Search

Displaying 11 - 20 of 40 results

  • شهیدی دیگر بر سیاق استیفان

    بار دیگر مردمان «دلریش شده‌، دندان‌های خود را فشردند» (اعمال ۷:‏۵۴). بار دیگر، آنانی که «با آن روحی که او سخن می‌گفت‌، یارای مکالمه نداشتند، ...

  • مدافعی دیگر

    شب آخر زندگی هر کس شب بسیار مهمی است. معمولاً در چنین شبی اشخاص مهم‌ترین سخنان خود را با نزدیکان‌شان در میان می‌گذارند و آن‌ها را برای رفتن خود آماده می‌کنند ...

  • جایگاه تفکر در مسیحیت‌

    تفکر مسیحی چیست‌؟ آیا می‌توان از مقوله‌ای تحت عنوان تفکر مسیحی سخن گفت‌؟آیا اساساً می‌توان برای تفکر در زندگی مسیحی جایگاهی قائل شد یا مسیحی شدن به معنای وداع با تفکر می‌باشد؟

  • تشریح مثل‌های عیسی /‌ دو بدهکار

    در لوقا ۷:‏۳۶-‏۵۰، می‌خوانیم که یک فریسی متشخص به‌نام شمعون‌، عیسی را برای صرف غذا دعوت می‌کند. بر سر سفره‌، زنی بدکار پشت سر عیسی می‌نشیند و...

  • پس مثل ایشان مباشید.../۴

    فرهنگ دنیا و ضدفرهنگ مسیح درست در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند. عیسی آنانی را که دنیا پست می‌شمارد، سعادتمند می‌خواند، و مطرودین دنیا را "خوشابه‌حال‌!"

  • چرا عصبانی می‌شویم‌؟

    عصبانیت چیست‌؟ چرا عصبانی می‌شویم‌؟ ریشه خشم و عصبانیت در چیست‌؟ کتاب‌مقدس چه دیدگاهی نسبت به آن دارد؟ بهترین واکنش در مقابل آن چیست‌؟ (بخش مقالات تعلیمی)

  • تأملاتِ روحانی/۲۲

    قبل از خروج بزرگ قوم اسرائیل از مصر، خدا اعلام کرد که خود وی نخست‌زادگان مصری را به قتل خواهد رساند. حتی در زمانی که خشم خدا علیه مرتدان قومش شعله‌ور بود، آنانی که متعلق به او و منتخبین وی بودند، نیازی نبود که بترسند. آنها در حمایت بودند، در حمایت خون.

  • تأملاتِ روحانی/ ۲۳

    دعـا ایمـان را پدیـد می‌آورد، ایمان محبت را، و محبت خدمت به نیازمندان را. نخستین لازمۀ دعا سکوت است‌. اشخاص دعا اشخاص سکوت هستند. دعا دل ما را وسیع می‌گرداند، آنقدر که بتواند عطای خودِ خدا را نیز در خود جای دهد. سکوت چیزهای زیادی دارد که به ما بیاموزد. سکوت به ما می‌آموزد که با مسیح چگونه سخن بگوییم و چگونه با برادران و خواهرانمان با شادی حرف بزنیم.

  • پیرمرد مرموز

    او با زبان ساده و دهاتی خود اقرار می‌کرد که من نه مسلمان، نه مسیحی و نه پیرو هیچ دین دیگری هستم. من در این مدت ۳۵ سال فقط یک چیز فهمیده‌ام که همه چیز و همه کس من عیسی مسیح است...

  • درخشنده‌‌ای با آغوشِ باز

    در یک خانوادۀ نه چندان مذهبی در یکی از شهر‌‌های شمال شرقی ایران به دنیا آمدم. از دوران کودکی علاقه زیادی به فعالیت‌‌های ورزشی داشتم و از آنجا که اکثر امکانات ورزشی محل در اختیار مسجد بود، بیشتر اوقات فراغتم را در مسجد محل می‌‌گذراندم. به همین دلیل خیلی سریع …

Pages