۴). در کتاب اعمال فصل اول در خصوص واقعه صعود مسیح به آسمان کاملاً مشخص است که انتظاری که مسیح از شاگردانش داشت این نبود که در مورد زمان بازگشت او بحث کنند (آیه ۶) یا پس از صعود او بایستند و با دهان باز به آسمان خیره شوند (آیه ۱۱). بلکه انتظار مسیح از شاگردانش این بود که به دستوری که در آیه ۸ به آنها داده بود عمل کنند و پیغام نجات را به دورترین نقاط جهان برسانند. کمی جلوتر، وقتی پطرس در پیغام خود خطاب به یهودیان می‌فرماید: «پس توبه کنید و به‌ سوی خدا بازگردید تا گناهان‌تان پاک شود و ایام استراحت از حضور خداوند برای‌تان فرا رسد، و تا خدا، عیسی، یعنی همان مسیح را که از پیش برای شما مقرر شده بود بفرستد...» (۳:‏۱۹-‏‏‏‏‏‏‏‏‏۲۰‏)، بار دیگر می‌بینیم که بر رابطه مستقیم بین توبه کردن مردم و بازگشتن عیسی مسیح تأکید گذاشته می‌شود.

ولی بدون شک روشن‌ترین جواب کتاب‌مقدس به این سؤال که چرا مسیح هنوز برنگشته است، در دوم پطرس فصل ۳ یافت می‌شود. پطرس می‌نویسد: «قبل از هر چیز، بدانید که در ایام آخر استهزاکنندگانی ظهور خواهند کرد که پیرو امیال پلید خود خواهند بود و استهزاکنان خواهند گفت "پس چه شد وعده آمدن او؟ از زمانی که پدران ما به خواب رفتند، همه چیز همان گونه است که از بدو آفریش بود!"» (۳-‏‏‏‏‏‏‏‏‏۴). پطرس که اکنون شخصی سالخورده است خود را در موقعیتی می‌بیند که باید توضیح دهد چرا مسیح هنوز برنگشته است. مردم رفته‌رفته بر این اعتقاد مسیحیان که عیسی دوباره روزی بر خواهد گشت می‌خندیدند و تمسخر‌کنان می‌گفتند «او هیچگاه برنخواهد گشت!».

این سخنان تمسخرآمیز در مورد بازگشت مسیح باعث شده بود که برخی از مسیحیان در این مورد دچار سردرگمی شوند -‏‏‏‏‏‏‏‏ به‌ویژه در شرایطی که به‌خاطر ایمان‌شان متحمل آن همه زحمات بودند. از زمانی که عیسی وعده داده بود بار دیگر بر خواهد گشت مدت‌ها سپری شده بود ولی هنوز خبری از بازگشت او نبود. نکند حق با افراد شکاک باشد! درست شبیه همین طرز فکر اکنون در زمان خود ما نیز وجود دارد. به‌همین دلیل هر بار که من این ایراد را در دوم پطرس می‌خوانم، احساس می‌کنم دارم یکی از روزنامه‌های صبحِ امروز را می‌خوانم، چون ایراد مردم در این عصر نیز دقیقاً همین است.

پطرس برای این ادعا که مسیح هیچگاه بر نخواهد ‌گشت و داوری‌ای در کار نخواهد بود، سه جواب دارد:

۱-‏‏‏‏‏‏‏‏ این اولین بار نیست که خدا قصد دارد مردم دنیا را داوری کند. خدا قبلاً در زمان نوح دنیای آن زمان را به‌وسیله آب نابود کرد، و در آینده نیز «به همان کلام آسمان‌ها و زمین کنونی برای آتش ذخیره شده است و تا روز داوری و هلاکت بی‌دینان نگاه داشته می‌شود» (آیه ۷).

۲-‏‏‏‏‏‏‏‏ خدا ورای زمان و مکان است و در چارچوبِ زمان نمی‌گنجد. از دید ماست که از زمان اعلامِ این وعده‌ها دو هزار سال می‌گذرد، ولی پطرس یادآوری می‌کند که: «از این نکته غافل مباشید که نزد خداوند یک روز همچون هزار سال است و هزار سال همچون یک روز» (آیه ۸).

۳-‏‏‏‏‏‏‏‏ و اما مهمترین پاسخ پطرس به این سؤال که "پس چرا مسیح هنوز نیامده است؟" این است: «برخلاف گمان برخی، خداوند در انجام وعده‌اش تأخیر نمی‌ورزد، بلکه با شما بردبار است، چون نمی‌خواهد کسی هلاک شود بلکه می‌خواهد همگان به توبه گرایند» (آیه ۹). از نظر پطرس، عیسی مسیح به این دلیل هنوز برنگشته است که خدا منتظر است تعداد بیشتری از مردم توبه کنند. خدا فراموش‌کار نیست، بلکه به‌واسطۀ فیض و رحمت خود می‌خواهد این فرصت را به مردم دنیا بدهد که توبه کنند و به کار نجات‌بخش پسر او بر صلیب ایمان آورده، به‌هنگام بازگشت مسیح رستگار شوند و هلاک نگردند. از آنجا که ما هنوز در زمان فیض به‌سر می‌بریم، هنوز برای نجات یافتن فرصت باقی است. ولی تا به کِی؟ پطرس در آیه ۱۰ می‌نویسد «اما روز خداوند چون دزد خواهد آمد...».

پس این واقعیت که مسیح هنوز برنگشته است اولاً اخطاری است برای آنانی که هنوز به او ایمان نیاورده‌اند: «هان اکنون زمان لطف خداست. هان امروز روز نجات است» (دوم قرنتیان ۶:‏۹). «پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر چنین نجات عظیم را نادیده بگیریم؟» (عبرانیان ۲:‏۳). دعای من برای همۀ شما عزیزان که این مقاله را می‌خوانید این است که از این نجات عظیم غفلت نکنید، بلکه مطمئن باشید که نجات یافته‌اید و برای برگشت مسیح آماده‌اید.

دوماً این واقعیت برای ایمانداران بدین معناست که باید از هر فرصتی برای رساندن مژدۀ نجات عیسی مسیح به دیگران استفاده کنند. وظیفۀ شاهد مسیح بودن هنوز به ‌پایان نرسیده است. مسیح کار خود را به‌کمال رسانده، اما برای ما هنوز کار باقی است.

پطرس در این باره می‌نویسد: «پس حال که نابودی اینها همه بدین صورت مقرر است، شما چگونه مردمانی باشید؟ بر شماست که زندگی مقدس و خداپسندانه‌ای داشته، انتظار روز خدا را بکشید و فرا رسیدن آن را بشتابانید.» (۱۱-‏‏‏‏‏‏‏‏‏۱۲).

سوماً، این واقعیت ما را وا می‌دارد که «به سعی تمام بکوشیم تا در حضور او بی‌لکه و بی‌عیب و در صلح یافت شویم» (آیه ۱۴).

ما نمی‌دانیم که مسیح دقیقاً کِی برمی‌گردد، ولی اگر قرار بود همین امروز بیاید آیا آماده هستیم؟ کلام خدا می‌گوید که او چون دزد سرزده می‌آید.

در ایتالیا یک توریست از باغی بینهایت زیبا دیدن می‌کرد. مات و مبهوت از باغبان پرسید: «چه مدت اینجا هستی؟»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «بیست و پنج سال.»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «صاحب باغ چند بار به اینجا آمده است؟»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «چهار بار.»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «آخرین بار کی بود؟»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «دوازده سال پیش.»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «آیا قبل از آمدن به شما نامه می‌نویسد؟»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «هیچ وقت.»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «پس شما با چه کسی در تماس هستید؟»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «صاحب باغ یک نماینده در میلان دارد.»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «و او به‌طور مرتب به باغ سرکشی می‌کند؟»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «نخیر. به‌ندرت به اینجا می‌آید.»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «پس چه کسی به باغ سر می‌زند؟»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «می‌شود گفت که من اینجا تنها هستم.»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «ولی باغ را طوری قشنگ و زیبا نگاه می‌دارید که انگار همین فردا منتظر آمدن صاحب باغ هستید!»

-‏‏‏‏‏‏‏‏ «خیر قربان. همین امروز!»

باشد که ما نیز با همین آمادگی منتظر بازگشت عیسی مسیح باشیم، تا هنگام آمدنش از او شرمنده نشویم (اول یوحنا ۲:‏۲۸).