You are here

دوری، چاره

Estimate time of reading:

۱ دقیقه

دوری

جهان در بند اهریمن گرفتار، نکوئی با بدی مشغول پیکار،

فسادی سخت در دل جا گرفته، فرار از راه یزدان پا گرفته.

جهنم زندگی در این لجن‌زار،

"خدایا زین معما پرده بردار."،

اگر مخلوق خود را دوست داری، بیا بنما تو راه رستگاری.

 

چاره

به ناگه جنبشی آمد پدیدار، بلرزید آسمان تیره و تار؛

درخشان نور زیبا در کناره، خدای مهربان کرده ‌است چاره.

ز ذات خود مسیحا را فرستاد، که دنیا را نماید از نو آباد؛

مطیع خود کند دیو تبهکار، حیات تازه‌ای آرد پدیدار؛

بتابد آفتاب مهربانی، بگردد تازه از نو زندگانی.

زمین سرد یکسر گرم گردد، دل چون سنگ جمله نرم گردد.

بجای ظلم و بیداد و ضلالت، بتابد در جهان نور عدالت.

چگونه این عمل انجام گردد؟ شرارت یکسره ناکام گردد؟

شکستِ قدرت دیو تبهکار، ندارد چاره‌ای چون سخت پیکار.

 
 

در پی شعر "دوری" در منظومۀ داستان خدا و انسان، اثر زیبا و تازۀ جناب اسقف ح- ب- دهقانی تفتی، شعر زیبایی است به نام "چاره" که مناسب دیدیم برای عید میلاد مسیح آن را در کلمه چاپ کنیم. به‌خاطر ارتباط این دو قطعه، چند بیت از شعر "دوری" را به‌عنوان زمینۀ شعر"چاره" درج کرده‌ایم.