You are here

غیبت

زمان تقریبی مطالعه:

۱۲ دقیقه

در میان قوم خود برای سخن‌چینی گردش مکن... من یهوه هستم.

لاویان ۱۹:‏۱۶

نوروز است و وقت دید و بازدید و وقت گذراندن با دوستان و فامیل و نشستن پای بساط آجیل و تخمه شکستن و از هر دری گفتن و شنیدن، و زبانم لال، گاهی هم غیبت کردن! متأسفانه غیبت که زمانی رفتاری ناصحیح و قابل نکوهش محسوب می‌شد، این روزها قباحت خود را تا اندازه زیادی از دست داده است و تبدیل به یک سرگرمی و وقت‌گذرانی شاد و هیجان‌انگیز شده است. بارها شنیده‌ام که بعضی از خانم‌ها با افتخار به هم می‌گویند: «بیایید دور هم جمع شویم و کمی غیبت کنیم»! حتی در محافل مردانه هم که به‌ظاهر غیبت زیاد مرسوم نیست، "معاوضۀ اطلاعات" مجوز مناسبی می‌شود برای حرف زدن پشت سر دیگران و بحث کردن در مورد زندگی محرمانۀ آنان. عباراتی چون "غیبت‌درمانی" و یا وجود "ستون غیبت" در روزنامه‌ها و مجلات نیز امری بسیار پذیرفته شده و عادی به‌نظر می‌آید. برخی نیز صفحاتِ وبلاگ و فیس‌بوکِ خود را بی‌پروایانه عرصۀ غیبت‌گویی و غیبت‌شنوی ساخته‌اند. برای بسیاری از ما غیبت فقط زمانی ناخوشایند است که در مورد خود ما باشد! در غیر این‌صورت به آسانی در گفتن و شنیدن آن سهیم می‌شویم. اما در کتاب‌مقدس، غیبت و سخن‌چینی یک سرگرمی خنثی نیست که بتوان با خنده و شوخی آن را توجیه کرد. در مورد بارِ منفی این عادت زشت و اثرات مخرب این بیماری زبان در جای‌جای کلام خدا، به‌خصوص در امثال حکیمانۀ سلیمان، به‌کرات هشدار داده شده است.

 

غیبت چیست؟

غیبت یعنی صحبت کردن در مورد مشکلات، اشتباهات و شکست‌های دیگران، پشت سر آنها؛ خواه چنین سخنانی حقیقت داشته باشد، خواه نداشته باشد! غیبت، چیزهایی است که ما حاضر نیستیم جلوی خود شخص بگوییم، و یا لااقل آن را به‌ آن نحوی که در پشت سرشان می‌گوییم، در حضورشان نخواهیم گفت. غیبت یعنی اظهار نظر منفی در مورد دیگران و یا انگیزه‌های آنان را با دید منفی و مغرضانه در حضور شخصی ثالث مورد بحث و بررسی قرار دادن. غیبت، تکرار شایعات و خبرهای جسته و گریخته در مورد دیگران است. وقتی مطالب خصوصی و شخصی و محرمانۀ دیگران را برای افرادی که چنین مطالبی به آنها مربوط نیست بازگو می‌کنیم، این کار غیبت است. معمولاً کسانی که در غیبت کردن خبره‌اند با زیرکی می‌دانند چگونه بدون آنکه سخن اضافه بگویند، حرفی را نیز ناگفته باقی نگذارند! یک ضرب‌المثل بختیاری می‌گوید: «سخن‌چینی از غارت کردن بدتر است». دلیلش این است که غیبت، به هر صورت و با هر پوشش، حملۀ بی‌رحمانه به شخصیت فرد ثالث است، ولو آنکه با عبارات مؤدبانه یا روحانی‌ای چون «غیبتش نباشه، ولی...»، «خدا برکتش بده، ولی...»، و یا «این را می‌گویم که دعا کنید...»، مزین باشد.

 

چرا غیبت می‌کنیم؟

میل به پذیرفته شدن: همۀ ما دوست داریم مورد توجه و محبت دیگران قرار بگیریم. اما گاهی حاضریم چنین توجه و پذیرشی را به هر بهایی، ‌حتی به‌قیمت پایمال کردن اصول ایمانی خود به‌دست بیاوریم. مزمور ۱:۱ برای کسانی که همرنگ شدن با جماعت را توجیهی برای غیبت می‌دانند، توصیۀ خوبی دارد.

اظهار فضل در مورد جزئیات زندگی دیگران به هدف فخرفروشی: اینکه به دوستان و اطرافیان‌مان نشان دهیم از اسرار زندگی دیگران آگاهیم و می‌توانیم حس کنجکاوی‌شان را ارضا کنیم، طبعاً ما را در مقامی منحصر به‌فرد قرار می‌دهد: می‌توانیم حیطۀ اطلاعات‌مان را به رخ دوستان بکشیم و از این طریق جلب توجه کنیم -‏‏‏‏‏‏‏‏‏ منتهی جلب توجهی که به بهای برملا کردن زندگی خصوصی یا بردن آبروی شخص ثالث است!

کنجکاوی و فضولی: یکی دیگر از عواملی که ما را به سوی غیبت سوق می‌دهد، کنجکاوی در مورد زندگی خصوصی دیگران و اشتیاق برای سر درآوردن از مسائل مربوط به آنهاست. در واقع می‌کوشیم از طریق غیبت، اطلاعاتی در مورد شخص ثالث در اختیار دیگران بگذاریم تا خود نیز بتوانیم در مقابل اطلاعات بیشتری راجع به آنان کسب کنیم.

 

در سخن‌چینی چو طفلان طبع را بدخو مساز         

گـوش را جاسوس راز هـر پریشـان‌گو مساز

هـر کـه گویـد نکتـۀ سربستـه‌ای غمــازوار

خویش را باریک در فهمیدنش چون مو مساز

کلیات طالب عاملی

 

حسادت: به‌راستی چقدر طبیعت انسان گناه‌آلود است که وقتی در مورد کسانی که به آنها حسادت می‌کند سخنی منفی می‌شنود یا خودش آنها را در نظر دیگران بدنام می‌کند، در ته دل خوشحال می‌شود! انگار که بد بودن فردی دیگر، خودِ ما را به شخصی بهتر تبدیل می‌کند! از همین روست که کلام خدا در امثال ۱۸:‏۸ می‌گوید: «سخنان سخن‌چین همچون لقمه‌ای لذیذ است که به اعماق وجود انسان فرو می‌رود». اما این لقمۀ به‌ظاهر لذیذ و این سم آغشته به عسل، در پنهان‌ترین زوایای وجود و فکر و روابط ما اثر می‌گذارد و قدر و منزلت افراد را در دیدگاه ما کاهش می‌دهد. در نهایت این میکروب مُسری نه تنها خود ما را به فردی مغرور، از خود راضی، حسود، تلخ و بدبین تبدیل می‌کند، بلکه با پخش شدن و ایجاد نفاق دیگران را نیز آلوده می‌کند و این گونه به حیات کریه خود ادامه می‌دهد.

احساس ترس و عدم امنیت: اغلب وقتی دچار ترس و عدم اعتماد به نفس هستیم و از لحاظ شخصیتی احساس ناامنی می‌کنیم، به‌جای این‌ که جرأت کنیم با کسی که احتمالاً ما را رنجانده است رو در رو حرف بزنیم، می‌کوشیم با توسل به غیبت هم خودمان را خالی ‌‌کنیم و هم از او انتقام بگیریم. روشن است که چنین روشی به هیچ وجه مطابق کتاب‌مقدس نیست (متی ۱۸:‏‏۱۷-‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏۱۸).

قضاوت در مورد دیگران: قضاوت‌های سطحی و ناعادلانه در مورد دیگران باعث می‌شود که به آسانی رفتار و انگیزه‌های‌شان را مورد شماتت قرار دهیم و بخواهیم بر مسند داوری نشسته، بر حسب دیدگاه محدود و یک‌طرفۀ خود، پشت سر آنها حرف بزنیم و خودمان را عادل جلوه دهیم. در فارسی ضرب‌المثل پرمعنایی است که می‌گوید: «هر که تنها به قاضی رود، خوشحال برمی‌گردد!»

عدم سرسپردگی کامل به اصول ایمان مسیحی: یکی از ابعاد ثمرۀ کار روح‌القدس در ایماندار مسیحی، خویشتنداری است (غلاطیان ۵:‏۲۳). ما مسیحیان عایقی نداریم که ما را از همۀ وسوسه‌های این دنیا، از جمله غیبت کردن، محفوظ بدارد. اما با سرسپردگی کامل به روح‌القدس و اطاعت از ندای او می‌توانیم فردی متفاوت باشیم و در این جهان تاریک به‌عنوان نور و نمک عمل کنیم. به‌علاوه، پیام مرکزی انجیل این است که خدا در مسیح گناهان ما را به رایگان بخشیده است و آنها را به حساب نخواهد آورد، و از این رو ما نیز باید خطایای دیگران را ببخشیم. بخشش واقعی دیگر جایی برای غیبت و حرف زدن پشت سر دیگران باقی نمی‌گذارد!

کاهلی و بیکاری و بی‌هدفی در زندگی شخصی: پولس در اول تیموتاوس ۵:‏۱۳ بی‌کارگی را عامل سخن‌چینی و فضولی می‌داند. غیبت کردن برای کسانی که مشغولیت مفیدی ندارند، کار کم‌خرج و راحتی است. کسانی که با جدیت و پشتکار در پی اهداف زندگی خود هستند، به‌ندرت وقت خود را با سخن‌چینی و صحبت کردن در مورد دیگران به‌هدر می‌دهند. مطابق اول‌ تسالونیکیان ۴:‏‏۱۱-‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏۱۲، آرزوی یک مسیحی باید این باشد که، «زندگی آرامی داشته باشد و سر به کار خویش مشغول بدارد». این گونه است که «زندگی روزمرۀ او احترام مردم بیرون را بر خواهد انگیخت».

 

با توجه به دلایلی که در بالا ذکر شد، بیایید هر یک از ما از خود بپرسیم که در مورد ما، دلیل یا دلایل غیبت ‌کردن از دیگران چیست؟ آیا این دلیل برای من به‌عنوان یک مسیحی موجه است؟ آیا مسائلی مانند ترس، همرنگ جماعت شدن، کنجکاوی یا مورد پذیرش دیگران واقع شدن آنقدر مهم هستند که من به‌خاطر آنها رابطۀ خود را با خدا کدر کنم؟

 

نتایج غیبت

خدشه‌دار شدن رابطه با خدا: در مزمور ۱۵:‏۱و۳ می‌خوانیم: «خداوندا، کیست که در خیمۀ تو میهمان شود؟ و کیست که در کوه مقدست ساکن گردد؟...(آنکه) به زبان خویش غیبت نکند، و به همسایۀ خود بدی روا مدارد و ملامت را دربارۀ نزدیکانش نپذیرد». این آیات چند نکتۀ مهم در مورد غیبت نکردن به ما می‌آموزد:

اول اینکه برای ایماندارانی که وسوسه می‌شوند غیبت کنند این سؤال را مطرح می‌سازد که حضور در کدام میهمانی را بیشتر ترجیح می‌دهند؟ میهمانی "غیبت" یا میهمانی خدا؟ ممکن است برخی تصور کنند که با غیبت نکردن تبدیل به شخصی خشک و غیراجتماعی می‌شوند. شاید! اما پاسخ به پرسش بالا اولویت‌های شخص ایماندار را به او نشان می‌دهد.

دوم اینکه راه رفتن با خدا، باعث می‌شود رابطۀ‌مان با دیگران مبتنی بر محبت، صداقت و وفاداری باشد. غیبت کردن از دیگران با محبت و وفاداری سازگار نیست. کسی که در حضور خدا بسر می‌برد و زندگی‌اش الهام‌ یافته از موازین الهی است، به‌هیچ وجه نمی‌تواند بنشیند و به عیب‌جویی، رسوا کردن، و خوار و بدنام کردنِ دوست خود، همسر خود، همکار خود، یا خواهر و برادر ایمانی خود گوش فرا دهد، ولو آنکه به شوخی باشد یا توجیه خوبی برای آن وجود داشته باشد. شخص ایماندار، "ملامت را دربارۀ نزدیکانش نمی‌پذیرد".

 

 

سخن خویـش به بیگانــه نمی‌یــارم گـفت

گِله از دوست به دشمن، نه طریقِ ادب است

کلیات سعدی

 

 

سوم اینکه گوش فرا دادن به غیبت نیز به اندازۀ غیبت‌گویی ما را از پیشگاه خدا دور و از لذت حضور او محروم می‌سازد. کسی که در خیمۀ خدا میهمان می‌شود ملامت را دربارۀ نزدیکانش، نه می‌گوید و نه می‌پذیرد. "درک پرینس" (Derek Prince) واعظ سرشناس امریکایی می‌گوید: «گوش کردن به غیبت، حتی اگر خودمان غیبت‌کننده نباشیم، شریک جرم شدن است! درست مثل این است که کسی مال کس دیگری را دزدیده باشد و از آن به دیگری بذل و بخشش ‌کند. پذیرفتن مال دزدی درست مثل شریک شدن در دزدی است.»

تلخی و خشم: در امثال ۲۵:‏۲۳ می‌خوانیم: «باد شمالی باران می‌آورد، زبان غیبت‌گو، نگاه‌های خشمگین». همانطور که باران آوردنِ باد شمالی امری اجتناب‌ناپذیر است، غیبت نیز لاجرم باعث خشم و تلخی کسانی می‌شود که در مورد خود چیزهای ناروا می‌شنوند. در این زمینه هر قدر هم که محتاطانه عمل کنیم، این نتیجۀ غیبت مطابق کلام خدا احتراز ناپذیر است.

دوستی برایم تعریف می‌کرد که به دو نفر از نزدیکانش تلفن کرده بود. پس از پایان مکالمۀ تلفنی که ظاهراً بسیار هم دوستانه بود، آن دو نفر گوشی را می‌گذارند اما بدون آنکه متوجه شوند تلفن کاملاً قطع نمی‌شود. بنابراین ادامۀ مکالمۀ آن دو شخص بر روی پیامگیر تلفن دوستم ضبط می‌شود. دوستم در کمال تعجب می‌شنود که این دو نفر که تا چند لحظه پیش آنقدر به او اظهار محبت و دوستی کرده بودند، اکنون دارند پشت سر او حرف می‌زنند و نحوۀ صحبت کردن و شخصیت او را به تمسخر گرفته‌اند. ناراحتی و آشفتگی دوست من از شنیدن این سخنان قابل توصیف نیست. جالب این است که این دو نفر برای مخفی کردن سخن‌چینی‌های خود تمام احتیاط لازم را بکار برده بودند، اما باز در نهایت غیبت‌ کردن پنهانی آنان برملا شد و به بروز خشم و تلخی انجامید.

گسستگی روابط: از دیگر نتایج غیبت و سخن‌چینی، نفاق، عدم اتحاد و نزاع و ستیزه‌جویی است. امثال ۱۶:‏۲۸ می‌گوید: «شخص منحرف تخم نزاع می‌پاشد و سخن‌چین بین دوستان نزدیک جدایی می‌افکند». ایجاد تفرقه و جدایی خود یکی از دلایل اصلی غیبت‌گویی است. انگیزۀ اصلی آن نیز حسادت است، هر چند در نقاب دوستی و صمیمیت با دیگری بیان می‌شود!

 

تو دشمن‌تری کاوری بر زبان

که دشمن چنین گفت اندر نهان

 

چه بسیار دوستی‌های دیرین که در نتیجۀ سخن‌چینی گسسته شده است، و چه خانواده‌ها که در نتیجۀ این بیماری زبان از هم پاشیده‌اند. بسیاری از روابطِ آسیب‌‌دیده ولی قابل‌ترمیم، در نتیجۀ آتش غیبتِ دیگران با بی‌رحمی متلاشی شده است. ای کاش در مواقعی که به‌نحوی می‌خواهیم خود را در مشاجره دیگران دخیل کنیم، این کلام حکمت را آویزۀ گوش سازیم که: «بدون هیزم، آتش خاموش می‌شود؛ بدون سخن‌چینی، مشاجره پایان می‌پذیرد» (امثال ۲۶:‏۲۰).

بی‌اعتمادی: یکی از خصوصیات بارز غیبت این است که در مورد مسائل غلو می‌شود یا تنها نیمی از حقیقت بیان می‌گردد تا موضوع مهیج‌‌تر و جالب‌تر جلوه کند. نتیجه آنکه خبرچینی منجر به بی‌اعتمادی، بدبینی و بدگمانی می‌شود. به‌علاوه، خود ما نیز معمولاً کمتر به افرادی که نزد ما در مورد دیگران غیبت می‌کنند اعتماد می‌کنیم چون می‌دانیم کسی که چنین عادتی دارد به احتمال زیاد روزی در مورد خود ما نیز نزد دیگران غیبت خواهد کرد. فردوسی شاعر سخن‌سرای فارسی می‌گوید:

 

سخن تا نگویند پنهان بود

چو گفتند هر جا فراوان بود

 

رازداری علامت امین بودن است؛ «سخن‌چین اسرار را فاش می‌کند، اما شخص امین رازدار است» (امثال ۱۱:‏۱۳). یک مثل عامۀ ایرانی می‌گوید: «سخن خود کجا شنیدی؟ آنجا که حرف دیگران را.» در امثال ۲۰:‏۱۹ نیز به ما چنین توصیه می‌شود: «سخن‌چین، رازها را فاش می‌کند؛ پس با مرد پرگو همنشینی مکن!»

 

تأثیر غیبت کردن بر خود شخص

غیبت کردن، عزت نفس شخص را از بین می‌برد. وقتی از کسی غیبت می‌کنیم، حتی اگر دیگران متوجه نشوند، خود می‌دانیم که به راستی و امانت وفادار نبوده‌ایم. تنها پیروی صادقانه از اصول الهی است که وقار و ثبات شخصیت روحانی ما را استحکام می‌بخشد و عشق و محبت ما را به فرامین خدا نشان می‌دهد. در اول یوحنا ۳:‏۲۱-‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏۲۲ می‌خوانیم: «ای عزیزان اگر دل ما، ما را محکوم نکند، در حضور خدا اطمینان داریم ... زیرا از احکام او اطاعت می‌کنیم و آنچه موجب خشنودی اوست، انجام می‌دهیم.»

 

چگونه از "غیبت" بگریزم؟

اگرچه گریز از محیطی که در آن غیبت می‌شود گاه شاید غیرممکن باشد، اما در اکثر موارد راه‌هایی برای متوقف کردن چرخۀ غیبت وجود دارد. کسی که آماده است از دستورات کتاب‌مقدس در مورد لزوم پرهیز از غیبت و سخن‌چینی اطاعت کند، باید بدون قضاوت کردن درباره دیگران یا بدون آنکه بخواهد خود را مقدس‌تر نشان دهد، به کسانی که در کنار او غیبت می‌کنند بگوید که مایل نیست به غیبت گوش دهد. طبیعی است که دوستان‌تان در ابتدا از شما دلخور خواهند شد، به‌ویژه اگر قبلاً در غیبت کردن با آنان شریک بوده‌اید، اما مطمئن باشید که به‌تدریج مورد احترام و اعتماد آنها قرار خواهید گرفت.

اگر در محیطی کار می‌کنید که افراد مدام پشت سر یکدیگر غیبت می‌کنند، شاید یک شیوه جالب این باشد که روی میز خود قابی بگذارید و بر روی آن بنویسید: «منطقۀ غیبت ممنوع!» یا بر داشبورد اتومبیل خود برچسبی بچسبانید نظیر: «غیبت ممنوع»!

اگر کسی در حضور شما غیبت می‌کند، می‌توانید با لبخندی زبان خود را به او نشان دهید و بگویید که در روزۀ زبان هستید!

گاهی اوقات تنها کافیست که موضوع صحبت را عوض کنید و مثلاً بگویید: «بیایید در مورد یک چیز دیگر حرف بزنیم». به این ترتیب مؤدبانه به او فهمانده‌اید که با غیبت میانه‌ای ندارید!

شما هرگز نخواهید توانست دوستان خود را وادار کنید که غیبت نکنند، اما با استفاده از این روش‌ها و روش‌های دیگر مطمئن باشید که آنان خیلی زود درخواهند یافت که در کنار شما غیبت کردن "نمی‌چسبد"! چه در نوروز، چه در هر روز دیگر!