You are here

ژرفا به ژرفا خبر می‌‌دهد: بحثی پیرامون کتاب مزامیر و انواع آنها

Estimate time of reading:

۱۱ دقیقه

 

 

چرا مطالعه مزامیر مهم است؟

گرچه تمامی کتاب‌‌مقدس حقایق عجیبی را در بارۀ خدا آشکار می‌‌کند، اما کتاب مزامیر ما را برمی‌‌انگیزاند تا به خدا پاسخی عمیق و شخصی دهیم. مزامیر دعوت به پرستش و نیایش است تا واقعاً به حضور خدا رفته، با او صمیمی شویم. حال به برخی از کاربردهای مزامیر می‌‌پردازیم:
 
۱-‏‏‏‏‏ برای پرستش: ما برای پرستش خلق شده‌‌ایم! پرستش دعوت و هدف زندگی ماست. اگر انسان خدا را نپرستد، سنگ‌‌ها برای خدا به فریاد در می‌‌آید! مزامیر به ما کمک می‌‌کند تا عجایب غیرقابل وصف عمل و شخصیت خدا را بیان کنیم. مزامیر بهترین کمک برای عشق ورزیدن به خدا با تمامی دل، جان، فکر و قدرت است. متأسفانه گاه در کلیسا پرستش تنها زمانی رخ می‌‌دهد که موسیقی موزونی وجود داشته باشد. در این پرستش مصنوعی اشخاص تنها به دنبال خدایی‌‌اند که نیازهای‌‌شان را برطرف کند. اما مزامیر به ایمان ما عمق بخشیده، رابطه و پرستش ما را با خدا جهت می‌‌دهد.
 
۲-‏‏‏‏‏ برای دعا: ما به این ۱۵۰ مزمور الهام شده به‌‌شدت احتیاج داریم زیرا نمی‌‌دانیم چگونه باید دعا کنیم (رومیان ۸:‏۲۶). مزامیر ما را به چالش می‌‌کشد تا به‌‌طرز غیرقابل باوری جسورانه و در نهایتِ راستی دعا کنیم. مزامیر ما را از گفتگویی پُرتملق و پُر ریا باز می‌‌دارد. مسیحیان در ظرف دو هزار سال این مزامیر را سروده، عزیز داشته، و آنها را دعا کرده‌‌اند. تا به امروز کتاب دعایی بهتر از کتاب مزامیر شناخته نشده است.
 
۳-‏‏‏‏‏ برای واقعی بودن: مزامیر به ما کمک می‌‌کند تا در انسانیت خود رشد کنیم. این سروده‌‌ها به ما تعلیم می‌‌دهد که برای صادق بودن با خدا، اول باید با خود صادق بود. برای مقدس بودن باید اول انسان بود! خدا برای اینکه به ما حکمت بیاموزد نخست باید پنهانی‌‌ترین نیّت‌‌های قلب ما را بر ما آشکار سازد (مزمور ۵۱:‏۶). مزامیر به ما کمک می‌‌کند از اعماق وجود خود نزد خدا سخن گوییم (مزمور ۱۳۰:‏ ۱)، از اعماق عشق، از اعماق درد و رنج، و از اعماق وجود درهم‌‌شکسته و پاره پارۀ خود. در این ارتباط صادقانه به سطح عمیق‌‌تری از شناخت، عشق، و اعتماد به خدا می‌‌رسیم.
۴-‏‏‏‏‏ برای صمیمی بودن: مزامیر روایت رابطه‌‌ای بس شخصی و صمیمی است. خداوند داوود را «‌مردی مطابق دل خود خواند» (اول سموئیل ۱۳:‏۱۴). در مزامیر است که مفهوم این عبارت را بهتر درک می‌‌کنیم. مزامیر پنجره‌‌ای به‌‌سوی قلب داوود و دیگر مزمورنگاران است چرا که آنها تمامیت خود را به حضور خدا می‌‌ریزند. اما چون چنین اشعاری از جانب خودِ خدا الهام شده است، می‌‌توان آنها را پنجره‌‌ای به قلب خودِ خدا نیز دانست. با دعا کردن مزامیر به قلب خدا نزدیک می‌‌شویم.
 

تأثیر مزامیر

شعر نفوذ بیشتری به راز خدا و تعمیق رابطۀ ما با او دارد. این اشعار و سرودها به عمیق‌‌ترین بخش فکر (با آگاهی بخشیدن و یادآوری)، قلب (با برانگیختن عواطف)، و ارادۀ ما (با تشویق ما به پاسخ مناسب به خدا و تسلیم به ارادۀ او) نفوذ می‌‌کنند. با مزامیر گویی به دنیای دیگری وارد می‌‌شویم که در آن دنیای ما دگرگون می‌‌شود. شعر عبری برای تحقق این هدف کمتر به آهنگ و بیشتر به معنا وابسته است. در شعر عبری ادغام بامعنای ایده‌‌ها و نه ترکیب خوش‌‌آیند اصوات، عامل این دگرگونی است. اشعار عبری بیشتر متوجه محتواست تا چگونگی شکل‌‌گیری آن. از این رو زیبایی شعر عبری حتی پس از ترجمه آن حفظ می‌‌شود.
موهبت الهی شعر به ما توانایی می‌‌بخشد تا در پستی و بلندی‌‌های بی‌‌پایان زندگی خود را ابراز کنیم. از سوی دیگر شعر گویی تنها ابزاری است که به مدد آن می‌‌توانیم ملاقات پر ابهت خدای قادر مطلق را با خود توصیف کنیم. کشف حقیقت به مدد شعر نه تنها ذهن ما را روشن می‌‌سازد بلکه قلب و وجود ما را نیز به جنبش در می‌‌آورد (مزمور ۴۵:‏۱). شعر و نثر هر دو با ذهن ما سخن می‌‌گویند، اما شعر قلب ما را به حرکت در می‌‌آورد. نثر به ما اطلاعات می‌‌بخشد اما شعر روح ما را به جنبش درمی‌‌آورد (مزمور ۵۷:‏۷-‏‏‏‏‏۸) تا پاسخی مناسب با تمام وجود به خدا بدهیم.
مزامیر برای سرودن (یا حداقل بلند خواندن) سراییده شده است، سرودنی همراه با دیگران در جمع ایمانداران. قدرت شعر هنگامی که در تنهایی و یا به آرامی قرائت می‌‌شود زایل و یا تضعیف می‌‌شود. کلیسا در سرود زاده می‌‌شود. عیسای مسیح در شبی که به او خیانت شد همراه با شاگردانش مزامیر را سرود (احتمالاً مزمور ۱۱۸). مزامیر تنها کتاب سرودی بود که عیسی و کلیسای عهد جدید داشتند.
 

انواع مزامیر

۱-‏‏‏‏‏ مزامیر حمد و تمجید خدا: هدف حدوداً ۴۵ مزمور از کتاب مزامیر کمک به ما برای ابراز عشق، تشکر از نیکویی، و شادی در حضور خداست. این مزامیر خدا را برای آنچه که هست و انجام می‌‌دهد می‌‌ستاید. علت حمد و تمجید خدا در این مزامیر آن نیست که خدا بحران خاصی را رفع نموده و متعاقب آن مزمورنگار به تمجید خدا می‌‌پردازد. مزامیر تشکر و نه حمد و تمجید، این هدف را دنبال می‌‌کنند. مزامیر حمد و تمجید ما را به پرستش خدایی نیکو و خالق که همچون شبان دائماً مراقب ماست فرامی‌‌خواند (مزمور ۹۵ و ۱۰۰).
مزامیر حمد و تمجید معمولاً دارای سه بخش هستند. آنها غالباً با حمد و تمجید خدا شروع و خاتمه می‌‌یابند (در مزمور ۸ آیه اول و آخر یکسان‌‌اند)، و بین این دو دلایل حمد و تمجید را برمی‌‌شمارند.
 
۲-‏‏‏‏‏ مزامیر اعتراض: با تعداد بیشتر، حدود ۷۲ مزمور را در بر می‌‌گیرد. در این مزامیر عواطف تاریک همچون غم، ناله، ترس، شرم، حس تقصیر و حتی خشم و اهانت نیز بیان می‌‌شوند. گاه با خود می‌‌اندیشیم که چنین عواطفی نباید به حضور شخص مهمی چون خدا ابراز گردند. اما خدا ما را دعوت می‌‌کند تا شکایت و اعتراض خود را نزد او بریم و خشم و استیصال خود را به او بیان کنیم. مخفی کردن این عواطف از خدا امری جاهلانه و ریاکارانه است. از سوی دیگر، ما در جهانی به سر می‌‌بریم که پر از ناپاکی، بی‌‌عدالتی، و ظلم است. عیسای مسیح روی صلیب یکی از همین مزامیر اعتراض را نقل قول کرد: «ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشتی و از نجات من و سخنان فغانم دوری؟» (مزمور ۲۲:‏۱). در باغ جتسیمانی او چنان در درد بود که به پدر دعا نمود و قطرات عرق او همچون خون می‌‌چکید. نه همچون عیسی ولی همچون مزمورنگار ما نیز دلی آلوده به گناه داریم. پس اگر همچون این مزامیر صادق باشیم، گاه از عواطف تاریک و دردمند برخورداریم که باید آنها را با صداقت ابراز کنیم.
مزامیر اعتراض فریادهای قلبی صادقانه‌‌ای به خداست که به هنگام بحران از او طلب یاری می‌‌کند. حال و هوای آنها پر درد و گاه پر از خشم است.

مزامیر شکایت معمولاً از چهار بخش برخوردارند. برای نمونه در مزمور ۱۳ با این اجزا روبروییم:

 
۱-‏‏‏‏‏ شکایت (تا به کی؟) به خدا پیرامون دشمنان (مزمور ۱۳:‏۱و ۲).
۲-‏‏‏‏‏ درخواست از خدا برای شنیدن و کمک کردن، گاه با ذکر دلایل (۱۳:‏۳و۴).
۳-‏‏‏‏‏ اعلان اعتماد به خدا در کورانِ مشکلات (۱۳:‏۵).
۴-‏‏‏‏‏ تمجید خدا برای پاسخش (۱۳:‏۶).
نقطه قوت مزامیر اعتراض آن است که علیرغم ادامۀ بحران مزمور دست از تمجید خدا برنمی‌‌دارد. امید مزمورنگار به دخالت خدا برای رفع بحران در آینده چنان نیرومند است که شرایط حال او را تحت تأثیر قرار می‌‌دهد.
 
۳-‏‏‏‏‏ مزامیر تشکر و شکرگزاری: وقتی خدا با عمل خود مزمورنگار را نجات می‌‌دهد، تشکر و شکرگزاری تبدیل به طبیعی‌‌ترین پاسخ فرد می‌‌شود. شخص پس از بحران دیگر شخص قبلی نیست. او به شناختی عمیق‌‌تر از خدا نائل شده و بدین‌‌سان شکرگزاری عمیق‌‌تری را از خدا ابراز می‌‌کند. "والتر بروگمان" از الاهیدانان برجستۀ معاصر چرخه‌‌ای را برای مزامیر تحت عنوان تعادل، عدم تعادل و تعادلِ مجدد توصیف می‌‌کند. بروگمان می‌‌گوید شخص در مرحله تعادل مجدد به درک بهتری از خدا در قیاس با مرحله تعادل می‌‌رسد. شاید بتوان این سه مرحله را به سه بخش خوب، بد و بهتر تقسیم کرد. خدا در مرحلۀ بهتر به ما آرامشی عمیق‌‌تر و اعتمادی بامعناتر می‌‌بخشد و شخص تشکری عمیق‌‌تر را نسبت به خدا ابراز می‌‌دارد.
بدون رنج زندگی ما عمق پیدا نخواهد کرد و در سطح باقی خواهد ماند. زندگی در سطح به ما باوری کاذب از امنیت بدون خدا می‌‌بخشد. در مزمور ۳۰ آیات ۶ و ۷ می‌‌خوانیم: «و اما من در آسودگی خود گفتم: هرگز جنبش نخواهم خورد. خداوندا، آنگاه که لطف تو شامل حالم بود، کوه مرا در قوت استوار گردانیدی؛ اما چون روی از من نهان کردی، هراسان گشتم.»
شکرگزاری واکنش شخص به پاسخ خدا به اعتراضاتش است. مزامیر تشکر و شکرگزاری اعتراف به توجه خدا و خواست او برای نجات قومش است. این مزامیر معرف پاسخ خدا در بحران‌‌هایی است که در آن خدا با دخالتش قومش را از مصیبت رهایی داده است. تفاوت این مزامیر با مزامیر حمد و تمجید آن است که برخلاف مزامیر حمد در آنها با بحران روبروییم. برای نمونه در مزمور تشکر ۴۰:‏۱-‏‏‏‏‏۳ می‌‌خوانیم: «انتظار بسیار برای خداوند کشیدم، و به من مایل شده، فریادم را شنید. او مرا از چاه هلاکت برآورد و از گل و لای برکشید؛ و پاهایم را بر صخره نهاد و گام‌‌هایم را مستحکم فرمود. سرودی تازه در دهانم گذاشت، سرود ستایش خدای‌‌مان را. بسیاری این را دیده، خواهند ترسید و بر خداوند توکل خواهند کرد.»

در مزامیر تشکر و شکرگزاری همچون مزمور ۳۰ حداقل با چهار بخش روبروییم:

 
الف-‏‏‏‏‏ تشکر از خدا (۳۰:‏۱)، گاه مزمورنگار از دیگران نیز دعوت می‌‌کند تا با او خدا را بستایند (۳۰‏:‏۴).
ب-‏‏‏‏‏ گزارشی از بحران و حال و روز شخص در آن (۳۰:‏۲و۳ و ۶‏-‏‏‏‏‏۹ و ۱۱ و ۱۲).
پ-‏‏‏‏‏ بیان عمل خدا برای رهایی (۳۰:‏۱-‏‏‏‏‏۳ و ۱۱ و ۱۲).
ت-‏‏‏‏‏ خاتمه با شکرگزاری (۳۰‏:‏۱۲).
 
۴-‏‏‏‏‏ مزامیر اعتماد: این مزامیر نیز همچون مزامیر حمد و تمجید در حالت تعادل سروده شده‌‌اند. در مزمور ۲۷ آیات ۳ و ۴ می‌‌خوانیم: «بر خداوند توکل نما و نیکویی کن؛ در زمین ساکن باش و امانت را بپرور! از خداوند لذت ببر، و او مراد دلت را به تو خواهد داد». فضای حاکم بر این مزامیر اعتماد پابرجا به خداست. حتی اگر در این مزامیر عناصر تهدید و هراس نیز به چشم بخورند، در اعتماد مزمورنگار خللی وارد نمی‌‌شود. مزمور ۲۷ آیه ۱ می‌‌گوید: «خداوند نور من و نجات من است؛ از که بترسم؟ خداوند پناهگاه جان من است؛ از که هراسان شوم؟»
این مزامیر شهادتی از اعتماد بی‌‌تزلزل مزمورنگار به خداست. این مزامیر اعتراف ایمان به خدایی قابل اعتماد است.
 
۵-‏‏‏‏‏ مزامیر پادشاهی: در این گروه می‌‌توان به مزامیر پیرامون ماشیح اسرائیل اشاره کرد (مزامیر ۲، ۱۸، ۴۵، ۱۱۰)، که از آمدن پادشاهی مسح شده در آینده برای نجات قوم خدا سخن می‌‌گویند. در این مزامیر موضوع پادشاهی تمِ غالب مزمور است. گاه پادشاه به نمایندگی از قوم خدا برای نجات فریاد برمی‌‌آورد (مزامیر ۲۰، ۴۵، ۸۹، ۱۰۱، ۱۴۴) و گاه به‌‌دلیل پاسخ خدا و رهایی از بحران سرود شکر سر می‌‌دهد (مزمور ۱۸ و ۱۱۸). گاه نیز در این مزامیر پادشاه قوم، خدا را به‌‌عنوان پادشاه تمامی زمین حمد و تمجید می‌‌کند (مزامیر ۴۷، ۹۳، ۹۵-‏‏‏‏‏۹۹).
 
۶-‏‏‏‏‏ مزامیر حکمت: در حدود دوازده مزمور در زُمره مزامیر حکمت قرار می‌‌گیرند (مزمور ۱، ۳۷، ۱۱۲ و ۱۱۹). همچون سایر نوشته‌‌های حکمتی، این مزامیر تأملی بر زندگی و مشکلات آن است. از این رو مزامیر حکمتی در پی دادن پاسخی عملی به مشکلی خاص است که در زندگی با آن روبرو هستیم. نوشته‌‌های حکمتی با مقایسۀ دو امر متضاد هدف خود را بیان می‌‌کند. بنابراین در این نوشته‌‌ها با واژگانی همچون حکمت، حماقت، پارسایی، شرارت، فهم، و جهالت روبروییم. در مزمور ۱:‏۶ می‌‌خوانیم:
«زیرا خداوند ره پارسایان را می‌‌پاید اما طریق شریران به نابودی می‌‌انجامد.» اما اگر صادق باشیم آگاهی از این تضادها گاه دردی را از ما درمان نمی‌‌کند. مزمور ۷۳ آیات ۱۶ و ۱۷ معرف تضادهایی در زندگی مزمورنگار است که برای او قابل هضم نیست. اما هنگامی که شخص به حضور خدا نزدیک می‌‌شود (آیات ۱۷ و ۲۸)، می‌‌تواند از زاویه دیگری به این امور غیرقابل فهم نگاه کند و آرامی یابد.
 

ژرفا به ژرفا خبر می‌‌دهد

در عنوان این مقاله این عبارت را نوشته‌‌ام که بخشی از کتاب مزامیر است. این عبارت در اصل به چه معنی است؟ این عنوان در مزمور ۴۲ آیات ۷ و ۸ ذکر شده است:
«ژرفا به ژرفا خبر می‌‌دهد از خروش آبشارهای تو؛ امواج و سیلاب‌‌های تو، جملگی از سرم گذشته است. در روز، خداوند محبتش را عنایت می‌‌کند، و در شب، سرودش با من است، دعایی به درگاه خدای حیاتبخشم.»
همچون تمام اشعار خوب، مزامیر از لحاظ معنی دارای لایه‌‌ها و طبقات مختلفی است و مطمئناً در مورد این اصطلاح که اینک مورد بحث ماست نیز صادق است. حداقل سه راه برای درک این عبارت وجود دارد:
 
(۱)‏ تصویری است منظوم از مشکلاتِ مزمورنگار که بسیار عمیق است. کلمه عبری برای ژرفا اشاره دارد به عمق، هرج و مرج، و آب‌‌های خطرناک (پیدایش ۱:‏۲؛ خروج ۱۵:‏۵و ۸؛ مزمور ۱۸:‏۱۶؛ یوحنا ۲:‏۵).
 
(۲)‏ مزمورنگار صادقانه به‌‌سوی خدا ندا می‌‌کند، از ژرفا و اعماق جان خود، فریاد برمی‌‌آورد و خلوص و صمیمیتش به ژرفای قلب خدا راه پیدا می‌‌کند. در پریشانی انتظار خدا را می‌‌کشد و از طریق این مزمور خود را به خدا مرتبط می‌‌کند.
 
(۳)‏ خدا مزمورنگار را صدا می‌‌کند. از ژرفای محبت خود به عمیق‌‌ترین، و شکننده‌‌ترین بخش پنهانی جانِ مزمورنگار. مزمورنگار رنج‌‌ها را همچون "آبشار" توصیف می‌‌کند که با خروش پرصدای خود توجه‌‌ها را به خود جلب می‌‌کند. او همچنین توجه را بسوی بخش پنهان و شکسته شده درون جلب می‌‌کند که به هیچ صورت دیگری آشکار نمی‌‌شود. توجه کنید که شاعر آبشارها و سیلاب‌‌ها (آیه ۷) را نوای عشق و محبت خدا می‌‌داند که در بطن شب تاریکِ جان به‌‌سوی او می‌‌آید.
 
هر سه تفسیر، تفسیرهای معتبری از این اصطلاح شاعرانه هستند که وقتی مزمور را مطالعه می‌‌کنیم در مورد ما نیز می‌‌تواند مصداق پیدا کند. سرودهای خدا در شب که مزمورنگار آن را برای ما الهام نموده است تبدیل به دعای ما می‌‌شود که از ژرفاهای تیره و تاریک ما بیرون می‌‌آید (مزمور ۱۳۰:‏۱). وقتی در قالب این مزمور دعا می‌‌کنیم خدا ما را به ارتباطی عمیق‌‌تر با خود فرا می‌‌خواند، ارتباطی که بر اساس درکی عمیق‌‌تر از اینکه خدا چگونه است و ما چگونه هستیم به غنای بیشتری رسیده است.