Search

Displaying 101 - 110 of 252 results

  • داستان زندگی لعنت و برکت

    یک روز که طبق معمول برای یک عمل جراحی دیگر آماده می‌شدم، خدا با من صحبت کرد. او به من گفت که پس از مرگ، یکراست به جهنم خواهم رفت!...

  • شفا در زخم است

    بر سرِ ره کودکی اِستاده بود، بس نحیف و لاغر و لرزان چو بید، موج می‌زد اشکِ غم در دیدگان، گشتِ چشمانش به هر سو می‌دوید. گونه‌ها از آتشِ غم تابناک،

  • زیر نور ستاره

    عجیب است که وقتی سرگذشت تولد عیسی مسیح را می‌خوانیم می‌بینیم چنین تضادی در زمان تولد عیسی نیز وجود داشته است. در آن زمان نیز هیاهو و شور و تکاپویی عظیم در امپراطوری روم در جریان بود و همگان سرگرم مقدمات مربوط به بزرگ‌ترین سرشماری تاریخ آن روزگار بودند ...

  • نام مسیح، تنها رهایی‌دهنده از بند‌ها

    علاوه بر مشکل اعتیاد جسمی‌، روح و فکرم نیز بیمار شده بود و خلع درونی بتدریج بیشتر می‌شد. تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم از کشور خارج شوم و زندگی جدیدی را شروع کنم‌...

  • از اعتیاد تا شفا

    مصرف حشیش و تریاک خیلی به اعصابم فشار آورده بود و این موضوع باعث شد که با کوچکترین مسئله‌ای خیلی عصبی شوم و برخورد بسیار بدی را از خود نشان دهم .

  • تأملات روحانی

    کلمات محبت‌‌آمیز، گاه بسیار کوتاه و گفتن آن آسان است، ولی اِنعکاس و پژواک آن پایدار و جاودان می‌‌ماند. مادر ترزا

  • نگریستن از دیدگاه خدا

    در روزهایی که قیام خداوند ما عیسی مسیح را جشن می‌گرفتیم‌، به ماجرای دو شاگردی که به عموآس می‌رفتند فکر می‌کردم (لوقا ۲۴:‏۱۳-‏۳۶). روز یکشنبه بود، ...

  • اینک به‌زودی بازمی‌گردم

    من در ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در ساختمان کناری کلیسای جماعت‌ ربانی مرکز در تهران به‌دنیا آمدم. از همان کودکی کنجکاو بودم بدانم پشت شیشه‌های رنگی این کلیسا چه می‌گذرد. شنیدن صدای پرستش و دعاهای مردمی که به کلیسا می‌آمدند

Pages