Displaying 331 - 340 of 717 results
-
داستان زندگی لعنت و برکت
یک روز که طبق معمول برای یک عمل جراحی دیگر آماده میشدم، خدا با من صحبت کرد. او به من گفت که پس از مرگ، یکراست به جهنم خواهم رفت!...
-
عطای نبوت: دیروز و امروز
هدف ما در این مقاله بررسی یکی از عطایای روحالقدس است که پولس آن را "نبوت" مینامد (اول قرنتیان ۱۲:۱۰). او بر اهمیت این عطا تأکید میورزد و مؤمنان شهر قرنتس را تشویق میکند که ...
-
خدا چه کسی را به کار میبرد؟
کتابمقدس به ما میگوید که خدا در جستجوی کسانی است که بتواند آنها را برای مقاصد الهیاش بهکار برد. اگر کسی آمادگی خویش را به خدا اعلان کند، خداوند چنان او را ...
-
پدری دیگر، خانهای دیگر
انسان از مسیری که خدا برای او تعیین کرده بود، خارج شده، و راه کاملاً متفاوتی را در پیش گرفته است. خدا او را خلق کرده بود تا "انسان" باشد، انسانی مطابق الگوی انسانیت مسیح. اما او راه حیوانیت را در پیش گرفته است...
-
واچمن نی
تقریباً ۳۵ سال پیش، روز اول ژوئنِ سال ۱۹۷۲، یک پیرمرد مسیحیِ ۶۹ ساله در سلولِ زندانی انفرادی در چین در تنهایی مرد. او بیست سال کُنجِ آن زندان بسر برده بود و از آنجا که قوم و خویشی نداشت، مسئولین زندان بیدرنگ جسدش را سوزاندند ...
-
چیزهای نو
معجزۀ بهار كه هر سال تجدید میشود، با تازه شدن چیزهای كهنه، نشانۀ خوبی است از دلبستگی خدا به نو كردن و تازه ساختن خلقت خود. بنابراین از این دگرگونی و تغییر اساسی در طبیعت میتوان استنباط كرد كه خدا چیزهای نو و تازه را دوست دارد...
-
لیکن اگر نمک فاسد گردد.../۲
موضوعِ متفاوت بودن موضوع اساسی موعظه بالای کوه است. این موعظه بر این فرض بنیادین بنا شده که مسیحیان متفاوت هستند...
-
نقطۀ کور
من در کودکی به مطالعه داستانهایی که در مجلات مخصوص کودکان چاپ میشد علاقه خاصی داشتم. اغلبِ این داستانها عجیب و غریب و تا حدودی دور از واقعیت بودند، ولی از خواندن آنها لذت غیرقابل وصفی به من دست میداد. مخصوصاً داستانهایی را دوست داشتم که ...
-
جورج ورور/مؤسس سازمان بشارتی او
اگر بیشتر اوقات کار روزانه خود را در برابر کامپیوتر سپری میکنید و میخواهید دقایقی را استراحت کنید به گوگل سری بزنید و عنوان تمرینات جورج ورور را تایپ کنید. لحظاتی بعد در روی صفحه کامپیوتر تصویر مردی لاغراندام و سرحال حدود ۶۰ سال را مشاهده میکنید که …
-
صلیب من که بهخاطر گناهان تو برپا شد
من در خانوادهای نسبتاً مذهبی بزرگ شدم. یادم میآید همه ساله چندین بار در منزلمان مراسم دعا و روضهخوانی برگزار میشد. مادرم سفره میانداخت و بانوان محل را به این مراسم دعوت میکرد. ما فکر میکردیم که با انجام اینگونه مراسم میتوانیم خدا را راضی نگاه ...