Search
Displaying 141 - 150 of 153 results
-
عطای نبوت: دیروز و امروز
هدف ما در این مقاله بررسی یکی از عطایای روحالقدس است که پولس آن را "نبوت" مینامد (اول قرنتیان ۱۲:۱۰). او بر اهمیت این عطا تأکید میورزد و مؤمنان شهر قرنتس را تشویق میکند که ...
-
زندگی عنکبوتی
عجب حکایتی شده بود این عنکبوت ما، شاید بهتر است بگویم این هم اتاقی من. بنظرم عجیب نیست که انسان در موقعیتهایی حتی با یک موجود ریز و شاید بنظر خیلیها زشت و کریه هم میتواند ارتباط عاطفی برقرار کند. شاید خندهدار باشد، ولی بین من و او یک رابطۀ غیرعادی ایجاد شده بود. بعضی مواقع که
-
الیزابت
زمان اولین کریسمس فرا رسیده است. خداوند در فکر نجات بشر است. بعد از ۴۰۰ سال دوران تاریکی و سکوت، خداوند دست بکار شده است ...
-
تشریح مثلهای عیسی - ناظر دوراندیش
ناظر دوراندیش در یک بنبست گیر کرده بود و میبایست کارش را تحویل میداد. او بیکار شده بود و بنظر هم نمیآمد که در آیندۀ نزدیکی بتواند شغل مناسبی پیدا کند...
-
محبت
ما چون اغلب محبت داد و ستدی را تجربه کردهایم نمیتوانیم باور کنیم که میتوان همانطور که هستیم دوستمان داشت. مطابق ارزشگذاریهای عصر ما برای محبت شدن و محبت کردن باید دلیلی وجود داشته باشد...
-
تاریخ مسیحیت در ایران/۳
در شمارههای قبل در مورد مسیحیت ایران در زمان اشکانیان و ساسانیان بحث نمودیم. اینک به سرنوشت مسیحیت پس از انقراض ساسانیان ...
-
تشریح مثلهای عیسی/ در آغوش ابراهیم
در باب ۱۶ انجیل متی عیسی داستان دیگری را نقل میکند که در بارۀ مرد ثروتمند و ایلعازر است. این مثل در طول دوران، متفکرین را با مشکلات عدیدهای روبرو کرده است...
-
مسیحیت و سیاست: نگاهی تاریخی/۴
استات در سطور نخست کتاب مهم خود در مورد مسائل اجتماعی روزگار ما اظهار شگفتی میکند که اساساً این سؤال برای هیچ یک از پیروان عیسی مطرح شده باشد که آیا مسیحی باید به فعالیتهای اجتماعی بپردازد یا نه؟ زیرا به اعتقاد او کاملاً روشن است که عیسی هم "(همه جا) میگشت … تعلیم میداد و بشارت پادشاهی را اعلام میکرد"
-
آینهای برای نگریستن به خود
برای رسیدن به سعادت واقعی احتیاج به صداقت خالص و یك برخورد واقعی با خود داریم. ما واقعاً كه هستیم؟ از كجا آمدهایم و مقصد ما كجاست؟ این سؤالات همیشه هم سؤالات فلسفی نیستند. اینها میتواند سؤال افراد معمولی اطراف ما باشد....
-
سرگذشت ایمانی خسرو بازندۀ قمار برندۀ حیات جاوید
او در اتاق پذیرایی خود نشست تا نگاهی به لیست اسبهای شرکتکننده در مسابقه بیندازد. ناگهان صدایی شنید. احساس میکرد که چیزی از درون او سخن میگوید.