You are here

ابزار موسیقی بدن

Estimate time of reading:

۴ دقیقه

 

 

«ای خداوند، ... تو را شکر می‌کنم که مرا این چنین شگفت‌انگیز آفریده‌ای...»

(مزمور ۱۳۹:‏۱۴)

 

همسفران، درودی بیکران بر شما باد.

از این شماره، سفری هیجان‌انگیز را به‌سوی شناخت اعمال عظیم خدا در بدن انسان آغاز خواهیم کرد. آغاز سفر، گشت و گذاریست به سرزمین پر آهنگ موسیقیدان‌ها، سیستم شنوایی، ابزار بدن جهت شنیدن کلام دلنواز خالق هستی.

طبق روال عادیِ بخش "مزمور طبیعت"برای درک آسان‌تر سیستم شنوایی، همگی با هم سوار یک موج صوتی می‌شویم، صدایی چون صدای خندۀ دلنواز کودکی شیرین. بر اثر حرکت تارهای صوتی کودک، هوا به ارتعاش در آمده، مثلاً با سرعت ۴۴۰ بار در ثانیه شروع به لرزش می‌کند (۴۴۰ هرتز). به‌محض رسیدن هوای مرتعش به گوش من و شما، سفر آغاز می‏‌شود! سفری طولانی و بسیار سریع! به هدف رسیدن به پایتخت کشور بدن یعنی مغز، سفری شامل هفت خوان شنوایی.

خوان اول: ویزا!

گوش خارجی: مجموعۀ لالۀ گوش و کانالی پر پیچ و خم که پرده‌ای کج (پردۀ صماخ) انتهای آن را بن‌بست می‌سازد. این قسمت در حقیقت ایستگاه بازپرسی مرزی سیستم شنوایی است، موج صوتی داستان ما، با سرعت ۴۴۰ ارتعاش در ثانیه، وارد این ایستگاه شده در صورت برخورداری از شرایط ویزا (صوت ایجاد شده در جهت درست) از این کانال عبور کرده، و به پردۀ صماخ برخورد می‌کند. کانال شنوایی بعضی اصوات را به‌علت جهت ورودشان حذف کرده اجازۀ عبور به ایشان نمی‌دهد.

خوان دوم: قطار استخوانی!

گوش میانی: پس از عبور موفقیت‌آمیز موج صدا، از ایستگاه مرزی گوش خارجی، و لرزاندن پردۀ صماخ، این ارتعاشات ۴۴۰ هرتزی، سوار بر ۳ استخوان واقع در گوش میانی می‌شوند. این ۳ استخوان بسیار کوچک، که یکی از آن‌ها ریزترین استخوان موجود در بدن است، چون سه یار جدا ناشدنی، در تمامی طول حیات، دستان یکدیگر را سخت فشرده‌اند، دست آزاد اولی بر شانه‌های پردۀ صماخ و دست آزاد سومی بر شانه‌های پرده‌ای دیگر به‌نام پردۀ بیضی است. بر اثر لرزش ۴۴۰ هرتزی پردۀ صماخ، این سه استخوان به‌شدت به‌لرزه در آمده، این ارتعاشات را به پردۀ بیضی می‌رسانند.

خوان سوم: مرکز ارتباطات داخلی!

گوش داخلی از حلزون بسیار کوچکی به‌نام "کوکلیا" تشکیل شده است. موج صدای داستان ما بر اثر لرزش پردۀ بیضی به این حلزون بسیار پیچیده و شگفت‌انگیز راه پیدا می‌کند. این حلزون در واقع از ۳ استوانۀ به‌هم چسبیده که حاوی مایعاتی خاص هستند تشکیل شده، و محل سکونت سلول‌های عصبی و دریافت‌کنندۀ صوت است.

خوان چهارم: فرش موسیقی‌دانان!

غشاء قاعده‌ای: پرده‌ای لطیف که چون فرشی ظریف سطح یکی از استوانه‌‌ها را پوشانده، و هر لرزش پردۀ بیضی موجب تولید موجی متحرک در سطح این فرش می‌شود. موج داستان ما، در واقع ۴۴۰ ارتعاش در ثانیه، در سطح این غشاء لطیف ایجاد می‌کند.

خوان پنجم: موسیقی‌دانان!

در هر گوشۀ این فرش جمعی از موسیقیدانان بسیار حرفه‌ای (سلول‌های عصبی مودار) سا‌کنند. بعضی متخصص صداهای بم، بعضی متخصص صداهای زیر، و خلاصه به ازاء هر نوت موسیقی، تعدادی سلول‌های مخصوص دریافت کردن آن نوت، (یعنی آن فرکانس و ارتعاش صدا) بر روی غشاء قاعده‌ای وجود دارند. پس به‌محض دریافت موج ۴۴۰ هرتزی، سلول‌های مخصوص آن شروع به ارسال پیام عصبی به عصب شنوایی می‌کنند؛ در حقیقت به این وسیله به دولت مرکزی، مغز، اطلاع می‌دهند که ما لرزشی برابر ۴۴۰ بار در ثانیه دریافت کردیم!

خوان ششم: مرکز صدور شناسنامه!

پیام عصبی حاصله، در طی سفر خود به مغز باید از ایستگاه‌های مغز میانی و ساقۀ مغز عبور کند، در اینجا برای او شناسنامه‌ای صادر می‌کنند. الف- زمان تولد ب- مکان تولد (جهت صدا) ج- وزن زمان تولد (شدت و کیفیت صدا). حال موج صوتی داستان ما، دارای هویت و شناسنامه است و در نتیجه قادر به ورود به پایتخت بدن، مغز می‌باشد.

خوان هفتم: سازمان موسیقی بدن!

در مغز، مرکزی مخصوص سیستم شنوایی و درک اصوات وجود دارد، با موسیقیدانان بسیار حرفه‌ای، هوشمند و سیاستمدار! چرا که پس از چک کردن مشخصات صدا، ارتباط او را با دیگر ساکنان مغز (خاطرات گذشته، احساسات مربوط به آن صدا، اطلاعات بینایی، لامسه، بویایی مربوط به آن صدا و غیره) سنجیده و در نهایت صدای دریافت شده را با هویتی کاملاً معلوم در مکانی مشخص ساکن می‌گردانند. به‌عنوان مثال: صدایی با فرکانس ۴۴۰ هرتز در ثانیه با شدت متوسط، در تاریخ اول فروردین ۱۳۸۴، از سمت چپ بدن من در حالی که مشغول مطالعۀ مجلۀ "کلمه" بودم به‌مدت دو ثانیه شنیده شد. این صدا، صدای کودکی است شیرین، که برادر من هست و احساس بسیار خوشایندی در من ایجاد می‌کند.

سیستمی بسیار منظم، پیچیده، هماهنگ و ظریف. بله، اسرار نهفته در طبیعت درون و بیرون ما بی‌نهایت عظیم است. مثلاً، آیا می‌دانستید گوش ما، گهگاه خود تولید صدا می‌کند؟ و آیا می‌دانستید آواز پرندگان و مراکز شنوایی در آن‌ها به پیچیدگی سخن گفتن در انسان و مراکز شنوایی انسان است؟ یا می‌دانستید مادرانی که با نوزادان خود مدام و با کلمات معنی‌دار سخن می‌گویند، کودکانشان تا سن ۲ سالگی، ۳۰۰ کلمه بیش از دیگر کودکان یاد می‌گیرند؟!

بیائید با مزمور نویس هم‌صدا شده، بگوئیم:

«خداوندا شادی و خرمی را به من بشنوان...رحمت خود را به من بشنوان... تا آواز حمد تو را بشنوانم».

(مزمور ۵۱‌:۸ و ۱۴۳‌:۸ و ۲۶‌:۷)