Displaying 191 - 200 of 274 results

  • دوری، چاره

    جهان در بند اهریمن گرفتار، نکوئی با بدی مشغول پیکار،

  • داروین: برکت یا لعنت؟

    مشکل تا اندازه‌ای بر می‌گردد به ابهام در برخی تعاریف. بعضی‌ها تکامل را با نوعی نگرش "علمی" در مورد منشاء عالم هستی که منکر وجود خداست مترادف می‌دانند. بنا بر این تعریف، تکامل مساوی است با الحاد، و از این رو طبیعی است که فرضیه داروین ...

  • تأملاتِ روحانی/۲۲

    قبل از خروج بزرگ قوم اسرائیل از مصر، خدا اعلام کرد که خود وی نخست‌زادگان مصری را به قتل خواهد رساند. حتی در زمانی که خشم خدا علیه مرتدان قومش شعله‌ور بود، آنانی که متعلق به او و منتخبین وی بودند، نیازی نبود که بترسند. آنها در حمایت بودند، در حمایت خون.

  • آن شب مه‌آلود

    روز یکشنبه صبح باز مجبور بودم که به خواهش پدرم در کلیسا حاضر شوم‌. در خانه ما همیشه باید آدم را وادار به کاری کنند که خوشش نمی‌آید و این بار اول نبود....

  • عقل یا ایمان؟

    رابطۀ عقل و ایمان همواره به‌عنوان یکی از مباحث بحث‌برانگیز مطرح بوده است. تاریخ تفکر به‌خصوص در مغرب‌زمین گواه آن است که ...

  • مری جونز

    در آن روزگار کتاب‌مقدس کمیاب و بسیار گران بود. خانوادۀ مری نیز همچون بسیاری از خانواده‌های فقیر آن دوران، کتاب‌مقدسی در منزل نداشتند...

  • چرا همه شفا نمی‌یابند؟

    ماه گذشته، کلیسای ما در لندن از تجربۀ بسیار سختی گذشت. دختر جوان و تازه ازدواج کردۀ یکی از اعضای خوب کلیسا، به‌طرز غافلگیرکننده و دلخراشی درگذشت ...

  • اینک به‌زودی بازمی‌گردم

    من در ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در ساختمان کناری کلیسای جماعت‌ ربانی مرکز در تهران به‌دنیا آمدم. از همان کودکی کنجکاو بودم بدانم پشت شیشه‌های رنگی این کلیسا چه می‌گذرد. شنیدن صدای پرستش و دعاهای مردمی که به کلیسا می‌آمدند

  • بتاب ای نورِ حقیقی... بتاب

    در یک خانواده ایرانی و روشنفکر به‌عنوان آخرین فرزند به‌دنیا آمدم. خانواده‌ای که با قبول باورهای اسلامی در ایران زندگی می‌کردند. تا آنجا که به‌خاطر دارم خانواده‌ام اعمال مذهبی را به‌جا می‌آوردند و کسی نبود که بخواهد مذهب را بی‌اهمیت و بی‌ارزش تلقی کند. پیدا کردن جا نماز و مُهر در گوشه و کنار خانه کار سختی نبود

  • آن شب مه‌آلود/۲

    تازه فهمیدم که جریان از چه قرار است‌. براستی که همین یک جمله کافی بود که بدانم جریان چیست‌. یک رابطه عاطفی که حال به انتها رسیده است‌. مانند آدمی که از این تجربیات زیاد داشته رو به او کردم و گفتم:

Pages