You are here

تأملاتِ روحانی/۲۱

زمان تقریبی مطالعه:

۷ دقیقه

دعای حقیقی‌

زندگی روحانی عطیه روح‌القدس است‌؛ اما این به آن معنی نیست که ما باید منفعل منتظر بمانیم تا این عطیه به ما داده شود. عیسی فرمود که ملکوت خدا را بطلبیم‌. طلبیدن نه فقط مستلزم اشتیاقی جدی است‌، بلکه تصمیمی راسخ را نیز ایجاب می‌کند. زندگی روحانی بدون انضباط غیرممکن است‌.

انضباط و شاگردی‌، دو روی یک سکه هستند. انضباط روحانی سبب می‌شود که ما به آن صدای آهسته و ملایم خدا حساس شویم‌. ایلیای نبی خدا را در باد سهمگین یا در زمین‌لرزه یا در آتش سوزان ملاقات نکرد، بلکه در ?آوازی آهسته و ملایم‌? (اول پادشاهان 19:‌9-13). اما زندگی پرمشغله و دشوار امروزی‌، ما را نسبت به صدای خدا ناشنوا کرده است‌؛ نتیجۀ این ناشنوایی چیزی جز نااطاعتی نیست‌. انضباط روحانی به ما کمک می‌کند تا آن فضای بی‌دغدغۀ درونی را بیابیم که شنیدن صدای خدا و پیروی از هدایت او را میسر می‌سازد.

زندگی عیسی مبتنی بر اطاعت بود. او همواره به پدر گوش فرا می‌داد، و همیشه به صدای او حساس و به هدایت‌های او هشیار بود. دعای حقیقی همین است‌: سراپا گوش بودن به صدای خدا. کانون هر دعایی ?شنیدن‌? است‌، شنیدن و اطاعت‌.

انضباط روحانی تلاشی است آگاهانه برای ایجاد این فضای درونی و بیرونی در زندگی‌مان که در آن اطاعت امکان‌پذیر می‌گردد. با انضباط روحانی مانع می‌شویم که دنیا زندگی ما را چنان پر کند که جایی برای ?شنیدن‌? وجود نداشته باشد. این انضباط ما را برای دعا کردن آزاد می‌کند، یا به‌عبارت بهتر، اجازه می‌دهد تا روح خدا در ما دعا کند.

این انضباط ما را به خلوت‌گزینی دعوت می‌کند. بدون خلوت کردن با خدا، زندگی روحانی غیرممکن است‌. اگر ایمان داریم که خدا نه فقط هست‌، بلکه در زندگی‌مان کار می‌کند، شفا می‌دهد، تعلیم می‌دهد، و هدایت می‌کند، باید که وقت و مکانی را تعیین کنیم تا توجه‌مان را فقط بر او متمرکز نماییم‌. این همان است که‌مسیح فرمود: ?به‌حجره‌خود داخل‌شو و در را بسته‌، پدر خود را که‌در نهان است‌، عبادت نما? (متی 6:6).

اما این خلوت‌گزینی یکی از دشوارترین کارها است‌. تنهایی‌، به‌هنگام نزدیک شدن به مکان و زمان آن‌، می‌تواند بسیار هراس‌انگیز باشد. به‌محض اینکه تنها می‌شویم و تماسمان را با دنیای بیرون قطع‌ می‌کنیم‌، نوعی آشفتگی درونی و پریشان‌حالی در وجودمان آغاز می‌شود. این آشفتگی می‌تواند آنقدر ناراحت‌کننده و آزاردهنده باشد که به‌سختی بتوانیم تنهایی را تحمل کنیم‌. وارد شدن به اتاقی خلوت و بستنِ در، به‌خودی خود به‌معنی این نیست که می‌توانیم بی‌درنگ در را بر تردیدهای درونی‌، اضطراب‌ها، ترسها، خاطرات بد، اختلافات حل‌نشده‌، خشمها، و امیال غریزی ببندیم‌. برعکس‌، هنگامی‌که مشغولیت‌های بیرونی را از خود دور کردیم‌، آن زمان است که مشغله‌های درونی‌مان با تمام نیرو خود را نمایان می‌سازند.

ما از مشغولیت‌های بیرونی‌، اغلب اوقات‌، همچون سپری برای پوشاندن اضطراب‌های درونی‌مان استفاده می‌کنیم‌. به‌همین دلیل‌، تعجب‌آور نیست که تنهایی و خلوت کردن برایمان دشوار باشد. روبرو شدن با تناقضات درونی‌مان ممکن است بسیار دردناک باشد. همین نکته‌، اهمیت خلوت‌گزینی را بارزتر می‌سازد. عزلت کردن واکنشی طبیعی به زندگی پرمشغله و پراضطراب نیست‌. دلایل زیادی هست که باعث می‌شوند تنها نباشیم‌. به‌همین دلیل‌، باید با دقت برای ایجاد اوقات تنهایی و خلوت برنامه‌ریزی کرد.

مدت زمانی که در تنهایی می‌گذرانیم‌، ممکن است بر حسب خصوصیات اخلاقی‌، سن‌، حرفه‌، سبک زندگی‌، و رشد فکری‌مان متفاوت باشد. اما باید از پیش‌، اوقاتی را در طول سال‌، در هر ماه‌، در طول هفته‌، و در طی روز برای خلوت‌گزینی کوتاه‌مدت و بلندمدت تعیین کنیم و به آن متعهد بمانیم‌.

تجربیات اولیۀ تنهایی‌مان ممکن است دشوار باشد. اوائل‌، اتلاف وقت به‌نظر می‌آید؛ با هزاران فکر عجیب و غریب مواجه می‌شویم‌. اما وقتی به آن عادت کردیم‌، به‌تدریج پی خواهیم برد که به چه گنجینه‌ای گرانبها دست یافته‌ایم‌. خواهیم دید که چگونه می‌توانیم هراسها و اضطراب‌ها، کینه و نفرت‌، حسادت و بخل‌، و امیال و غرایز را مهار کنیم و آرامش و شادی راستین را با شنیدن صدای آهسته و ملایم خدا تجربه کنیم‌.

داشتنِ روحیه شکرگزار در همه شرایط زندگی به شما کمک می‌کند تا در برابر شرایط زندگی همان واکنشی را نشان دهید که ?هِنری مَتیو? هنگامی که در دام راهزنان افتاد، نشان داد. وی در مورد این واقعه در دفتر یادداشت روزانه خود چنین نوشت‌: ?من اولاً باید شکرگزار باشم چون قبلاً هیچوقت اموالم به‌سرقت نرفته بود؛ دوم‌، برای این باید شکرگزار باشم چون آنها اموالم را از من گرفتند و نه زندگی‌ام را؛ سوم‌، برای این باید شکرگزار باشم چون اگرچه آنها همه چیز مرا از من گرفتند، اما آنچه را که از من گرفتند، چیز زیادی نبود؛ و چهارم‌، برای این باید شکرگزار باشم چون من اموال آنان را ندزدیدم‌، بلکه آنان اموال مرا دزدیدند.?

فکر می‌کنم من شخصاً مشکل بتوانم چنین روحیه شکرگزاری داشته باشم‌. آیا شما می‌توانید چنین روحیه‌ای داشته باشید؟

بیلی گراهام‌

 
 

شیطان بهتر از همه ما با حقایق الهی آشنایی دارد، اما کماکان شیطان باقی مانده است‌!

آ. تاوزر

 

 

تعالیم مذهبی‌، هرچقدر هم صحیح باشند، به‌خودی خود کافی نیستند. این تعالیم با خود روشنایی به‌ارمغان می‌آورند، اما نمی‌توانند بینایی ببخشند. این فرضیه که نور و بینایی دو چیز یکسان هستند، برای میلیونها نفر نتیجه ناگواری داشته است‌. فریسیها به‌مدت سه سال مستقیماً به نور جهان می‌نگریستند، اما حتی بارقه‌ای از نور نیز به درون آنان راه نیافت‌. نور به‌تنهایی کافی نیست‌. برای داشتنِ ایمانی نجات‌بخش‌، عملکرد روح‌القدس برای باز شدن چشم درون ضرورت دارد. انجیل نور است‌، اما تنها روح‌القدس می‌تواند به انسان بینایی بخشد.

آ. تاوزر

 

برکات تلویزیون!

کانال 23(بر وزن مزمور 23)

1 تلویزیون شبان من است‌؛ محتاج به خیلی چیزها خواهم بود. 2 در صندلی راحتی مرا می‌خواباند و نزد آگهی‌های تجارتی مرا رهبری می‌کند. 3 جان مرا با برنامه‌های بی‌سر و ته بی‌حس می‌سازد؛ و به‌خاطر منافع تولیدکنندگان‌، به‌راههای هدر دادن پول هدایتم می‌نماید. 4 چون در وادی زندگی کسالت‌بار و خسته‌کننده نیز راه روم‌، از بی‌حوصلگی نخواهم ترسید، زیرا تو با من هستی‌؛ برنامه‌های مبتذل و گمراه‌کنندۀ تو، مرا تسلی خواهد داد. 5 پیشنهادهای وسوسه‌انگیز به‌حضور خداوند برایم می‌گسترانی‌؛ سر مرا با تبلیغات هوس‌انگیز شیره مالیده‌ای‌، و وجودم از طمع و آز لبریز شده است‌. 6 هر آینه‌، نادانی و عقب‌افتادن از زندگی تمام ایام عمرم در پی من خواهد بود؛ و در خانه خودم در مقابل تلویزیون ساکن خواهم بود تا ابدالآباد!

 
 

?پیوسته در باره جمیع شما خدا را شکر می‌کنیم ... چون اعمال ایمان شما، و محنت محبت‌، و صبر امید شما را در خداوند ما عیسی مسیح‌، در حضور خدا و پدر خود یاد می‌کنیم‌? (اول تسالونیکیان 1:‌2 و 3).

کلمات پولس در متن یونانی و نیز ترجمه قدیمی فارسی‌، چنان موجز و کوتاه است که باید در مورد هر یک از آنها تعمق کنیم تا پیامشان را دریافت نماییم‌. پولس برای سه نکته برای مسیحیان تسالونیکی شکرگزاری می‌نماید: برای اعمال ایمانشان‌؛ برای محنت محبتشان‌؛ و برای صبر امیدشان‌.

از میان این سه نکته‌، ?محنت محبت‌? برایم بسیار جالب بود. من تا به‌حال فکر نکرده بودم که محبت کردن محنت و زحمت دارد. اما گویا چنین است‌. اگر می‌خواهیم به کسی محبت کنیم و یاری‌اش دهیم‌، حتماً باید چیزی را فدا و قربانی کنیم‌: وقتمان‌، استراحتمان‌، تفریحمان‌، بی‌حوصلگی‌مان‌، پولمان‌، عصبانیتمان از حرفهای احتمالاً بی‌منطق طرف مقابل‌، حرص‌خوردنمان از نادانی او و...

 

چه کسی رئیس باشد ؟!

ما ایرانیها ضرب‌المثل‌های بسیار جالبی داریم که دنیایی از معنی در آن نهفته است‌. مثلاً می‌گوید: ?طرف از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرد.?

مدتی پیش مرقس 10:35-45 را می‌خواندم‌، قسمتی که مربوط است به درخواست مادر یعقوب و یوحنا از عیسی برای مقام پسرانش در حکومت عیسی‌.

آن چند روز برای عیسی روزهایی بسیار حساس و خطیر بود؛ شاگردان هم این را می‌دانستند؛ او به آنها سه بار هشدار داده بود که دستگیر و اعدام خواهد شد و روز سوم برخواهد خاست‌. شاگردان احساس می‌کردند که این وقایع به‌نوعی به ملکوت یا حکومت عیسی مربوط است‌. شاید فکر می‌کردند که عیسی در اورشلیم دستور قیام ملی علیه رومیها را صادر خواهد کرد. خلاصه مطلب اینکه ?آب گل‌آلود? بود؛ خیلی هم گل‌آلود بود.

شاگردان تصمیم گرفتند هر یک به سهم خود، از این آب گل‌آلود ماهی‌یی بگیرند. فکر کردند که الآن است که باید برای خود مقامی دست و پا کنند: وزیری‌، وکیلی‌، رئیس ستادی‌،...

حق هم داشتند؛ نظام دنیا همین است‌؛ حقت را بگیر والا حقت را می‌گیرند! اما نظام حکومت عیسی درست وارونۀ نظام و راه و روش این دنیا است‌: ?لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هر که خواهد در میان شما بزرگ شود، خادم شما باشد؛ و هر که خواهد مقدم بر شما شود، غلام همه باشد. زیرا که پسر انسان نیز نیامده تا مخدوم شود، بلکه تا خدمت کند و تا جان خود را فدای بسیاری کند? (مرقس 10:‌45).

اما انصافاً چند نفر از ما حاضرند حس ریاست‌طلبی و سلطه‌جویی را کنار بگذارند، و بدون سر و صدا و جلب توجه و تحسین دیگران‌، ?خدمت‌? کنند؟ مقام‌پرستی و جاه‌طلبی در کلیسا، همانند دنیا، بزرگترین آفت است‌.

خدایا، کمک کن تا نوکر باشم‌، نه رئیس‌! آمین‌!