You are here

بشارت یا فشارت/بخش اول

Estimate time of reading:

۱۲ دقیقه

 

کسانی که به عیسی ‌مسیح ایمان می‌آورند می‌دانند که باید مژده انجیل، یعنی خبر خوش نجات رایگان در مسیح را به همگان اعلام نمایند. ولی چقدر مهم است که نحوۀ اعلام این پیام به دیگران، درست، صحیح و مطابق با کلام خدا باشد. ما در عصری زندگی می‌کنیم که گروه‌های مختلف مذهبی سعی دارند عقاید و ایدئولوژی‌های گوناگون خود را به هر طریقی که شده به مردم تحمیل کنند و آنها را تحت‌تأثیر عقایدشان قرار دهند. اکثر این گروه‌ها برای تبلیغ عقاید خود بیشتر از شیوۀ “فشارت” استفاده می‌کنند تا “بشارت”، و نتیجه این می‌شود که بجای آنکه مردم را بسوی خود جلب کنند آنها را از خود می‌رانند.

متأسفانه ما مسیحیان نیز با اینکه پیامِ حقیقیِ نور و حیات‌ جاودان را در اختیار داریم -‏‏‏‏ پیامی که زندگی افراد را دگرگون می‌کند و نجات‌دهنده‌مان رسالتِ اعلامِ آن را به ما سپرده است -‏‏‏‏ اما گاه بجای بشارت دادن این پیام، به همان شیوۀ “فشارت” متوسل می‌شویم و نتیجه معکوس می‌گیریم. فراموش می‌کنیم که با زور و اجبار ما نیست که مردم به مسیح ایمان می‌آورند، بلکه خود خداست که در قلب آنان کار می‌کند و آنها را بسوی خودش می‌آورد، و ما در این میان صرفاً وسیله‌ای هستیم در دست خدا.

من افراد زیادی را می‌شناسم که با اینکه غیرت‌شان در امر بشارت قابل تقدیر است، اما روش‌‌هایی که بدین منظور بکار می‌گیرند باعث می‌شود بشارت‌شان چندان مؤثر واقع نشود. در این مقاله به بررسی چند اصل مهم خواهیم پرداخت که به ایمانداران کمک خواهد کرد در اجرای فرمان بزرگی که خداوندمان عیسی به ما سپرده است، موفق‌‌تر باشند:

۱-‏‏‏‏ با دید مسیح به حق‌جویان بنگرید

یکی از نکات بسیار مهم که اغلب نادیده گرفته می‌شود، این واقعیت است که روند بشارت دادن به مردم نه با گفتگو کردن با آنها یا دادن جزوه و انجیل، بلکه با قلبِ خود ما و نگرشی که نسبت به مردم داریم شروع می‌شود. فصل‌های ۹ و ۱۰ انجیل متی این نکته را به‌خوبی روشن می‌سازد. در متی فصل ۱۰ می‌بینیم که مسیح شاگردان خود را به مأموریت می‌فرستد تا بشارت دهند که پادشاهی آسمان نزدیک است. اما این شروع کار نبود. در واقع رفتن شاگردان، سومین مرحلۀ روند بشارت بود. در انتهای فصل ۹ انجیل متی می‌بینیم که مسیح شاگردان خود را تشویق می‌کند برای فرستاده شدن کارگران جهت دروی محصول دعا کنند (آیات ۳۷‏ و ‏۳۸)، ولی این نیز شروع کار نبود. شروع مأموریت بشارتِ شاگردان در حقیقت به متی ۹:‏۳۶ باز می‌گردد. در این آیه می‌خوانیم که عیسی مسیح «چون انبوه جماعت‌ها را دید دلش به حال آنها سوخت، زیرا همچون گوسفندانی بی‌شبان، پریشان‌حال و درمانده بودند». اولین مرحلۀ روند بشارت برای مسیح، دید و طرز نگرشی بود که نسبت به مردم داشت. برای ما نیز باید همینطور باشد. ما چگونه نگرشی نسبت به مردم داریم؟ آیا مانند مسیح "دوست خراج‌‌گیران و گنهکاران" هستیم و به حال‌شان دل می‌سوزانیم؟ در کار بشارت، داشتن شفقت و دلسوزی برای دیگران خیلی مهم است. آیا مردم را دوست داریم صرفاً به این خاطر که می‌خواهیم مسیحی شوند، یا اینکه می‌خواهیم مسیحی شوند چون آنها را دوست‌ داریم؟ بنابراین لازمه یک بشارت موفق این است که برای خود مردم اشتیاق داشته باشیم، محبت به انسان‌ها همچون شعلۀ آتش در دل ما فروزان باشد، و «محبت مسیح بر ما حکمفرما گردد» (دوم قرنتیان ۵:‏۱۴).

۲-‏‏‏‏ زندگی خداپسندانه داشته باشید

روح‌القدس از طریق آنچه که ما هستیم و می‌گوییم و انجام می‌دهیم، عمل می‌کند تا مردم را نسبت به حقیقت انجیل متقاعد سازد. اگر یک فروشنده صابون را ببینید که خودش لباس‌هایی کثیف بر تن دارد و دست و رویش نشسته است، در مورد او چه فکر خواهید کرد. آیا صابون‌های او را خواهید خرید؟ به همین ترتیب، در مورد کسی که راجع به زندگی جدید در مسیح صحبت می‌کند ولی زندگی شخصی‌اش خودمحور و گناه‌آلود است چه خواهیم گفت؟ دنیا قبل از اینکه قوّت انجیل را بپذیرد باید آن را در زندگی ما ببیند. شهادت دادن ما کافی نیست، بلکه باید شاهدان باشیم. ضرب‌المثلی هست که می‌گوید: «رفتار و کردار تو چنان بلند سخن می‌گوید که نمی‌توانم بشنوم تو چه می‌گویی!» بنابراین خیلی مهم است که رفتار ما در حضور مردم شایستۀ نام یک مسیحی باشد، بخصوص در مقابل کسانی چون همسر، فرزندان، اعضای فامیل، و دوستان و همکاران‌مان که به‌طور مرتب آنها را می‌بینیم.

۳-‏‏‏‏ مردم از طریق محبت و دوستی جلب می‌شوند

با حق‌جویان دوستی ایجاد کنید. عیسی مسیح به دوست گنهکاران معروف بود و درباره‌اش می‌گفتند که «این مرد گناه‌کاران را می‌پذیرد و با آنان همسفره می‌شود» (لوقا ۱۵:‏۲). تماس با مردمی که نیاز روحانی داشتند برای عیسی خیلی مهم بود. ما نیز باید از او سرمشق گرفته، هرگاه که امکان داشته باشد با دیگران دوست شویم. یک ایماندار هر قدر بیشتر با حق‌جویان در تماس باشد، به همان میزان امکان بیشتری برای ایمان آوردن آنها فراهم می‌سازد. بنابراین باید در بین حق‌جویان دوستانی داشته باشیم با این هدف که آنان را به‌سوی خداوند بیاوریم.

یک پیرزن ایماندار با یک دانشجوی ژاپنی دوست شد و از طریق محبت و مهمان‌نوازی فرصتی ایجاد کرد که با این دختر در مورد مسیح صحبت کند. این دختر سرانجام ایمان آورد و روزی در کلیسا در مورد کسی که او را بسوی مسیح هدایت کرده بود اینطور شهادت ‌داد: «این پیرزن پلی شد بین من و عیسی مسیح، تا مسیح بتواند با عبور از این پل وارد زندگی من شود». ما نیز باید در پی ایجاد چنین پل‌هایی باشیم.

۴-‏‏‏‏ گفتگوی صحیح

تا اینجا ملاحظه کردیم که داشتن نگرش درست نسبت به مردم، داشتنِ زندگی‌ای خداپسندانه، و ایجاد دوستی با مردم نقش بسیار مهمی در امر بشارت دارد. حال به یکی دیگر از اصول مهم بشارت می‌پردازیم که همانا گفتگوی صحیح است. بعضی‌ها می‌گویند: «من نمی‌خواهم خودم چیزی بگویم. تنها اجازه خواهم داد که رفتار و دوستی من برای دیگران شهادتی باشد!» ولی نباید فراموش کنیم که رفتار مسیح نیز تا سن سی‌سالگی کامل و عاری از ‌گناه بود، ولی در اناجیل نمی‌خوانیم که مسیح موفق شد در این مدت کسی را بسوی خود جلب کند! تنها وقتی او پس از سی سالگی شروع کرد به صحبت کردن، همه چیز عوض شد! کتاب‌مقدس می‌گوید که: «روحی که خدا به ما بخشیده نه روح ترس، بلکه روح قوت و محبت و انضباط است. پس از شهادت بر خداوند ما عار مدار...» (دوم تیموتائوس ۱:‏۷-‏‏‏‏‏۸). البته در اینکه در کنار گفتگوی صحیح باید رفتار صحیح هم داشته باشیم شکی نیست. پطرس خطاب به بانوان مسیحی می‌نویسد: «شما ای زنان، تسلیم شوهران خود باشید تا چنانچه از ایشان برخی به کلام ایمان نداشته باشند، بی‌آنکه سخنی بر زبان آورید در اثر رفتار شما جذب شوند» (اول پطرس ۳:‏۱). به‌ویژه در مورد کسانی چون همسر غیرایماندار یا همکار یا هم‌اتاقی‌مان گاه لازم است تا مدت‌ها بی‌آنکه چیزی بگوییم صرفاً با رفتارمان ایمان مسیحی خود را نشان دهیم و برای اعلام پیام انجیل دنبال فرصت‌های طبیعی باشیم. اما سرانجام زمانی خواهد رسید که باید زبان به سخن گشوده، با آنان در مورد کار مسیح بر صلیب و ضرورت نجات از گناه صحبت کنیم. اینجاست که باید بدانیم به هنگام سخن گفتن چه نکاتی را باید رعایت کنیم. اصولی که باید رعایت کنیم به‌طور خلاصه از این قرارند:

الف -‏‏‏‏ مؤدب باشید

صحبت شما با دیگران و برخوردتان با آنها باید کاملاً مؤدبانه باشد. حتی اگر طرف مقابل با شما رفتاری توهین‌آمیز دارد یا برخوردش بی‌ادبانه است، هرگز با او مشاجره نکنید و صدای‌تان را بر او بلند ننمایید چون این کار نتیجه‌ معکوس دارد. در عوض «سخنان شما همیشه پر از فیض و سنجیده باشد تا بدانید که هر کس را چگونه پاسخ دهید» (کولسیان ۴:‏۶). ملاحظه‌کار باشید و از هر نوع رفتار سؤال‌برانگیز بپرهیزید. تا حد امکان زنان با زنان و مردان با مردان صحبت کنند. خود را بر مردم تحمیل نکنید. در جایی که شما را بپذیرند، مراقب باشید که بیش از حد آنجا نمانید و مزاحم وقت‌‌شان نشوید. به برنامه آنها احترام بگذارید.

ب -‏‏‏‏ به سخنان طرف مقابل گوش دهید

گاهی اوقات به هنگام آغاز کار بشارت آنقدر عجله داریم که فراموش می‌کنیم لازم است بایستیم و قدری هم به گفته‌های طرف مقابل‌مان گوش کنیم. وقتی با مردم وقت صرف می‌کنید و به گفته‌های کسی که سفرۀ دلش را نزد شما باز کرده و با شما سخن می‌گوید به‌دقت گوش می‌دهید، در واقع نشان می‌دهید که برای او اهمیت قائلید و به او توجه دارید. این امر به شما کمک می‌کند تا اعتماد طرف مقابل را بدست آورید، و این فرصت را به شما می‌دهد که مطالب زیادی در مورد او دریابید. به این ترتیب خواهید دانست که چگونه درست و طبق نیاز او صحبت کنید و او را به سوی مسیح هدایت نمایید. با مشکلات او همدردی کنید و توجه و محبتی راستین به او نشان دهید. از پرحرفی و تک‌گویی اجتناب کنید و در عوض شنوندۀ خوبی باشید. اگر صمیمانه به حرف‌های دیگران گوش فرا دهید، این کار باعث خواهد شد که آنان شما را دوست خود بدانند و به شما اعتماد کنند. کسبِ شناخت از تفکرات، روحیات و وقایع زندگی مردم باعث می‌شود بتوانیم کمک لازم را به آنها بکنیم و آنها را همانطور که هستند بپذیریم.

ج -‏‏‏‏ از بحث و جدل بپرهیزید و به عقاید دیگران حمله نکنید

مسخره کردن عقاید دیگران یا تحقیر مذاهب دیگر به هیچ وجه درست نیست. بجای محکوم کردن عقاید دیگران و معطوف شدن بر نکات منفیِ اعتقادات‌شان، بر شیرینی پیام مسیح متمرکز شوید. از وارد شدن به مجادلات و مباحثات مضر و بی‌ثمر بپرهیزید چون صرفاً شما را از مسیر اصلی دور می‌سازد. ممکن است طرف مقابل‌تان بخواهد با شما بحث و مشاجره کند. سعی کنید درگیر این گونه بحث‌ها نشوید و در عوض صحبت را به موضوع اصلی بکشانید.

د -‏‏‏‏ صحبت را با آنچه که مردم می‌دانند شروع کنید

یکی از اصول فن سخنوری این است که از دانسته‌ها به ندانسته‌ها برسیم. صحبت ما باید با تجربۀ شنوندگان مطابقت داشته باشد. به گفتگوی عیسی مسیح با زن سامری توجه کنید: عیسی آن زن را از موضوعاتی که می‌شناخت و با آنها آشنا بود به موضوعاتی که نمی‌دانست هدایت فرمود. او موضوع صحبت را از مقولۀ چاه نیاکان به چشمۀ روحانی آب حیات کشاند، از عبادتی که محدود به مکان خاصی است به عبادت کردنِ خدای پدر در روح و راستی رسید، و از تصور آن زن که او را یک نبی می‌پنداشت به جایی رسید که آن زن عیسی را به‌عنوان مسیحا و نجات‌دهنده جهان پذیرفت.

ه -‏‏‏‏ از روش طرح سؤال استفاده کنید

این شیوه‌ای است که فیلیپس به‌هنگام بشارت پیام نجات به مقام دربار حبشه بکار گرفت. او گفتگوی خود را با خواجه‌سرای حبشی با یک سؤال آغاز کرد: «آیا آنچه را که می‌خوانی می‌فهمی؟» (اعمال ۸:‏۳۰). برخی از سؤالاتی که می‌توانیم از طرف مقابل‌مان بپرسیم از این قرارند: آیا به مسائل معنوی علاقه‌مند هستید؟ آیا اطمینان دارید که پس از مرگ به بهشت خواهید رفت؟ در مورد عیسی مسیح چه فکر می‌کنید؟ آیا می‌دانید که خدا شما را دوست دارد؟ البته گاهی اوقات طرف مقابل‌تان پاسخی خواهد داد که راه را برای بحث بیشتر مسدود می‌سازد یا موضوع را به انحراف می‌کشاند. در اینگونه مواقع می‌توانید با طرح سؤالاتی چون: «بله، اما مایلید بدانید مسیحیان چه عقیده‌ای دارند؟ یا دوست دارید برای‌تان تعریف کنم چگونه به مسیح ایمان آوردم؟» بحث را به موضوع اصلی برگردانید. این نکته آخر ما را می‌رساند به اصل بعدی:

و -‏‏‏‏ شهادت خود را بازگو کنید

‌علاوه بر داستان‌ها و شهادت‌های موجود در کلام خدا، خود شما هم حکایتی دارید که می‌توانید بهتر و دقیق‌تر از هر کس دیگری آن را بازگو کنید. این حکایت، شهادت سفرِ ایمانی خود‌تان است. شهادت شخصی شما تأثیر خارق‌العاده‌ای بر اعضای خانواده، دوستان و نزدیکان، و هم‌شهریان و هموطنان‌تان خواهد گذاشت زیرا آنان شما را متعلق به خود می‌دانند و با رغبت و آمادگیِ بیشتری به سخنان‌تان گوش می‌‌دهند. به آنها متذکر شوید که خداوند قادر است همان کاری را که برای شما کرده است در زندگی آنان نیز انجام دهد. به‌علاوه، تعریف کردن سرگذشت زندگی‌تان باعث خواهد شد طرف مقابل بداند که شما خود را بهتر و برتر از او نمی‌دانید، زیرا خود شما نیز احتیاج داشتید با ایمان آوردن به عیسی مسیح نجات یابید، و هنوز هم در زندگی روزمر‌ه‌تان به قوت و کمک او نیاز دارید.

ممکن است نتوانید به همۀ سؤالات یا ایرادات طرف مقابل‌تان جوابی قانع‌کننده بدهید، ولی لااقل می‌توانید مثل آن کور مادرزاد که شفا یافت بگویید «تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه کور بودم و اکنون بینا گشته‌ام» (یوحنا ۹:‏۲۵).

ی -‏‏‏‏ بر پیغام نجات‌بخش خدا تمرکز کنید

نشان دادن تعصب بی‌جا و شریعت‌مدارانه در مورد نکاتی که پیام اولیه انجیل را تشکیل نمی‌دهد، کار را خراب می‌کند. اگر بجای آنکه مسیح مصلوب و قیام‌کرده را بشارت دهیم، به تبلیغ فرقه یا کلیسایی خاص بپردازیم یا از شخص یا گروهی بخصوص طرفداری کنیم، بشارت‌مان هیچ تأثیری نخواهد داشت.

در ‌عوض باید از فیلیپس یاد بگیریم. ببینید تأکید او به‌هنگام بشارت بر چه بود: «پس فیلیپس سخن آغاز کرد و از همان بخش از کتاب‌ مقدس شروع کرده، درباره عیسی به او بشارت داد.» (اعمال ۸:‏۳۵). البته برای ایجاد ارتباط درست، بهتر است از بکار بردن عباراتی چون "عیسی خداست" خودداری کنیم چون بدون شک طرف مقابل را دچار ابهام و سوءتفاهم خواهد کرد. تأکید عهدجدید بر این است که خدا عیسی را فرستاد (یوحنا ۱۷:‏۳؛ رومیان ۳:‏۲۵ و ۵:‏۸؛ دوم قرنتیان ۵:‏۱۹) و عیسی همیشه در پیِ جلال دادن خدا بود (یوحنا ۱۲:‏۲۷-‏‏‏‏‏۲۸). بنابراین تأکید ما نیز باید بر آنچه خدا در مسیح انجام داد و بر ایمان به خدا توسط مسیح باشد.

اما آنچه خدا از طریق مسیح انجام داد دقیقاً چه بود؟ خود عیسی مسیح در فصل ۲۴ انجیل لوقا به این سؤال پاسخ می‌دهد: «نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوم از مردگان بر خواهد خواست و به نام او توبه و آمرزش گناهان به همۀ قوم‌ها موعظه خواهد شد...» (۴۶-‏‏‏‏‏۴۷). این است نیاز اصلی مردم دنیا: توبه و آمرزش گناهان از طریق ایمان به مسیح. حق‌جویان ممکن است نیازهای مختلفی داشته باشند، ولی نیاز اصلی آنها همانا آمرزش گناهان است که تنها از طریق عیسی مسیح امکان‌پذیر خواهد بود. به‌همین دلیل مأموریت مسیح برای پولس کاملاً مشخص بود: «تو را ... می‌فرستم تا چشمان ایشان را بگشایی تا از تاریکی به نور و از قدرت شیطان به سوی خدا بازگردند تا آمرزش گناهان یافته، در میان کسانی که با ایمان به من مقدس‌ شده‌اند نصیبی بیابند.» (اعمال ۲۶:‏۱۸). عزیزان، مأموریت ما نیز امروز دقیقاً همین است. باید همصدا با پطرس اعلام کنیم که: «در هیچ کس جز او نجات نیست زیرا زیر آسمان نامی جز نام عیسی به آدمیان داده نشده تا بدان نجات یابیم» (اعمال ۴:‏۱۲).

امید است که با بکارگیری اصول فوق مژده خوش نجات را از طریق برخوردی صحیح و به‌دور از هر گونه فشار با دیگران در میان بگذاریم، تا اگر بناست مانعی پیش آید، این مانع یا لغزش تنها صلیب باشد، و نه خود ما.

در شماره بعد، چگونگی ایجاد ارتباط و گفتگوی صحیح با گروه‌های مختلف مردم را مورد بررسی قرار خواهیم داد.