You are here

شیپور منواز!

Estimate time of reading:

۱۲ دقیقه

تأملی در زمینه موعظه بالای کوه‌

 

بخش دوازدهم‌: دینداری مسیحی‌: واقعی و نه ریاکارانه

در شماره‌های قبل‌، بررسی فصل پنجم از انجیل متی را به‌پایان بردیم‌. به‌طور خلاصه‌، خداوند عیسی در این بخش تعلیم داد که عدالت و دینداری ما در زمینۀ امور اخلاقی‌، باید از مذهبیون متظاهر متفاوت باشد. نقطۀ اوج این امور اخلاقی‌، محبت است‌. مسیح فرمود که محبت ما باید همچون محبت خدا فراگیر باشد و شامل دوست و دشمن‌، هر دو، گردد. حال بررسی باب ششم را آغاز می‌کنیم‌.

در باب ششم انجیل متی‌، عیسی تعلیم خود را پیرامون "عدالت‌" ادامه می‌دهد. این باب با این جمله آغاز می‌شود: «زنهار عدالت خود را پیش مردم بجا میاورید تا شما را ببینند، و الا نزد پدر خود که در آسمان است اجری ندارید.» لغتی که در اینجا در یونانی برای عدالت به‌کار رفته‌، dikaiosune می‌باشد، یعنی همان لغتی که در ۵:‏۶ و ۵:‏۲۰ به‌کار رفته است‌.

اما با اینکه لغت همان است‌، اما تأکید آن کمی تغییر کرده است‌. در باب پیشین‌، "عدالت‌" مربوط می‌شد به مهربانی‌، خلوص‌، صداقت‌، و محبت‌؛ در این باب مربوط می‌شود به کارهایی نظیر صدقه دادن‌، دعا کردن‌، و روزه گرفتن‌.

بدینسان‌، عیسی از حوزۀ عدالت اخلاقی مسیحی بسوی عدالت "مذهبی‌" حرکت می‌کند. در واقع‌، آیه ۱ می‌خواهد چنین چیزی بگوید: «مراقب باشید که مناسک دینی خود را در مقابل چشم مردم به‌عمل نیاورید.»

زنهار عدالت خود را پیش مردم بجا میاورید تا شما را ببینند، والا نزد پدر خود که در آسمان است اجری ندارید (۶:‏‏۱).

هشداری که عیسی در اینجا می‌دهد، در مورد این است که شخص وظایف دینی خود را برای خودنمایی انجام ندهد ( تا شما را ببینند).

عیسی سه نمونه از عدالت "دینی‌" ارائه می‌دهد، یعنی صدقه دادن و دعا کردن و روزه گرفتن‌. هر سه بخش مربوط به این سه وظیفۀ دینی‌، دارای شکل مشابهی می‌باشند. عیسی بگونه‌ای پویا و با تصاویری طنزآلود، روش دینداری ریاکاران را ترسیم می‌کند، روش خودنمایانۀ آنان را. ایشان با این روش به پاداش مورد نظر خود می‌رسند، یعنی به تحسین مردمان‌. اما او روش مسیحی را در نقطۀ مقابل آن قرار می‌دهد، که آن روشی است نهانی‌. یگانه پاداشی که مسیحیان طالب آنند، برکت خداست‌، خدایی که پدر آسمانی‌شان بوده‌، و امور نهان را می‌بیند.

دهشِ مسیحی (۲-۴)

پس چون صدقه دهی‌، پیش خود کرنا منواز چنانکه ریاکاران در کنایس و بازارها می‌کنند تا نزد مردم اکرام یابند. هر آینه به شما می‌گویم اجر خود را یافته‌اند. بلکه تو چون صدقه دهی‌، دست چپ تو از آنچه دست راستت می‌کند مطلع نشود، تا صدقه تو در نهان باشد، و پدرِ نهان‌بینِ تو، ترا آشکارا اجر خواهد داد.

در عهدعتیق در خصوص رحمت بر فقرا تعالیم بسیاری داده شده است‌. از آنجا که خدای ما خدایی است رحیم‌، و همانطور که عیسی به تأکید اظهار داشت‌، او «با ناسپاسان و بدکاران مهربان است‌»، بنابراین‌، قوم او نیز باید مهربان و رحیم باشند. عیسی آشکارا از شاگردانش انتظار داشت که گشاده‌دست باشند. او خساست و تنگ‌نظری را محکوم می‌کند.

اما گشاده‌دستی به‌تنهایی کافی نیست‌. خداوند ما در سراسر این موعظه‌، به انگیزه‌ها توجه دارد، به نیات پنهان دل‌. آنچه اهمیت دارد، این نیست که دست چه می‌کند (چه مقدار پول می‌دهد)؛ مهم این است که وقتی دستمان مشغول صدقه دادن است‌، در قلبمان چه می‌گذرد. سه امکان وجود دارد. یا طالب تکریم مردمیم‌، یا کار خود را مخفی نگاه می‌داریم اما در دلمان خودمان را می‌ستاییم‌، یا اینکه فقط طالب تأئید پدر آسمانی‌مان می‌باشیم‌.

عطش برای تکریم و تمجید مردم گناهی بود که فریسیان را اسیر ساخته بود. آنان چنان تشنۀ تحسین مردم بودند که کار نیکشان بی‌اثر می‌شد. به‌گفتۀ عیسی‌، ایشان این عمل را تبدیل به یک نمایش عمومی کرده بودند. او تصویر یک فریسی متظاهر را ارائه می‌دهد که می‌رود تا در صندوق اعانات معبد پولی بیندازد یا به فقرا کمک کند. در مقابل او، چند نفر شیپورنواز حرکت می‌کنند و شیپورهای خود را به‌صدا در می‌آورند تا مردم را جمع کنند. طبق تفسیر کالون‌، "هدف ایشان ظاهراً این بود که فقرا را گرد آورند. انسان هیچگاه بهانه کم نمی‌آورد؛ شکی نیست که هدف اصلی ایشان جلب توجه و تحسین مردم بود." مهم نیست که آیا فریسیان واقعاً شیپور و کرنا می‌نواختند، یا اینکه عیسی این تصویر را در صیغۀ مبالغه به‌کار برده است‌. در هر دو حال‌، او می‌خواهد اضطراب کودکانۀ ما را برای جلب ستایش مردم نکوهش کند.

و "ریاکاری‌" (در انگلیسی hypocrisy) کلمه‌ای است که عیسی برای چنین نمایشی به‌کار می‌برد. در یونان باستان‌، hypokrites راوی یا هنرپیشۀ تئآتر بود. این کلمه بصورت مجازی کم‌کم برای کسی به‌کار رفت که دنیا را صحنۀ نمایش می‌پندارد که خودش نیز در آن ایفای نقش می‌کند. چنین شخصی هویت واقعی خود را کنار می‌گذارد هویتی کاذب بر خود می‌گیرد. در تئآتر وقتی شخص نقش کس دیگری را اجرا می‌کند، این کار فریب به‌شمار نمی‌آید و ضرری هم ندارد. این یک قرارداد پذیرفته شده است‌.

تماشاچیان می‌دانند که برای دیدن نمایش آمده‌اند؛ ایشان با تماشای نمایش فریب نمی‌خورند. اما مشکلی که با ریاکارِ مذهبی وجود دارد، این است که او عمداً قصد دارد مردم را فریب دهد. شباهت او به هنرپیشه این است که نقش ایفا می‌کند؛ با اینحال او فرقی با هنرپیشه دارد: او یک عمل مذهبی را که امری است واقعی و اصیل‌، می‌گیرد و آن را تبدیل به چیزی می‌کند که برای آن بوجود نیامده‌، یعنی آن را تبدیل می‌کند به وسیله‌ای برای فریب مردم‌، وسیله‌ای برای نمایش در حضور یک جمع‌. و همۀ اینها را انجام می‌دهد تا مورد تحسین مردم واقع شود.

عیسی در مورد چنین کسانی که طالب تحسین مردمند، می‌فرماید که «اجر خود را یافته‌اند». ریاکارانی که بدنبال کسب تکریمند، آن را بدست می‌آورند. اما این تنها پاداشی است که کسب می‌کنند. هیچ پاداش دیگری به آنان تعلق نمی‌گیرد، هیچ چیز جز داوری در روز جزا.

عیسی پس از آنکه پیروان خود را از صدقه دادن به‌روش متظاهرانۀ فریسیان منع کرد، روش مسیحی را بیان داشت که روش نهانی است‌. او این روش را با جملۀ منفی دیگری بیان فرمود و گفت‌: بلکه تو چون صدقه دهی‌، دست چپ تو از آنچه دست راستت می‌کند مطلع نشود (۶:‏۳). دست راست معمولاً دست فعال است‌. ما برای دادن کمک مالی‌مان از آن استفاده می‌کنیم‌. سپس عیسی می‌افزاید که دست چپ ما نباید شاهد این امر باشد. درک مقصود او دشوار نیست‌. ما نه فقط نباید در بارۀ کمکهای خود به دیگران چیزی بگوییم‌، بلکه در یک معنا، به خودمان نیز نباید بگوییم‌. باید طوری عمل کنیم که به کمک خود به‌نوعی بی‌توجه باشیم‌، زیرا توجه به کار نیک خود خیلی سریع تبدیل به احساس رضایت از خویشتن می‌شود.

به‌محض اینکه تصمیم گرفتیم هدیه‌ای بدهیم یا کمکی بکنیم و این کار را انجام دادیم‌، باید عمل خود را فراموش کنیم‌؛ چنین رویه‌ای مطابق خواهد بود با تعلیم مسیح‌. نباید آن را مرتب به خاطر بیاوریم به‌این منظور که از آن احساس غرور بکنیم‌، یا ببالیم به اینکه دهشمان چقدر سخاوتمندانه و طبق برنامه و وظیفه‌شناسانه بوده است‌. وجه مشخصۀ دهش مسیحی باید ایثار و فراموشی خویشتن باشد، و نه احساس رضایت از خویشتن‌.

پس "پاداشی‌" که پدر آسمانی به دهندگان نهانی می‌دهد چیست‌؟ به‌گفتۀ سی‌. اس‌. لوئیس‌: "پاداشِ درست نباید الزاماً همسان عملی باشد که جهت تشویقش داده می‌شود؛ پاداش درست هر عمل‌، نقطۀ اوجِ خودِ آن عمل است‌." این پاداش ضرورتاً نه در ملأ عام است و نه مربوط به آینده‌. این پاداش شاید همان چیزی باشد که عشق راستین به‌هنگام کمک به نیازمند خواهانش می‌باشد، یعنی مشاهدۀ رفع نیاز. وقتی می‌بیند که در اثر کمکش‌، گرسنه به خوراک رسید، برهنه صاحب پوشاک شد، بیمار بهبود یافت‌، مظلوم آزاد شد، و گمشده نجات یافت‌، محبتی که مسبب آن کمک بود احساس رضایت می‌کند. چنین محبتی (که محبت خودِ خداست که از طریق انسان ابراز شده‌) شادی نهان و خاص خود را به‌همراه می‌آورد و هیچ پاداش دیگری طلب نمی‌کند.

دعای مسیحی (۶:‏۵-۶)

و چون عبادت کنی‌، مانند ریاکاران مباش زیرا خوش دارند که در کنایس و گوشه‌های کوچه‌ها ایستاده‌، نماز گذارند تا مردم ایشان را ببینند. هر آینه به شما می‌گویم اجر خود را تحصیل نموده‌اند. لیکن تو چون عبادت کنی‌، به حجرۀ خود داخل شو و در را بسته‌، پدر خود را که در نهان است عبادت نما و پدرِ نهان‌بینِ تو، ترا آشکارا جزا خواهد داد.

عیسی در دومین نمونه‌اش از عدالت "مذهبی‌"، دو فرد را در دعا به‌تصویر می‌کشد. باز در اینجا، تفاوت اساسی میان ریاکاری و واقعیت است‌. او هم دلیل دعای ایشان را مقایسه می‌کند، و هم پاداش ایشان را.

آنچه که او در مورد ریاکاران می‌گوید، در وهلۀ نخست خوب به‌نظر می‌رسد: «خوش دارند... نماز گذارند.» اما بدبختانه آنچه که ایشان دوست دارند، خودِ دعا نیست‌، و نه حتی خدایی که باید به او دعا کنند. نه‌، آنان خود را دوست دارند و نیز فرصت خودنمایی را که دعا در اختیارشان می‌گذارد.

فریسی‌گری مذهبی به‌هیچ وجه نمرده است‌. ما کلیساروندگان اغلب متهم به ریاکاری شده‌ایم‌. شخص می‌تواند با همان انگیزه‌های نادرستی که فریسیان را به کنیسه می‌کشاند، به کلیسا برود، یعنی نه برای عبادت خدا، بلکه برای اینکه شخصی دیندار به‌نظر برسد. ممکن است به همین شکل نیز به عبادت خصوصی‌مان فخر بفروشیم‌. چگونه می‌توانیم ادعا کنیم که خدا را تمجید می‌کنیم‌، در حالیکه در اصل تمام توجه‌مان به این است که مردم ما را تمجید و تحسین کنند؟

پس مسیحیان چگونه باید دعا کنند؟ عیسی فرمود: «به حجرۀ خود داخل شو و در را ببند.» باید در را به‌روی مزاحمت‌ها و حواس‌پرتی‌ها ببندیم‌، و همچنین به‌روی چشمان جستجوگر انسانها؛ باید با خدا خلوت کنیم‌. فقط در این حالت است که می‌توانیم حکم بعدی خداوند را اطاعت کنیم که فرمود: «پدر خود را که در نهان است عبادت نما.» پدر ما آنجا است و با آغوش باز ما را می‌پذیرد. هیچ چیز دعا را به‌اندازۀ نگاههای زیرچشمی به تماشاچیان ضایع نمی‌سازد، و هیچ چیز نیز آن را به‌اندازۀ احساس حضور خدا غنا نمی‌بخشد. زیرا او نه فقط ظاهر را بلکه قلب را نیز می‌بیند؛ نه فقط کسی را که عبادت می‌کند، بلکه انگیزه‌اش از دعا را نیز.

تأکید خداوند ما بر نهانی بودنِ دعا را نباید به افراط بکشانیم‌. اگر قرار بود تمام دعاهای خود را در نهان نگاه داریم‌، در آنصورت می‌بایست کلیسا رفتن و دعاهای خانوادگی و جلسات دعا را رها کنیم‌. در اینجا عیسی در بارۀ دعای شخصی سخن می‌گوید. به همین دلیل است که عیسی ضمیر دوم شخص مفرد را به‌کار می‌برد ("لیکن تو چون عبادت کنی‌..."). تعلیم عیسی هنوز به دعای گروهی نرسیده است‌. وقتی رسید، آنگاه ضمیر دوم شخص جمع را به‌کار خواهد برد و خواهد گفت که بگوییم "ای پدر ما". این دعا را به‌سختی بتوان در خلوت خواند.

باید به‌یاد داشته باشیم که هدف عیسی از تأکید بر این نهانی بودن دعایمان‌، پاک ساختنِ انگیزه‌های ما از دعا کردن می‌باشد. همانطور که صدقه و کمکمان باید از روی محبتی خالص به انسانها باشد، دعا کردنمان نیز باید از روی محبتی خالص به خدا باشد. این دو کار نیک را نباید ابزاری برای محبت به خویشتن بسازیم‌.

روزۀ مسیحی (۶:‏۱۶-۱۸)

اما چون روزه دارید، مانند ریاکاران ترشرو مباشید، زیرا که صورت خویش را تغییر می‌دهند تا در نظر مردم روزه‌دار نمایند. هر آینه‌به شما می‌گویم اجر خود را یافته‌اند. لیکن تو چون روزه داری‌، سر خود را تدهین کن و روی خود را بشوی تا در نظر مردم روزه‌دار ننمایی‌، بلکه در حضور پدرت که در نهان است‌، و پدرِ نهان‌بینِ تو، ترا آشکارا جزا خواهد داد.

بدون هیچ تردیدی می‌توان گفت که در کلام خدا، روزه به‌طرق گوناگون مرتبط است با انکار نفس و انضباط خویشتن‌. پیش از هر چیز، در کلام خدا روزه گرفتن و فروتن شدن در مقابل خدا تقریباً به‌طور مترادف به‌کار رفته‌اند. گاه نیز برای ابراز مراتب ندامت و توبه برای گناهان گذشته به‌کار گرفته شده است‌. هر گاه که قوم خدا برای گناهان و خطاهای خود عمیقاً غمگین می‌شدند، هم گریه می‌کردند و هم روزه می‌گرفتند.

اما فروتن شدن در حضور خدا فقط برای توبه از گناهان گذشته نیست‌؛ برای اتکا به خدا برای امور آینده و دریافت کمک از او نیز باید در حضور او فروتن شویم‌. روزه می‌تواند تجلی فروتن‌سازی خویشتن در حضور خدا باشد.

برای روزه گرفتن دلیل کتابمقدسی دیگری نیز وجود دارد. خوراک یکی از اساسی‌ترین نیازهای بدن است و طمع یکی از اساسی‌ترین گناهان‌. لذا "تسلط بر نفس‌" بدون تسلط بر بدن بی‌معنا است‌، و بدون تأدیب و انضباط خویشتن غیرممکن‌.

اما دلیل دیگری نیز برای روزه وجود دارد، و آن پرهیز از خوراک است به‌منظور تقسیم آن با بینوایان‌. در کتابمقدس بارها به این امر اشاره شده است‌. ریاکاران را عادت بر این بود که ترشرو به‌نظر برسند و صورت خود را تغییر بدهند. اما عیسی به شاگردانش فرمود: «لیکن تو چون روزه داری‌، سر خود را تدهین کن و روی خود را بشوی‌.» عیسی چیزی غیرعادی از شاگردانش نمی‌خواست‌، طوری که گویی می‌بایست خود را به‌طرز خاصی شاد نشان دهند. پیش‌فرض عیسی این بود که شاگردانش هر روزه موهای خود را شانه می‌کنند و روی خود را می‌شویند؛ پس هنگامی نیز که روزه می‌گرفتند، می‌بایست همین کارها را طبق عادت انجام دهند تا کسی پی نبرد که ایشان روزه‌دار می‌باشند.

و باز در اینجا، «پدرِ نهان‌بینِ تو، ترا آشکارا جزا خواهد داد.» زیرا هدف روزه خودنمایی نیست‌، بلکه انضباط خویشتن است‌؛ هدفش آن نیست که برای خود شهرت کسب کنیم‌، بلکه تا فروتنی خود را به خدا ابراز کنیم و توجه خود را به نیازهای دیگران نشان دهیم‌. اگر این اهداف برآورده شوند، خود پاداشهایی بسیار ارزنده می‌باشند.

جمع‌بندی‌

وقتی بر می‌گردیم و به این آیات نگاه می‌کنیم‌، بروشنی می‌بینیم که عیسی در تمام آنها دو نوع دینداری را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد، دینداری فریسی‌مآبانه و دینداری مسیحی‌. اولی مبتنی است بر خودنمایی و جاه‌طلبی‌، و پاداشش از انسان است‌؛ دومی نهانی است و مبتنی بر فروتنی‌، و پاداشش از خداست‌.

در دینداری از نوع اول‌، هدف این است که "مردم ایشان را ببینند و تحسینشان کنند." با اینحال‌، آنچه فکر و ذکر ریاکاران را به خود مشغول می‌سازد، "مردم‌" نیست‌، بلکه "خویشتن‌" است‌. ما باید چنان مشغول خدا شویم که دیگر به خویشتن فکر نکنیم‌. تأکید عیسی درست بر همین نکته می‌باشد.

اما هیچیک از ما قادر نیست کارهای خود را به‌طور کامل پنهان نگاه دارد، زیرا حتی اگر هیچ انسانی حاضر نباشد، خدا ما را می‌نگرد. بنابراین‌، سؤالی که باید بدان پاسخ داد این است‌: کدام تماشاگر برایمان مهم‌تر است‌، تماشاگر زمینی یا آسمانی‌؟ انسان یا خدا؟ شخص ریاکار مناسک دینی خود را بجا می‌آورد "تا مردم ایشان را ببینند". فعل یونانی theathenai (تا ایشان را ببینند)، با کلمۀ تئآتر (theatre) هم‌خانواده است‌. یعنی ریاکاران در یک تئآترند و نمایش اجرا می‌کنند. مذهب ایشان یک نمایش عمومی است‌. یک مسیحی واقعی نیز می‌داند که کسی او را تماشا می‌کند، اما برای او تماشاگر خداست‌.

ما می‌توانیم انسانهای تماشاگر را فریب دهیم‌؛ ایشان می‌توانند با تماشای نمایش ما گول بخورند. ما می‌توانیم آنان را طوری فریب دهیم که بپندارند صدقه و دعا و روزۀ ما اصیل و راستین است‌، در حالیکه تمام اینها را محض نمایش انجام می‌دهیم‌. اما خدا را نمی‌توانیم استهزاء کنیم‌؛ او را نمی‌توانیم فریب دهیم‌. زیرا خدا به قلب ما نگاه می‌کند.

بنابراین‌، تماشاگرانمان را باید با دقت انتخاب کنیم‌. اگر انسان را به‌عنوان تماشاگر انتخاب کنیم‌، اصالت مسیحی‌مان را از دست می‌دهیم‌. اگر تماشاگر نمایشمان خودمان باشیم‌، باز همین اتفاق خواهد افتاد. باید خدا را تماشاگر نمایش خود بسازیم‌. وقتی در خلوت دعا می‌کنیم و روزه می‌گیریم‌، او در آن خلوتگاه حضور دارد.

ترجمه و تلخیص‌: آرمان رشدی‌