Displaying 61 - 70 of 113 results
-
نقطۀ کور
من در کودکی به مطالعه داستانهایی که در مجلات مخصوص کودکان چاپ میشد علاقه خاصی داشتم. اغلبِ این داستانها عجیب و غریب و تا حدودی دور از واقعیت بودند، ولی از خواندن آنها لذت غیرقابل وصفی به من دست میداد. مخصوصاً داستانهایی را دوست داشتم که ...
-
اینک بهزودی بازمیگردم
من در ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در ساختمان کناری کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران بهدنیا آمدم. از همان کودکی کنجکاو بودم بدانم پشت شیشههای رنگی این کلیسا چه میگذرد. شنیدن صدای پرستش و دعاهای مردمی که به کلیسا میآمدند
-
معنای زندگی
یکی از بزرگترین بحرانهایی که انسان معاصر با آن روبرو است، مسألۀ یافتن معنی برای زندگی میباشد...
-
شفاعت
شفاعت بدین معنی نیست که خدا را متوجه کارهایی کنیم که فراموش کرده انجام دهد، بلکه قرار دادن خودمان در قلب وضعیت دشوار است...
-
خلقت تازه در مسیح
در این ایام فرخندۀ نوروز که طبیعت از نو زاده میشود و خلقتی تازه مییابد، بجاست نگاهی به این موضوع بیندازیم که چرا علاوه بر جهان آفرینش، خود انسان نیز سخت نیازمند خلقتی تازه است - خلقتی که جز در مسیح و از طریق صلیب و قیام او میسّر نیست
-
رمز ازدواج موفق/ قسمت آخر
در این مقاله که آخرین بخش از سلسله دروس ازدواج موفق مسیحی است میخواهیم بهطور خاص به این سؤال جواب دهیم که راههای تشخیص هدایت الهی در انتخاب صحیح ازدواج مسیحی چیست؟
-
مصاحبه با کشیش محمد سپهر
آشنایی بنده با کشیش محمد سپهر به زمانی برمیگردد که ایشان در شهر مشهد بهعنوان دستیار کشیش شهید حسین سودمند خدمت میکردند. پدرم گاهی اوقات که به مشهد منزل شهید سودمند میرفتند، مرا هم همراه خود میبردند و من اغلب در جلسات کلیسایی که ...
-
شفای الهی
من در یک خانوادۀ مسلمان- بهایی به دنیا آمدم. مادرم از لحاظ دیانت بهایی و پدرم مسلمان بود. خانوادۀ هر دوی آنها بسیار مذهبی بودند و بهخاطر این تعصب، پدر و مادرم را به دلیل این ازدواج...
-
آیا زنان میتوانند در کلیسا موعظه کنند؟
در بین مسیحیان معتقد به کلام خدا در مورد نقش زن در کتابمقدس بحثهای داغی وجود دارد. در این مقاله مجال آن نیست که به همۀ جوانب این مبحث نظیر نقش و جایگاه زن در کتابمقدس، مفهوم سر بودن مرد، مطیع بودن زن نسبت به شوهر و پوشش زن ...
-
عبور از درۀ تاریک مرگ
من در خانوادهای کمابیش مذهبی متولد شدم. بهیاد دارم که پدر و مادرم از همان دوران کودکی سعی میکردند ما را با تعالیم مذهبی آشنا کنند، اما من چندان علاقهای نداشتم. خدایی که مذهب به من معرفی میکرد برایم نامأنوس و دور از دسترس بود. البته محض احترام به والدین