You are here

داستان زندگی رضا سیاهچالِ شهوت

زمان تقریبی مطالعه:

۶ دقیقه

 

من در یک خانوادۀ پرجمعیت ۱۲ نفری و متدین در جنوب ایران به دنیا آمدم. کوچکترین فرزند خانواده بودم و به این خاطر خیلی مورد لطف و علاقه زیاد خواهران و برادران بزرگترم واقع می‌شدم یادم می‌آید که همیشه در جستجوی خدا بودم و یک روز فکر کردم که پایۀ فشار قوی برق که در نزدیک خانۀ ما بود خداست و با شوق و هیجان به خانه آمدم وبه مادرم گفتم که من خدا را دیدم و خدا را پیدا کردم. برای آن‌ها خیلی عجیب بود که من چه چیزی دیدم و وقتی که متوجه شدند آن‌ها مرا به مکان‌های مذهبی بردند که در آنجا خدا را بشناسم اما متأسفانه در آنجا خدا را پیدا نکردم.

دوران نوجوانی و جوانی با پستی و بلندی‌های زیادی رو به رو بودم. یادم می‌آید به یک تیم فوتبال پیوستم و علاقۀ زیادی به بازی فوتبال داشتم و به یادگیری فوتبال به طور جدی پرداختم و از این بابت که بازی من روز به روز بهتر می‌شد خیلی خوشحال بودم و اوقاتم را با ورزش می‌گذراندم. بعد از گذشت مدتی با افراد مختلفی آشنا شدم و به سیگار کشیده شدم و بعد هم به حشیش رو آوردم و در این دوران بود که حس پژمردگی و خمیدگی خاصی به من دست داده بود آن شادابی که در گذشته از بازی فوتبال داشتم از بین رفته بود وهر روز حس پژمردگی بر من بیشتر و بیشتر تسلط پیدا می‌کرد.

بعد از گذشت مدتی که حشیش هم من را ارضا نمی‌کرد شروع به مصرف تریاک کردم و فکر می‌کردم که تریاک روی زندگی من نمی‌تواند تأثیری داشته باشد چون خودم  را یک ورزشکار می‌دیدم. و همچنین فکر می‌کردم که هر وقت که بخواهم می‌توانم آن را کنار بگذارم و زندگی را دوباره از سر بگیرم.

زندگی‌ام در تریاک و رابطۀ جنسی غرق شده بود و به توصیۀ دوستان که به من گفته بود‌ند مصرف تریاک شهوت و رابطۀجنسی را خیلی تقویت می‌کند و تأثیر خیلی زیادی می‌گذارد به مصرف تریاکم اضافه شد و بیشتردر این منجلاب فرو رفتم.

ولی از طرف دیگر نیرویی در من بود که دنبال خدا می‌گشت و می‌خواست حقیقت را پیدا کند و تمام این مسائل در کنار هم خیلی سخت و مشکل بود که بتوانم این مسائل را هضم کنم.

و متأسفانه تمام دوستانی که اطراف من بودند من را به طرف خواسته‌ها و لذت‌های گناه آلودِ دنیا سوق می‌دادند. در این کشمکش بود که با افرادی مسیحی آشنا شدم زندگی آن‌ها برای من خیلی جالب بود. در زندگی آن‌ها می‌دیدم که اعتماد و صداقت عجیبی دارند و دروغ در آن‌ها نبود آن‌ها افراد روراستی بودند. نوع زندگی آن‌ها من را به طرف‌شان جلب کرد و بعد از گذشت مدتی کتاب‌مقدسی پیدا کردم و مشغول خواندن کتاب‌مقدس شدم و در آن کتاب کلمات و نکته‌ها با من صحبت می‌کردند و بر من اثرات عمیقی داشتند. امّا متأسفانه عمل کردن به این نکته‌ها برای من خیلی مشکل بود یادم می‌آید در آن کتاب نوشته بود که اگر شخصی با نگاه شهوت به زنی نگاه کند همان دم در دل خود با آن زن زنا کرده است.

این انقلاب عجیبی در من بوجود آورد ولی عمل کردن به آن برای من خیلی مشکل بود بعد از اینکه به خارج از کشور آمدم به کلیسا رفتم ولی چون زبان آن‌ها را بلد نبودم نتوانستم برداشت‌های خوبی از آن جماعت داشته باشم ودوباره به گذشته خودم برگشتم و شروع کردم به مصرف مواد مخدر و عمل زنا و گناهانی که در گذشته در زندگی‌ام بود.

روز به روز بیشتر در گناه فرو می‌رفتم و حالت شکستگی و غم و اندوه خیلی عجیبی به من دست داده بود که در نهایت دست به خودکشی زدم و وقتی که چشمانم را باز کردم خودم را در بیمارستان دیدم و قرار بود که مرا به بخش روانی بفرستند.

بعد از مدتی که حالم بهتر شد به کلیسای فارسی زبان رفتم و آن چیزی که از دوران کودکی دنبالش بودم یعنی شناخت خدا دوباره از سر گرفتم. ولی این دفعه نیرو و قدرت عجیبی در خودم احساس می‌کردم و از خدا خواستم که خودش را به من نشان بدهد و این برای من آشکار شد که عیسی‌مسیح بر روی صلیب جان داد و خونش ریخته شد بخاطر بخشش گناهکارانی همچون من. آنانی که فکر می‌کنند هیچ راه بازگشتی ندارند. ولی خدایی وجود دارد که به آن‌ها می‌گوید بیایید نزد من ای زحمت‌کشان بیاید که من شما را آرامی می‌بخشم و شما را عوض می‌کنم.

آن موقع بود که خودم را به دست‌های پدرانه او سپردم و گفتم خدایا آمدم بپای صلیب تو افتادم من را عوض کن. خداوند براستی در زندگی من کار کرد و مرا از اسارت‌هايی از قبيل مصرف مواد مخدر، سيگار، الکل و همچنين زنا که با قدرت خودم نتوانسته بودم از آن‌ها خلاص شوم آزاد ساخت.

خیلی خوشحال بودم که زندگی‌ام عوض شده بود حتی نگاه‌های من عوض شده بود.امیدوارم که زندگی من راه برکتی باشد برای شما که سرگذشت من را می‌خوانید الان به مدت سه سال است که قلبم را به خدا سپردم و در این سه سال تغییرات خیلی زیادی در زندگی‌ام رخ داده است. گناهان گذشته از زندگیم بیرون رفته است و آن بدن نحیف و پژمرده‌ به یک بدن ورزشکار به مانند دوران نوجوانی برگشته است. هر روز کلام خدا را مطالعه می‌کنم و با خدا راه می‌روم وزندگی می‌کنم و می‌دانم که فردی هستم که دوباره متولد شده‌ام و خداوند در من زندگی می‌کند و من را هدایت و حمایت می‌کند.

باشد که شما عزیزان هم این تجربه زیبا را داشته باشید.

 

 

به کجا می‌خواهی بگریزی،

از سیاهچال‌های درونت

این چشم و این صورت، این دست و این بدن

طعمه‌ای برای سیاهچال خواهش‌ها

چه پاسخی می‌دهی به درونی که پر از خواهش است

و همچون خوره سیرمانی ندارد

می‌خواهی احساست را ترمیم کنی

در مخدرات و زنا

چه قدرتی چه غروری

تشنۀ چه هستی چه چیزی عطش تو را سیراب خواهد کرد

بیراه‌ها بسیار و زرق و برق پاسخ‌های این دنیای دون پرور بسیارند

از شکسته‌دلان بشنو

سیاهچال درونت را تنها محبت خدایی پر خواهد کرد

که در بی‌نیازی سیرابت می‌کند

و سیاهچال درونت به قصری روشن مبدل شده آکنده از فراوانی نور

سیراب شو با محبت بی انتها و حقیقی عیسی‌مسیح

 

 

 

اعتیاد جنسی

اعتياد جنسي راهي است كه بعضي از مردم براي درمان احساساتشان و/يا تحمل فشارهاي عصبي انتخاب ميكنند تا جايي كه اعمال جنسي تبديل به بزرگترين و عمده ترين ابزار آنها براي تحمل فشارها و استرس ها در زندگي شان ميگردد. اصولاَ اشخاص تا مدت زيادي در زندگي شان اسير اين اعتياد مي مانند و به طور شخصي نمي توانند از اين مشكل آزاد شوند. معتاد جنسي وقت زيادي را براي تخيلات و اعمال جنسي صرف ميكند. همچنين ممكن است از لحاظ روابط جنسي تبديل به شخصي زياده رو و عنان گسيخته شود

 

 

پرونو گرافی و اعتیاد جنسی ؟

پرونو گرافی یا اعتیاد جنسی یکی از رایج و پر جاذبه ترین بخش اینترنت برای نوجوانان و جوانان میباشد. تعدد شبکه های پرونوگرافی، عضویت رایگان، مشاهده و ایجاد ارتباط از طریق کامپیوتر در هر نقطه، زمان و مکان این موقعیت را بوجود می آورد تا قشر جوان بتواند به موضوعاتی دسترسی داشته باشد که در اجتماع و محیط های خانواندگی تقریبا امری غیر ممکن و ناپسند می باشد.