You are here

برگرفته از داستان زندگی مریم( مرهم زخم)

Estimate time of reading:

۱ دقیقه

 

 

در همین نزدیکی مردمانی هستند

که زبان خود را همچو شمشیر به روی‌ات گیرند

غافل از زخم عمیق هر حرف

که خورد روح و روان را همه عمر

فکر چاره به فرار

رفتن و دور شدن از همه آدم‌ها

و سپس

فقر و سرخوردگی و رنج و عذاب

سنگ بی‌رحم، زبیزاری غربت خوردن

مریم‌ ای مریم پاک

روی آن کوه بلند

دعوتم کن به صبوری و شهامت چون خود

و به مهر عیسی، قلب مجروح مرا پاک نما

مهر عیسی مرهم هر زخم است

محفل قلب رئوفش اکنون در همین نزدیکی

مالک هر قلب است