Search
Displaying 351 - 360 of 518 results
-
چگونه بر ترس و اضطراب غلبه كنیم؟
ترس، اضطراب، پریشانی و تشویش از بلاهایی است كه گریبانگیر انسان امروزی شده است.سؤالاتی كه برای یك مسیحی در مواجهه با ترس و اضطراب مطرح میشود، اینست كه ریشه این ترس و اضطراب چیست؟...
-
سفری به دیدار مسیح
زندگی ما عموماً تکرارهای خاص خودش را دارد و بهخصوص دورههایی از زندگی بنا به مقتضیات برنامه و کار و مشغولیتهای ویژهای که بر عهدۀ ما گذاشته میشود، روزها تکرار است ...
-
کتابمقدس را درست درک کنیم/۹
و بالاخره به آخرین قسمت سلسله مقالات علم تفسیر کتابمقدس رسیدیم. در طول این مقالات، کوشیدیم گوشههایی از مبحث علم تفسیر را به زبانی ساده بازگو کنیم. گفتیم که ...
-
زندگی مسیحی بدون کتابمقدس؟؟
در طی گفتگوهایی که با ایمانداران داشتهام، همواره با این ضعف اساسی مواجه شدهام که عدۀ نسبتاً چشمگیری از ایمانداران آگاهی بسیار محدودی از کتابمقدس دارند ...
-
جان ویکلیف
اما اهمیت ویکلیف تنها به ترجمه کتابمقدس محدود نمیشود. او که در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده بود و رئیس و استاد یکی از مهمترین کالجهای آن یعنی کالجِ بالیول (Balliol) بود، فیلسوفی برجسته، نویسندهای پرکار، الهیدان و واعظی سرشناس، و از همه مهمتر، یکی از صاحبنفوذترین اصلاحطلبان کلیسا و از منتقدین سرسختِ کلیسای کاتولیک روم بود
-
پرواز به سوی نور
حدوداً پنج ساله بودم که پدر و مادرم بهمن نماز خواندن یاد دادند. آنها افراد مذهبی نبودند اما بسیار به خدا معتقد بودند. میتوانم بگویم مانند اغلب ایرانیان ...
-
بهیاد آور!
آیا در مرور خاطرات گذشته قدرتی نهفته است؟ راستی هنگامیکه وقایع و خاطرات گذشته را مرور میکنیم، چه احساسی به ما دست میدهد؟ این وقایع میتوانند تلخ یا شیرین باشند. ما کدام خاطرات را بیشتر بهیاد میآوریم؟
-
دوست داشتنی، نه طرد شده
دوستت دارم، تو واقعاً زیبا هستی، چقدر باهوشی، به تو افتخار میکنم، تو بهترین دوست منی و غیره ... عباراتی هستند که هر انسانی دوست دارد هر روز در زندگی خود آنها را بشنود. البته نه فقط آنها را بشنود، بلکه واقعی بودنِ آن را با تمام وجودش حس کند …
-
روی دیگر کارت کریسمس
داستان کریسمس، داستان حقیر شدن خدا است. تا پیش از عیسی، هیچ کس چنین صفتی را در مورد خدایان یا موجودات الهی بهکار نبرده بود. چنین چیزی ظاهراً تناقض محض است، اما ...
-
پیروی از مسیح بها میخواهد
بچه که بودم هر وقت که در ابتدای سال تحصیلی همکلاسیهای جدید میفهمیدند من مسیحی هستم اکثرشان آهی از ته دل میکشیدند و میگفتند: «خوشبهحالت! نه مجبوری مثل ما نماز بخوانی