You are here

رشوه هدیۀ ناحق یا مالیات رواج کار؟

زمان تقریبی مطالعه:

۷ دقیقه

چندی پیش یکی از دوستانم برای شرکت در مراسم خاکسپاری برادرش به ایران سفر کرده بود. در بازگشت تعریف می‌کرد که علاوه بر غم و اندوه از دست دادن برادرش که به‌طور ناگهانی کمابیش در عنفوان جوانی درگذشته بود، مجبور بوده جهت انجام تشریفات قانونی مربوط به تدفینِ متوفی به‌اصطلاح از هفت‌خوانِ رستم ادارات مختلف نیز عبور کند! او تعریف می‌کرد که پس از روزها دوندگی در ادار‌ات دولتی و فراهم کردن تمام اسناد و مدارک خواسته شده، سرانجام به او گفته شد که باید به یک سازمان دیگر نیز مراجعه کند و از آن سازمان یک گواهی بیاورد که نشان دهد برادرش قبلاً فوت نکرده است! دوست من که سال‌ها خارج از کشور زندگی کرده و به‌خاطر آشنا نبودن با آداب و رسوم وطنی عذرش پذیرفته است، در حالی که از این درخواستِ تازۀ ادارۀ مذکور هاج و واج مانده بود ناگزیر از یکی از بزرگان فامیل درخواست کمک کرد. فردای آن روز، آن دو نفر پرونده ‌به‌د‌ست به‌سوی آن ادارۀ دولتی به‌راه افتادند. به آن‌جا که رسیدند، سراغ همان مأموری را گرفتند که پیشتر مانع‌تراشی کرده بود. اما اگر تصور می‌کنید خویشاوند دوست من در آن‌جا به ارعاب و تهدید پرداخت یا قانون و مقررات را به آن مأمور متذکر شد، سخت در اشتباهید. ایشان صرفاً با حالتی دوستانه -‏ انگار که گویی سال‌هاست آن مأمور را می‌شناسد -‏ پرونده را مقابل او گذاشت و با لحنی بسیار محترمانه خواستار "تجدید‌نظر" شد. مأمور نیز پرونده را گشود، نظر تازه‌ای در آن انداخت، و لحظاتی بعد پرونده را با مهر تأیید به فامیل دوستم پس داد. آن ‌دو سپس با خوشرویی به هم دست دادند و خداحافظی کردند و برای رفتگانِ هم مغفرت طلبیدند!

دوست من از دیدن این صحنه انگشت‌ به‌دهان ماند. حیرت‌زده پرسید: «به یارو چه گفتی؟ نکند آشنا از آب درآمدید»!

خویشاوند دوست من با لحنی مطمئن که از سال‌ها تجربه حکایت داشت زیر لب گفت: «هزاری‌های لای پرونده کار را درست کرد»!

رشوه از دیرباز در جوامع بشری وجود داشته است. امروزه معمولاً تصور می‌کنیم چنین معضلی تنها خاص مشرق‌زمین است، اما اخبار رسوا‌کننده‌ای که هر از گاه در رسانه‌های خبریِ دنیای غرب افشا می‌شود نشان می‌دهد که رشوه معضلی جهانی است و شرق و غرب نمی‌شناسد. رشوه از آنجا که همیشه بیش از یک نفر را در بر می‌گیرد، پدیده‌ای اجتماعی است و به‌سرعت قادر است در فرهنگ یک جامعه ریشه بدواند.

در مورد رشوه دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد: برخی از دید انسان‌شناختی به آن می‌نگرند و می‌گویند رشوه پدیده‌ای فرهنگی است و ریشه در آداب و سنن جامعه دارد. این عده معمولاً به جوامع آسیایی و آفریقایی اشاره می‌کنند که رد و بدل کردن هدیه در آن‌ها امری بسیار مرسوم و پذیرفتنی است. در این طرز نگرش، سعی بر این است که معضل رشوه به‌نوعی توجیه شود و به‌اصطلاح بر آن سرپوش گذاشته شود. عده‌ای دیگر دیدگاهی کاربردی در پیش می‌گیرند و می‌گویند رشوه نه گناه فرد، بلکه ضعفِ سیستم یا ساختار اجتماعیِ یک جامعه است. به‌عبارت دیگر، جامعه است که فرد را به‌سوی دادن یا گرفتنِ رشوه سوق می‌دهد و فرد صرفاً قربانیِ انتظارات جامعه است. در این نگرش، سعی در تبرئه کردنِ فرد است. و اما بر طبق نگرشی سوم که می‌توان آن را نگرش اخلاقی نامید، رشوه ریشه در دلِ فاسد خودِ انسان دارد. پیروان این ایده که یکی از مروّجان اصلی آن آگوستین بود، معتقدند برای مبارزه با رشوه‌خواری لازم است انسان‌هایی که طبیعت فاسدشان عوض شده است در مسند قدرت قرار گیرند.

رشوه در طول تاریخ نه تنها در سیاست و روابط اجتماعی، بلکه در کلیسا نیز تأثیر گذاشته است. بااین‌حال نمونه‌های خوبی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد کلیسا با جدیّت با این معضل به‌مقابله برخاسته و توانسته بر آن فائق آید. به‌عنوان مثال، یکی از نتایج بیداری روحانی عظیمی که در پیِ موعظات جان وسلی و جورج ویتفیلد در انگلیس ایجاد شد، کاهش چشمگیر مفاسد اجتماعی مختلف از جمله رشوه‌خواری در میان مردم این کشور بود.

حال ببینیم به‌عنوان مسیحیان ایرانی چگونه باید با موضوع رشوه برخورد کرد. طبعاً ساده‌ترین پاسخ این است که بگوییم فرد مسیحی را با رشوه کاری نیست، و مسیحیان نه رشوه می‌دهند و نه رشوه می‌پذیرند. اما اگر عملاً در وضعیتی قرار گرفتیم که مطمئن نیستیم آنچه می‌‌‌‌دهیم رشوه محسوب می‌شود یا نه، تکلیف چیست؟ یا اگر پیشنهادی به ما شد که نمی‌دانیم به نیّت رشوه است یا نه، چه واکنشی باید نشان دهیم؟ آیا فرد مسیحی مجاز است در صورتِ ناچاری، برای رسیدن به هدفی والا و چه بسا روحانی، به رشوه متوسل شود؟

برای یافتن پاسخ، لازم است نخست ببینیم کتاب‌مقدس چه چیزی را رشوه می‌داند. با بررسیِ مواردی در کتاب‌مقدس که در آن‌ها توسل به این شگرد محکوم شده است، می‌توان رشوه را چنین تعریف کرد: رشوه هر آن چیزی است که به نیّتِ سرپوش نهادن بر حقیقت کرده یا داده شود. به‌عنوان مثال، پس از واقعۀ رستاخیز عیسی، وقتی سربازانی که به نگهبانی از قبر او گماشته شده بودند سراسیمه نزد سران یهود رفتند و ماجرای کنار رفتن سنگ قبر و برخاستن عیسی را تعریف کردند، مقامات وجه هنگفتی به آنان دادند تا به‌دروغ به مردم بگویند «شاگردان عیسی شبانه آمدند و هنگامی که در خواب بودیم، جسدِ او را دزدیدند» (متی ۲۸:‏‏۱۱‏-‏۱۵). سربازان نیز پول را گرفتند و کاری را که به آن‌ها گفته شده بود انجام دادند. این را می‌گویند رشوه! سران یهود می‌خواستند با پول بر حقیقت سرپوش بگذارند. خدا از چنین کاری بی‌نهایت متنفر است. چرا؟ چون او حقیقت و راستی است، و چیزی که خلاف حقیقت است با ذات او در تضاد است. او «از کسی طرفداری نمی‌کند و رشوه نمی‌گیرد» (تثنیه ۱۰:‏۱۷). هیچ انسانی نمی‌تواند با هدیه دادن و قربانی گذراندن برای خدا، به او رشوه دهد و بر حقیقتِ گناهِ خود سرپوش نهد (امثال ۲۱:‏۲۷). بنابراین نگرش ما در قبال رشوه به شناختی که از خدا داریم و نیز به ارتباط‌مان با او بستگی دارد.

اما اگرچه قربانی‌ای که با نیّت رشوه به خدا تقدیم می‌شود نزد او مکروه و ناپسند است، همان قربانی چنانچه با خلوص نیّت تقدیم شود، کاملاً مقبول و پسندیده است. در واقع خود خدا از قومش می‌خواهد برای او هدیه بیاورند (اعداد ۳۱:‏۵۰) (هرچند این هدیه هیچگاه نمی‌تواند جای اطاعت از او را بگیرد). بنابراین آنچه برای خدا مهم است، نیّت درونیِ دل انسان‌هاست. کتاب‌مقدس هیچ مطلبی بر ضدِ رد و بدل کردن هدیه نمی‌گوید. برعکس، چنین کاری را تشویق نیز می‌کند. در واقع هدیه دادن یکی از خصائصِ خداست؛ چنانکه به‌عنوان مثال او جهان خلقت را به انسان اهدا نموده، و «هر بخشش نیکو و هر عطای کامل از جانبِ اوست» (یعقوب ۱:‏۱۷). از همه مهم‌تر، او پسر یگانۀ خود را به انسان هدیه نمود (یوحنا ۳:‏۱۶؛ ۴:‏۱۰)، و روح‌القدس نیز از دیگر عطایای بزرگِ اوست (دوم قرنتیان ۱:‏۲۲). از انسان نیز می‌خواهد برای کار او هدیه دهد، زیرا «دادن از گرفتن فرخنده‌تر است». بنابراین آنچه سنتِ پسندیدۀ رد و بدل کردن هدیه را به گناهِ مشمئزکنندۀ رشوه‌خواری تبدیل می‌کند، نیّت دل هدیه‌دهنده یا هدیه‌گیرنده است. انگیزۀ هدیه است که آن را پاک یا گناه‌آلود می‌سازد. عملِ هدیه دادن یا گرفتن به خودیِ خود دقیقاً مانند همان چیزی است که عیسی در مورد خوراکی که به معده می‌رود تعلیم داد: آنچه آن را ناپاک می‌سازد، انگیزه‌ای است که از درون دل انسان برمی‌خیزد، زیرا خدا به دل می‌نگرد. به‌همین خاطر است که کتاب‌مقدس رشوه را نشانۀ دلی فاسد می‌‌داند (جامعه ۷:‏۷).

نمونه‌ای دیگر در این رابطه، سنتِ پسندیدۀ انعام دادن است. در ایران یادم می‌‌آید ایام نوروز که می‌شد تقریباً هر کسی که به نوعی کاری در جامعه انجام می‌داد توقع انعام داشت -‏ و البته چنانچه کسی در طول سال کارش را به‌درستی انجام داده باشد دادنِ چنین انعامی بسیار بجاست و نشانۀ قدردانی از زحمات اوست. اما همین انعام اگر به این قصد داده شود که کار سریع‌تر یا خارج از نوبت انجام گیرد، رشوه است و گناه محسوب می‌شود.

بنابراین دادن و گرفتنِ هدیه‌ای که هدف از آن سرپوش نهادن بر حقیقت است، به هر نوع و عنوان که باشد، رشوه است. حتی در مواقعی که تصور می‌کنیم چنین کاری باعث پیشبردِ کار خدا می‌‌شود، درست‌تر آن است که از توسل جستن به این شگرد اجتناب کنیم و صرفاً صادقانه از خدا بخواهیم خودش موانع را بردارد و درها را بگشاید. در واقع اغلب وقتی می‌کوشیم خودمان کارِ خدا را به پیش ببریم و به‌اصطلاح با زیرکیِ خودمان به خدا کمک کنیم، اتفاقاً کار را خراب می‌کنیم و در نهایت پشیمان می‌شویم. خدا خود بهتر می‌داند چگونه کارِ خود را به پیش بَرَد و بدین منظور از ما استفاده کند.

داشتن چنین نگرشی در مورد رشوه به بسیاری از تردیدها پاسخ می‌دهد و باعث می‌شود به‌جای متمرکز شدن بر خودِ عملِ دادن یا گرفتنِ هدیه، به انگیزه‌ای که در پسِ آن است بنگریم و خود را با معیار کتاب‌مقدس بسنجیم.