You are here

دلیلی برای شادی‌؟؟

زمان تقریبی مطالعه:

۶ دقیقه

 
 

«پیوسته‌ در خداوند شاد باشید، باز هم‌ می‌گویم‌ شاد باشید! مهربانی‌ و ملایمت‌ شما در رفتارتان‌ با دیگران‌ آشکار باشد. آمدن‌ خداوند نزدیک‌ است‌! از هیچ‌ چیز نگران‌ نباشید، بلکه‌ همیشه‌ در هر مورد با دعا و مناجات‌ و سپاسگزاری‌ تقاضاهای‌ خود را در پیشگاه‌ خدا ابراز نمایید و آرامش‌ الهی‌ که‌ مافوق فهم‌ بشر است‌، دل‌ها و افکار شما را در عیسی‌ مسیح‌ حفظ‌ خواهد کرد... ای‌ برادران‌، دربارۀ‌ هر آنچه‌ راست‌، شریف‌، درست‌، پاک‌، دوست‌داشتنی‌، نیکنام‌ و هر چه‌ عالی‌ و قابل‌ ستایش‌ است‌ بیندیشید» (فیلیپیان‌ ۴:‏۸-۴).

در روزگاری‌ که‌ دل‌ها پر از غم‌ و چشم‌ها پر از اشک‌ است‌، در دورانی‌ که‌ نامردمی‌ها رنگ‌ شادی‌ را از چهره‌ها زدوده‌ و چین‌ و چروک‌ نابسامانی‌ها همچون‌ شیارهای‌ کوه‌های‌ فسیل‌ شده‌ چهره‌ها را در هم‌ نوردیده‌ است‌، در هنگامی‌ که‌ آهنگ‌ غم‌ و ناله‌ سراسر زندگی‌ آدمیان‌ را پر کرده‌ و کلمه‌ شادی‌ می‌رود که‌ از کتاب‌های‌ فرهنگ‌ لغات‌ هم‌ حذف‌ گردد، آیات‌ مقدس‌ انجیل‌ نوایی‌ دگرگونه‌ دارد که‌ می‌فرماید: «شاد باشید باز هم‌ می‌گویم‌ شاد باشید!!» شادی‌ برای‌ چه‌؟! برای‌ اینکه‌ صدای‌ مظلومان‌ از سقف‌ زندانشان‌ بیشتر بالا نمی‌رود؟! شادی‌ برای‌ اینکه‌ شکم‌های‌ سیر استثمارگران‌ خونخوار هر روز بزرگ‌تر می‌گردد و پوست‌ شکم‌ بینوایان‌ و محرومین‌ اجتماع‌ بیشتر به‌ ستون‌ فقراتشان‌ می‌چسبد؟ شادی‌ برای‌ اینکه‌ استعمارگران‌ چپاولگر برای‌ استفاده‌های‌ بیشتر خود اسلحه‌های‌ گرم‌شان‌ را هر روز بیشتر در قلب‌ مردم‌ دنیا به‌ بهانه‌های‌ واهی‌ خالی‌ می‌کنند و هر روز فاجعه‌ای‌ تازه‌ به‌ عناوین‌ مختلف‌ می‌آفرینند و داستان‌های‌ تجزیه‌های‌ مسخره‌ یوگسلاوی‌ و جنگ‌ تن‌ به‌ تن‌ هموطنان‌ لبنانی‌ و سومالی‌ و ایرانی‌ و غیره‌ و غیره‌ به‌ راه‌ می‌اندازند؟! و یا شادی‌ برای‌ دیدن‌ کودکان‌ گرسنۀ‌ آفریقایی‌؟!

آیا به‌ راستی‌ باید شاد بود؟ یا باید اشک‌ حسرت‌ و ماتم‌ ریخت‌ و بر خود و بر زمانه‌ گریست‌؟ اگر بنشینیم‌ و گریه‌ کنیم‌ چه‌ دردی‌ را درمان‌ خواهیم‌ کرد؟ آخر مگر نه‌ این‌ است‌ که‌ درد زمانۀ‌ امروزی‌ درد بی‌درمان‌ است‌؟ چون‌ اگر می‌شد آن را درمان‌ کرد بعد از این‌ همه‌ کنفرانس‌ها و با تشکیل‌ این‌ همه‌ مؤسسات‌ خیریه‌ و پشتیبانی‌ پرطمطراق که‌ اسم‌ و عنوان‌ آنها را باید با کامیون‌های‌ ۱۸ چرخ‌ کشید، قدری‌ از دردها درمان‌ می‌شد و سقف‌ زندانی‌ سوراخ‌ می‌گردید تا صدایی‌ از آن‌ به‌ بالا برود!

کتاب‌‌ مقدس‌ انجیل‌ می‌فرماید شاد باشید، اما نه‌ برای‌ نامردمی‌ها، اما نه‌ برای‌ وجود ظلم‌ و جور، اما نه‌ برای‌ بی‌عدالتی‌ها، و غیره‌ و غیره‌. بلکه‌ می‌فرماید در خداوند پیوسته‌ شاد باشید! ریشۀ‌ درد دنیای‌ امروزی‌ ما و علت‌ اصلی‌ وجود این‌ همه‌ بدبختی‌ این‌ است‌ که‌ بشر امروزی‌ خدا را فراموش‌ کرده‌ و خود را به‌ جای‌ خدا گذاشته‌ و به‌ جای‌ خداپرستی‌، خودپرست‌ شده‌ و نتیجه‌ خودپرستی‌ هم‌ جز این‌ نیست‌! اگر مردم‌ خداپرست‌ واقعی‌ بگردند و مهربانی‌ و ملایمتی‌ خداگونه‌ در رفتارشان‌ نسبت‌ به‌ دیگران‌ داشته‌ باشند، که‌ دیگر جایی‌ برای‌ بی‌انصافی‌ و ستم‌ باقی‌ نمی‌ماند. اگر مردم‌ خداپرست‌ گردند و از خودپرستی‌ دست‌ بردارند که‌ دیگر به‌ حق‌ و حقوق دیگران‌ تجاوز نمی‌کنند! دیگر دهانی‌ را که‌ حرف‌ حق‌ می‌زند با گلوله‌ سربی‌ نمی‌بندند! و یا کسی‌ را که‌ عقیده‌ و ایمان‌ شخصی‌ خود را ابراز می‌کند به‌عنوان‌ دشمن‌ خدا و مرتد و کافر به‌ جوخۀ‌ اعدام‌ نمی‌سپارند! علت‌ این‌ همه‌ دیکتاتوری‌ و خودرایی‌، بی‌خدایی‌ و خدانشناسی‌ است‌. کتاب‌ مقدس‌ انجیل‌ می‌فرماید هر چه‌ را که‌ راست‌ و شریف‌ و درست‌ و پاک‌ و دوست‌ داشتنی‌ و نیکنام‌ و هر چه‌ عالی‌ و قابل‌ ستایش‌ است‌ به‌عمل‌ آورید. آن‌ وقت‌ خواهیم‌ دید که‌ جای‌ شادی‌ وجود خواهد داشت‌! آن‌ وقت‌ متوجه‌ می‌شویم‌ که‌ دنیا زیبا است‌.

خدا دنیا را زیبا آفرید و دنیایی‌ که‌ خدا بر آن‌ حاکم‌ باشد، دنیای‌ زیبا و فرحبخشی‌ است‌. اما وقتی‌ انسان‌های‌ مغرور بنا به‌ میل‌ و هوس‌ خود از سلطه‌ و فرمانروایی‌ خدا خارج‌ می‌گردند و یا به‌ زبانی‌ دیگر، تسلیم‌ نفس‌ و شیطان‌ می‌گردند، نباید انتظاری‌ بیشتر از این‌ داشت‌. انسان‌ها آرامش‌ الهی‌ را از دست‌ داده‌اند و گرفتار انواع‌ و اقسام‌ نگرانی‌ها و دلهره‌ها شده‌ و گاهی‌ حتی‌ از سایۀ‌ خود می‌ترسند، از فردا و فرداهایی‌ که‌ هنوز نیامده‌ می‌ترسند و امروزۀ موجود خود را بیهوده‌ از دست‌ می‌دهند و بر خود و اطرافیان‌ تلخ‌ و ناگوار می‌سازند. آری‌ عزیزان،‌ در دنیا جای‌ شادی‌ وجود دارد، اما در دنیایی‌ که‌ به‌قول‌ کتاب‌‌مقدس‌، ملکوت‌ و فرمانروایی‌ خدا در آن‌ باشد. در ملکوت‌ و جایی‌ که‌ خدا در آن‌ حضور دارد، همه‌ چیز درست‌ و پاک‌ و دوست‌ داشتنی‌ است‌. همه‌ چیز نیکنام‌ و عالی‌ و قابل‌ ستایش‌ است‌. لذا می‌توان‌ در این‌ چنین‌ محیطی‌ شادی‌ نمود.

ممکن‌ است‌ بپرسید این‌ چنین‌ سرزمینی‌ که‌ ملکوت‌ خدا در آن‌ جاری‌ است‌، در کجا وجود دارد؟! سؤالِ خوب‌ و به‌جایی‌ است‌ و من‌ هم‌ جواب‌ و نشانی‌ آن‌ را به‌ شما می‌دهم‌.

آب‌ در کوزه‌ و ما تشنه‌ لبان‌ می‌گردیم‌

یار در خانه‌ و ما گرد جهان‌ می‌گردیم‌.

درِ قلب‌ خود را بگشایید و به‌ سرزمین‌ دل‌ خود وارد شوید. دو حالت‌ وجود دارد‌: یا آن‌ را به‌ دست‌ خدا سپرده‌اید که‌ در آن‌ صورت‌ ملکوت‌ او در آن‌ جاری‌ است‌ و شما با شناخت‌ بیشتر و معرفتی‌ عمیق‌تر می‌توانید گنجینه‌های‌ این‌ ملکوت‌ را بیابید و از آن‌ استفاده‌ کنید و لذت‌ ببرید و شاد باشید. حالت‌ دوم‌ این‌ است‌ که‌ شما از سلطۀ‌ خدا خارج‌ شده‌ و تسلیم‌ هوای‌ نفس‌ و خواهش‌های‌ مادی‌ خود شده‌اید و به‌ زبان‌ دیگر، تابع‌ فرمانروایی‌ شیطان‌ گردیده‌اید. در این‌ صورت‌ به‌ شما مژده‌ می‌دهم‌ که‌ خدا حاضر است‌ در صورتی‌ که‌ شما از گذشته‌ خود پشیمان‌ گشته‌ و از صمیم‌ دل‌ توبه‌ کنید و به‌ عیسی‌ مسیح‌ ایمان‌ آورید، شما را بیامرزد و زندگی‌ تازه‌ای‌ در ملکوت‌ خود به‌ شما عطا کند.

برای‌ بازگشت‌ از خطا هیچوقت‌ دیر نیست‌. اگر‌ در قلب‌ و زندگی‌ خود شادی ندارید علتش‌ جدایی‌ از خداست‌، چون‌ در خدا پیوسته‌ شادمانی‌ وجود دارد. او شادی‌ مطلق‌ است‌ و به‌ تمام‌ پیروان‌ راستین‌ خود این‌ شادی‌ را عطا می‌کند. اما بدانید که‌ نه‌ فقط‌ با شعار و حرف‌های‌ توخالی‌ بلکه‌ در عمل‌. وقتی‌ با خدا زندگی‌ کنیم‌ و او را در وجود خود بیابیم‌، آن‌ وقت‌ می‌بینیم‌ که‌ دنیا آنقدرها هم‌ زشت‌ و ناهنجار نیست‌. می‌بینیم‌ که‌ هنوز می‌شود اشکی‌ از چشمی‌ پاک‌ کرد. هنوز هم‌ می‌شود دست‌ نوازشی‌ بر سر یتیمی‌ کشید و هنوز هم‌ می‌شود غمدیده‌ای‌ را تسلی‌ داد، بیماری‌ را با عیادتی‌ کوتاه‌ شاد کرد، درمانده‌ای‌ را مأوا داد، گرسنه‌ای‌ را سیر کرد و دلشکسته‌ای‌ را دلجویی‌ نمود. آن‌ وقت‌ زیبایی‌ و شادی‌ را خواهید یافت‌. انجیل‌ شریف‌ می‌فرماید‌: «بارهای‌ سنگین‌ یکدیگر را متحمل‌ شوید و بدین‌ نوع‌ شریعت‌ مسیح‌ را بجا آورید.» آری‌، حرف‌ می‌کشد اما روح‌ زنده‌ می‌کند.

دین‌ و مذهب‌ فقط‌ حرف‌ و شعار و برانگیختن‌ احساسات‌ نیست‌، بلکه‌ خدمت‌ و از خودگذشتگی‌ است‌ و اگر خوب‌ دقت‌ کنید، معنی‌ صلیب‌ مسیح‌ نیز غیر از این‌ نیست‌. از خودگذشتی‌ نه‌ فقط‌ برای‌ نیکان‌ بلکه‌ حتی‌ برای‌ دشمنان‌. جوهر دین‌ و مذهب‌، محبت‌ و خدمت‌ و ایثار و فداکاری‌ است‌، نه‌ حفظ‌ کردن‌ آیات‌ و موعظه‌های‌ پر از شعار و دعاهای‌ طولانی‌ ولی‌ بی‌محتوا و غیره‌ و غیره‌؛ بلکه‌ باید دلی‌ را بدست‌ آورد و اشکی‌ از چشمی‌ زدود. این‌ است‌ راه‌ و رمز شادمانی‌. شاد باشید.

                                                                                  کشیش‌ سپهری‌