Displaying 201 - 210 of 219 results
-
آیا کلیسا دمکراسی است؟
با بنا و گسترش هر چه بیشتر کلیسا در ایران و در میان ایرانیها در تمام دنیا، مسئلۀ اصول رهبری از اهمیت و فوریت روزافزونی برخوردار شده است ...
-
درد غربت
از دیرباز یکی از هولناکترین انواع مجازات، تبعید بوده است - اینکه کسی را از ریشهاش جدا کنند و به دیاری غریب بفرستند. اکثر ما ایرانیان که در سالیان اخیر کشور خود را ترک کردهایم، با چنین احساسی ناآشنا نیستیم...
-
جویس مایر، واعظی غیر قابل انتظار
در کودکی مورد تجاوز پدرش قرار گرفت. وقتی به ۱۸ سالگی رسید خانه پدری را ترک کرد و با مردی دزد و میخواره پیمان زناشویی بست. در ۲۳ سالگی طلاق گرفت و تبدیل شد به مادری تنها، ورشکسته و بدونِ هویت. یک سال نگذشته بود که مجدداً ازدواج کرد و همه چیز را در مورد زندگی خود با شوهر جدیدیش "دیوید مایر" در میان گذاشت ولی در بیان آنها صداقت نداشت
-
اتحاد بامسیح/ قسمت دوم
در شمارۀ پیش دیدیم که مسیح طرح و الگویی بود که خدا جهان را برای مطابقت و همشکلی با آن آفرید. او لوگوس و حکمتی بود که خدا در خلق این جهان بهکار گرفت و جهان را بهواسطۀ آن آفرید. خدا در خلق این جهان اندیشه و طرحی در ذهن داشت که آن را بهوسیلۀ کلام
-
یادآوری و فراموشی
همۀ ما در زندگی خودمان خاطرات خوشی داریم که دوست داریم آنها را بهیاد آوریم و شاید صدها بار آن روزهای خوش، یا حرفهای شیرین یا اتفاقات جالب را در ذهن خود مرور کردهایم و هنوز هم ...
-
اسلحههای ما برای پیروزی
وقتی که صحبت از پیروزی بهمیان میآید بلافاصله به نبرد و جنگ فکر میکنیم و صحیح هم هست. ما در حال مبارزه هستیم و یک دشمن هم در حال فعالیت است ...
-
مروری بر زندگی شهدای کلیسای ایران
اکنون قریب به ده سال از زمانیکه سه تن از مردان برجستۀ کلیسای ایران بهخاطر ایمان به مسیح بهدست کوردلانی خدانشناس ناجوانمردانه بهقتل رسیدند میگذرد...
-
هنری مارتین/۳
باری، هنری مارتین تصمیم گرفت آنچه را از عهدجدید به فارسی و عربی ترجمه کرده بود با خود به ایران و از آنجا به دمشق و بغداد و قلب صحرای عربستان ببرد ...
-
کاترین کولمن
کاترین کولمن در تمام این مدت مدام سر پا بود و حتی لحظهای نمینشست. او در شهر پیتسبرگ واقع در ایالت پنسیلوانیا، سالن دو هزار نفریِ "کارنگی" را بهمدت ده سال هفتهای سه بار مملو از جمعیت میکرد. در شهر لسآنجلس بهمدت بیست سال هر ماه قریب به هفت هزار ...
-
دیوید ویلکرسون
در سال ۱۹۵۸ دیوید ویلکرسون شبان جوانِ کلیسای جماعت ربانی در فیلیپسبورگ، شهری کوچک در ایالت پنسیلوانیای آمریکا بود. یک شب در حال تماشای تلویزیون بود که حوصلهاش سر رفت و آن را خاموش کرد. از اتاقش خارج شد تا کمی مطالعه کند. پس از مطالعه با کمی محاسبه متوجه شد که هر شب دو ساعت از وقت خودش را جلوی این جعبه نقرهای