Displaying 11 - 20 of 44 results
-
دوری، چاره
جهان در بند اهریمن گرفتار، نکوئی با بدی مشغول پیکار،
-
نظر شهوت و طلاق!
ما با "گفتارمان" میتوانیم مرتکب قتل شویم؛ با "قلب" یا فکرمان نیز میتوانیم مرتکب "زنا" شویم...
-
سیر اندیشه در دنیای الهیات مسیحی/۸
در آن هنگام که متفکرین مسیحی سرگرم تدوین جزئیات مبسوط الهیات بودند تا بتوانند مسیحیت را دینی کاملاً عقلایی بسازند، گروه دیگری از اندیشمندان، ...
-
مصاحبه با کشیش تت استوارت
اولین باری که کشیش تت استوارت را دیدم، تقریباً دوازده سال پیش در یک کنفرانس مسیحی یک هفتهای در قبرس بود. بار اول بود که به خارج از کشور سفر میکردم و بنابراین همه چیز برایم تازگی داشت و حیرتانگیز بود. اما از همه حیرتانگیزتر، کسی بود که ...
-
تا اعمال نیکوی شما را دیده ...
یک ضربالمثل خارجی را به یاد آوردم که میگوید: "کارهای انسان بلندتر از سخنانش حرف میزنند!" گفتۀ جالبی است!
-
دیوید ویلکرسون
در سال ۱۹۵۸ دیوید ویلکرسون شبان جوانِ کلیسای جماعت ربانی در فیلیپسبورگ، شهری کوچک در ایالت پنسیلوانیای آمریکا بود. یک شب در حال تماشای تلویزیون بود که حوصلهاش سر رفت و آن را خاموش کرد. از اتاقش خارج شد تا کمی مطالعه کند. پس از مطالعه با کمی محاسبه متوجه شد که هر شب دو ساعت از وقت خودش را جلوی این جعبه نقرهای
-
ریچارد ورمبراند
در سال ۱۹۴۴، در شرایطی که رومانی عرصه تاخت و تاز بین دو قدرتِ اتحاد جماهیر شوروی و آلمانِ نازی بود، پسرکی پنج ساله در یکی از پارکهای رومانی پایتخت این کشور قدم میزد. پسرک مردی را دید که بر روی نیمکتی نشسته و سخت سرگرم مطالعۀ ...
-
سی. اس. لوئیس
لوئیس فرزند وکیلی ایرلندی و ثروتمند بود. او که کودکی استثنایی بود، پس از چند تجربۀ ناخوشایند در دبستانهای انگلیس، بهطور خصوصی نزد یکی از دوستان پدرش به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۱۶ بهراحتی در دانشگاه آکسفورد پذیرفته شد. او بهغیر از سالهای
-
آیا همگان در ملکوت یکسان خواهند بود؟
به نظر شما خوششانسترین شخص در انجیل کیست؟ پطرس، که عیسی او را صخره خواند و گفت کلیسای خود را بر او بنا خواهد کرد؟ یوحنا، شاگرد محبوب که سر بر شانۀ خداوند مینهاد؟ یا شاید ایلعازر که با اینکه مرده بود، بهخاطر دوستی خواهرانش با عیسی از
-
هویت حقیقی در مسیح
من در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و سالهای کودکیام به خوبی گذشت. اما وقتی به نوجوانی رسیدم حسی از یافتن حقیقت در من شروع به رشد کرد. در همان زمانها علاقه زیادی به ورزشهای فلسفی پیدا کردم که کونگ فو یکی از آنها بود. با فلسفه بودایی نیز آشنا شدم و به تزکیه نفس، ریاضت و تمرین ذن