You are here

درس هفتم/الهیات طبیعی

Estimate time of reading:

۴ دقیقه

 

الهیات طبیعی

خدای فلاسفه و خدای کتاب‌مقدس

• تأثیر عقل‌گرایی روشنگری

• از مکاشفۀ عام تا الهیات طبیعی

براهین اثبات وجود خدا

• برهان وجودشناختی: آنسلم می‌کوشد از تعریف خدا، وجود او را ثابت کند. او نخست خدا را به عنوان کامل‌ترین وجود تعریف می‌کند یعنی وجودی که کاملتر از آن قابل تصور نباشد. سپس استدلال می‌کند که چنین وجودی یا فقط در ذهن وجود دارد، یعنی صرفاً وجودی ذهنی است، یا اینکه هم در ذهن وجود دارد و هم در عالم واقع، یعنی وجودی عینی نیز هست. آنگاه می‌گوید، وجودی که هم در ذهن وجود دارد وهم در عالم واقع قطعاً کامل تر است از وجودی که تنها در ذهن وجود دارد. پس خدا نمی‌تواند وجودی صرفاً ذهنی باشد، چون در این صورت با تعریف نخستین ما از خدا مطابقت نخواهد داشت، زیرا وجودی کاملتر از او قابل تصور خواهد بود، یعنی وجود نوع دوم که هم در ذهن هست و هم در عالم واقع. پس از تعریف خدا به این نتیجه می‌رسیم که خدا باید حتماً وجود داشته باشد.

• براهین جهانشناختی:‏این دسته از برهانها که می‌کوشند از جهان به خدا برسند به ارسطو بر می‌گردند ولی بعدها توسط فلاسفۀ اسلامی و سپس توماس آکوئیناس، فیلسوف و الهیدان صاحب نام قرون وسطی صورتبندی شده‌اند.

o برهان علی یا برهان وجوب: بنا بر این برهان، هر معلولی علتی دارد. و وقتی به جهان می‌نگریم می‌بینیم که جهان دارای خصلتهایی مانند تغییر و تحول است که نشان می‌دهد جهان معلول است. هر معلولی باید علتی داشته باشد و سلسلۀ علل نیز نمی‌تواند تا بینهایت ادامه یابد. پس نهایتاً باید به علتی برسیم که خودش معلول نباشد. این علت که آن را علت‌العلل می‌خوانیم همان خداست. همین برهان را به صورت برهان وجوب نیز بیان می‌کنند بدین صورت که همۀ موجودات جهان یا واجب هستند، یعنی نبود آنها ناممکن است، و یا ممکن هستند، یعنی می‌توانستند نباشند. موجودات ممکن به علت نیاز دارند چون عدم وجودشان ممکن بوده است، پس وجود داشتنشان دلیل و علت می‌خواهد. علت وجود ممکن خودش یا واجب است و یا ممکن. اگر ممکن باشد، خود علت می‌خواهد. سلسلۀ علل ممکن نمی تواند تا بینهایت ادامه داشته باشد. بلکه باید به وجودی واجب که علت نمی‌خواهد ختم شود. نتیجه اینکه از آنجاییکه جهان و عالم اشیا وجود دارند، حتماً باید واجب‌الوجودی وجود داشته باشد، زیرا سلسلۀ موجودات ممکن نمی‌تواند تا بینهایت ادامه یابد بلکه باید به علتی ختم شود که واجب باشد. این واجب‌الوجود همان خداست.

• برهان نظم یا غایت‌شناختی:

برهان نظم می‌کوشد تا از وجود نظم، عقلانیت و هدفمندی فراگیر در جهان به وجود یک ناظم عاقل که این جهان را آفریده است، برسد.

• برهان اخلاقی:

همۀ انسانها در همۀ دورانها و در همۀ نقاط به یک سلسله اصول اخلاقی اعتقاد داشته و دارند. انسانها باید و نباید می‌کنند و معتقدند که این بایدها و نبایدهای اخلاقی بر سلیقه‌های شخصی و عادتهای نسبی اجتماعی و فرهنگی مبتنی نیست بلکه از اطلاق و عمومیت برخوردار است. اگر چنین باشد، باید پرسید که قانونگذار این قوانین اخلاقی کیست؟ این بایدها و نبایدهای مطلق از کجا می‌آید؟

• برهان تجربۀ دینی:

همۀ انسانها در همۀ دورانها و در همه جا از نوعی حسی دینی یا حس خدا برخوردارند. مردم‌شناسان انسانی را نیافته‌اند که از هیجگونه تجربه یا اعتقاد دینی برخوردار نبوده باشد. البته در قرون جدید، به خصوص در مغرب زمین، بسیاری لامذهب هستند و به هیچ نوع خدایی اعتقاد ندارند. ولی این نتیجۀ برخی تحولات در اندیشۀ غربی بوده است. جالب اینجاست که گرایش‌های دینی در دورده پسا مدرن حتی در مغرب زمین نیز باز شروع به ظهور گذاشته است. خاستگاه این تجارب دینی چیست؟ آیا همۀ آ،ها کاملاً بی‌پایه است؟ این خلاء درونی که انسان را به جستجوی وجودی متعالی سوق می‌دهد چیست و چرا با پیشرفت و ترقی بشر در علم و فلسفه و تکنیک از میان نمی‌رود؟ آیا چنین تجربۀ با دوام و عامی از هیچ پایه و اساسی در واقعیت هستی برخوردار نیست؟

• نقاط ضعف براهین اثبات وجود خدا

o وجود کدام خدا را ثابت می‌کنند؟

o برای همه قانع‌کننده نیستند: مفروضات آنها مورد قبول همه نیست.

• نقد خداباوری عقلانی – هیوم و کانت

• نقد خداباوری تجربی – فویرباخ

o دوری معرفتی انسان را از خدا نادیده می‌گیرند

• مدرنیزم و خداناباوری

• پسامدرنیزم، تکثرگرایی و بازگشت به خدای کتاب‌مقدس

−−−−−−−−−

منابع

 

درآمدی بر الهیات – مک‌گراث

 ۱۶۲-‏‏‏‏‏‏ ۱۷۳؛ ۲۰۱-‏‏‏‏‏‏ ۲۰۷. (چاپ ایران)

۱۷۸-‏‏‏‏‏‏ ۱۸۹؛ ۲۱۹-‏‏‏‏‏‏ ۲۲۶. (چاپ انگلیس)

الهیات مسیحی – تیسن ۴۰ – ۴۵.

اصول الهیات-‏‏‏‏‏‏ فاتحی ۱۴-‏‏‏‏‏‏ ۱۶.

Migliore, Faith, ch. 2.

Grenz, Theology, ch. 1.

Grenz, Community, ch. 1.