کتابمقدس را درست درک کنیم
۴ دقیقه
نگاهی به علم تفسیر کتابمقدس
درک درست کتابمقدس یکی از مسائل مهم در زندگی روحانی هر ایماندار میباشد. رشد روحانی ما بستگی تام به درک کلام خدا دارد. از این رو ضروری است که برای درک این گنجینۀ عظیم حقایق روحانی و مکاشفه الهی، جدیت بیشتری بهخرج دهیم و در این راه بکوشیم. از این شماره، که نخستین شماره در سال ۹۶ میباشد، یک سلسله مقالات منتشر خواهیم کرد تا خوانندگان را با روش صحیح مطالعه و درک کلام خدا آشنا سازیم، با این امید که مفید واقع شود.
آیا مطمئن هستید که وقتی کتابمقدس را میخوانید، آن را درست درک میکنید؟ آیا مقصودی را که نویسندگان کتب کتابمقدس در زمان نگارش داشتند، بهدرستی و با دقت درک میکنید؟ آیا آنچه که شما از کتابمقدس درک میکنید، واقعاً همان است که مقصود نویسنده بوده است؟ یا شاید عقاید و برداشتهای خود را بر مفاهیم کتابمقدس میپوشانیم و انعکاس نقطهنظرهای خود را بر آن تحمیل میکنیم؟ در مقابل تمام این سؤالات، سؤال دیگری پیش میآید: چه بکنیم تا کتابمقدس را درست بفهمیم؟ چه روشی بهکار ببریم تا پیامهایی را که چند هزار سال پیش در شرایط خاص، برای موقعیتهای خاص و با زبان و فرهنگی خاص بیان شده، امروز نیز همانگونه بفهمیم که خوانندگان آن روزگار میفهمیدند؟
مجموعه روشهایی که برای درک صحیح کتابمقدس بهکار میرود، علم تفسیر خوانده میشود. اما به محض اینکه سخن از این اصطلاح فنی به میان میآید، بسیاری با بیحوصلگی مسأله را به فراموشی میسپارند و یا تصور میکنند که این رشته آنقدر پیچیده و غیر قابل دسترس است که هرگز نخواهند توانست به آن دست یابند. ایشان گمان میکنند که آنچه که علم تفسیر خوانده میشود، فقط در توان دانشمندان علوم الهی است و خوانندگان عادی کتابمقدس و ایماندارانِ غیر متخصص را به آن دسترس نیست. بعضی نیر تصور میکنند که متخصصین و مفسرین کتابمقدس آنچه را که روشن و واضح است، پیچیده و بغرنج میسازند و بهقول معروف آب را گلآلود میکنند. ایمانداران و مسیحیان عادی گاه میگویند که کتابمقدس، کتابی مبهم و غیر قابل درک نیست و با اندکی شعور و درک متعارف میتوان آن را بهراحتی فهمید.
آیا آنچه که شما از کتابمقدس درک میکنید، واقعاً همان است که مقصود نویسنده بوده است؟
چه روشی بهکار ببریم تا پیامهای نویسندگان کتابمقدس را امروز نیز همانگونه بفهمیم که خوانندگان آن روزگار میفهمیدند؟
اگر هدف تفسیر دستیابی به معنی روشن متن است، آیا فقط خواندن کتابمقدس کافی نیست؟ چرا؟
در این طرز تلقیها و اعتراضها حقایق بسیاری نهفته است. همۀ ما میپذیریم که ما مسیحیان باید بیاموزیم که کتابمقدس را بخوانیم، به آن ایمان داشته باشیم و از آن اطاعت کنیم. بهخصوص میپذیریم که کتابمقدس، اگر بهدرستی خوانده و مطالعه شود، نباید کتابی مبهم باشد. در واقع اعتقاد ما بر این است که جدیترین مشکلی که مردم با کتابمقدس دارند، عدم درک آن نیست، بلکه برعکس مشکل این است که ایشان خیلی چیزها را خیلی خوب درک میکنند. مثلاً در مورد این آیه: «هر کاری را بدون شکایت و همهمه انجام دهید» (فیلیپیان ۲:۱۴)، مشکلی در درک آن وجود ندارد، بلکه مشکل در انجام دادن آن است.
البته واعظین و معلمین و یا خوانندگان کتابمقدس، گاه بجای توجه به معنی روشن و واضح متن، میکوشند معانی جدید و بدیعی از آیات کتابمقدس استخراج کنند؛ بهعبارت دیگر میکوشند بجای استخراج و توجه به معنی روشن کلام، تفسیری بدیع و منحصربهفرد بدست آورند. پس باید این نکته را بهروشنی تکرار کرد که هدف تفسیرِ خوب این نیست که معنی و تعبیری را بیابیم که هیچ کس دیگر نتوانسته پیدا کند. بهعبارت دیگر، هدف تفسیر خوب و صحیح، انگشتنما شدن و خودنمایی نیست.
کسی که میکوشد تفسیری منحصربهفرد ارائه دهد، معمولاً یا در معرض غرور قرار دارد، یا درکی نادرست از مسائل روحانی دارد (اگر چه کتابمقدس پر از معانی عمیقی است که افراد روحانی میتوانند با بصیرتی خاص آنها را کشف کنند)، یا در پی منافع نادرستی است (مثلاً میخواهد عقیده نادرستی را از متنی اثبات کند که درست برخلاف آن عقیده انحرافی است). تفسیرهای منحصربهفرد معمولاً اشتباه هستند. البته این نکته واقعیت دارد که تفسیرِ صحیحِ یک متن از کتابمقدس اغلب برای کسی که برای اولین بار آن را میشنود، منحصربهفرد و استثنایی بهنظر میرسد. اما بههر حال، انحصاری و استثنایی بودن، هدف علم تفسیر نیست.
تفسیر خوب هدفی دارد و آن، دست یافتن به "معنی روشن و ساده متن" است. مهمترین وسیلهای که برای این کار لازم است، شعور یا قوۀ درکی متعارف است که بهوسیلۀ روحالقدس تنویر یافته باشد. محک تفسیر خوب این است که متن را روشن سازد. در نتیجه، تفسیر صحیح، فکر را آسوده میکند و به دل مینشیند.
اما اگر کار تفسیر این است که "معنی روشن و ساده متن" را ارائه دهد، دیگر چه نیازی به تفسیر هست؟ چرا فقط به خواندن متن اکتفا نکنیم؟ آیا معنی روشن و سادۀ متن را نمیتوان فقط با خواندن بدست آورد؟ در یک معنا، باید گفت که بلی، میتوان. اما در معنی درستتر، چنین استدلالی، هم سادهلوحانه است و هم غیر واقعی، به دو دلیل: یکی به علت ماهیت خواننده، دیگری به علت ماهیت کلام.
بهعبارت سادهتر، اولاً مسائل و نکاتی در ماهیت و وجود خوانندۀ امروزی هست که سبب میشود که خواننده نتواند اطمینان داشته باشد که فقط با خواندن متن، قادر خواهد بود معنی روشن و درست متن را درک کند. ثانیاً مسائل و نکاتی در ماهیت خودِ کتابمقدس هست که موجب میشود خواننده نتواند به معنی دقیق و درست آن بهراحتی دست یابد. در شماره بعدی به بحث دربارۀ این مورد خواهیم پرداخت.