Displaying 51 - 60 of 83 results
-
فغان و غوغای دل خموش من
از خداوند خودم عیسی مسیح میخواهم که قلم مرا برکت دهد تا بتوانم شهادت خود را در کمال سادگی و صداقت با شما خوانندگان عزیز و گرامی در میان بگذارم.
-
گفتگویی با اسقف دهقانی تفتی و همسرشان مارگارت
یکی از روزهای سرد ماه ژانویه بود که بههمراه همکارانم خانم مژده شیروانیان و آقای "جیمز کلی" فیلمبردار ایلام، از منزل اسقف دیدن کردیم...
-
زندگینامۀ برادر سِت یقنظر
تقریباً دو ماه پیش، یکی از درخشانترین چهرههای کلیسای ایران که بیشتر کسانی که تاکنون در این بخش از مجله کلمه با آنها مصاحبه کردهایم آغاز زندگی روحانی خود را مدیون توجهات ایشان میدانند، پس از قریب به یک قرن …
-
بشارت یا فشارت
بشارت که از کلمه تبشیر به معنی گسترانیدن خبر خوش گرفته شده است، یکی از ارکان اصلی ایمان مسیحی است. آخرین کلامی که از عیسی مسیح در گوش شاگردان طنین افکند این بود: «شما در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقاط جهان شاهدان
-
مصاحبه با کشیش ژرژیک هوسپیان
من متولد سال ۱۹۶۰ برابر با سال ۱۳۳۹ شمسی هستم و در یک خانواده مسیحی در تهران متولد شدم. از کودکی کلام خدا را میخواندم و بههمراه خانواده به جلسات نوبنیاد کلیسای جماعت ربانی که در خانهها تشکیل میشد میرفتیم. در واقع من و برادرم روبیک جز اولین شاگر …
-
عید پاک
روز رستاخیز عیسی مسیح از مردگان یکی از مهمترین اعیاد مسیحیان است. روز یکشنبه برای اولین بار از سوی شورای نیقیه در سال ۳۲۵ میلادی رسماً بهعنوان روز قیام مسیح معرفی شد و بدین ترتیب مسیحیان روز یکشنبه را جایگزین روز شنبه یا "شبات" کردند
-
بلقیس شیخ
بلقیس شیخ زنی پاکستانی است که داستانِ ملاقاتِ عجیب خود با مسیح را در کتابِ معروفش "جرأت کردم او را پدر بخوانم" شرح داده است ...
-
مادر ترزا، گوهری نادر در تنی نحیف
از همان دوران جوانی اگنس علاقه داشت بهعنوان یک مبشر خدا را خدمت کند و با وجود استعدادی که در نویسندگی داشت میل خدمت به بینوایان او را بر این داشت که برای تحققِِ آرمان والای خود راهبه شود...
-
جلال بدن ما
در این شماره، بحث جالب و در عین حال حساسی از الهیات مسیحی را مطرح میکنیم. این بحث دربارۀ اهمیت و جایگاه بدن در طرح و نقشه الهی میباشد ...
-
مصاحبه با کشیش محمد سپهر
آشنایی بنده با کشیش محمد سپهر به زمانی برمیگردد که ایشان در شهر مشهد بهعنوان دستیار کشیش شهید حسین سودمند خدمت میکردند. پدرم گاهی اوقات که به مشهد منزل شهید سودمند میرفتند، مرا هم همراه خود میبردند و من اغلب در جلسات کلیسایی که ...