You are here

سیر اندیشه‌ در دنیای الهیات مسیحی‌/۷

Estimate time of reading:

۵ دقیقه

قرون وُسطی‌ (۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ میلادی‌) - بخش هفتم

الهیاتی جامع و مبسوط‌

در شماره قبل‌، دیدیم که چگونه پژوهشگران قرون وسطی می‌کوشیدند نقش خرد را در الهیات مشخص سازند. یکی دیگر از تلاشهای مهم پژوهشگران علوم الهی در این دوره‌، تدوین تمامی جزئیات اصول اعتقادات مسیحی بود، طوری که الهیات مانند فلسفه ارسطو، تبدیل به نظامی فراگیر و جامع گردد. هدف آنان این بود که نشان دهند که مسیحیت نه فقط شامل اصولی منطقی است‌، بلکه می‌توان آنها را به‌گونه‌ای منطقی نیز تشریح کرد.

اثر بزرگ آکوئیناس‌

اثر عظیمی که در این دوره بوجود آمد، کتاب الهیات توماس آکوئیناس (۱۲۲۴-۱۲۷۴) بود به‌نام Summa Theologiae. این اثر بسیار مفصل بوده و شامل سه هزار مطلب در سه بخش عمده می‌باشد. این بخشها عبارتند از:‌ وجود و طبیعت خدا؛ رسیدن انسان به حضور خدا؛ و مسیح به‌عنوان راه‌. بخشی نیز در انتهای کتاب‌، به هفت آئین مقدس اختصاص یافته است‌. جالب است که در بخش "رسیدن انسان به حضور خدا"، آکوئیناس اظهار می‌دارد که برخلاف آگوستین‌، معتقد به تباهی کامل ارادۀ انسان نمی‌باشد. کتاب آکوئیناس همانند آثار فلسفی کلاسیک‌، به‌صورت یک سلسله سؤال و جواب تدوین شده است‌. گرچه آکوئیناس کار خود را چندان ارزشمند نمی‌دانست‌، اما هیچ پژوهشگر الهیات نیست که خود را نیازمند کتاب او نداند.

دان اسکاتوس (۱۲۶۴-۱۳۰۸) و ویلیام اُکهام (۱۲۸۵-۱۳۷۴) نیز الهیات مسیحی را به شکل فلسفی و جامع تدوین کردند. اما این عالمین الهیات اساس کارشان بر عقاید آکوئیناس بود. آکوئیناس عمارت الهیاتِ قرون وسطی را بنا کرد و دیگران فقط سنگهایی را در آن تغییر دادند.

آیین‌های مقدس و مقام مریم‌

علمای الهیات در کنار تلاش برای تدوین یک نظام الهیات جامع‌، کوشیدند که برخی مراسم را که بعد از دوران پدران اولیه کلیسا مرسوم شده بود، در آثار الهیاتی خود بگنجانند. مهم‌ترین اینها، آیینهای مقدس و مقام مریم بود.

آیینهای مقدس‌:‌ در دوره پدران کلیسا توجه چندانی به آیینهای مقدس نمی‌شد، جز برخوردی که آگوستین با دوناتیستها بر سر مسأله برتری قدرت آیینها بر تقدس کشیش داشت‌. به‌غیر از این مورد، این توافق عمومی وجود داشت که فقط دو آیین مقدس وجود دارد، تعمید و عشاءربانی‌. در مورد این دو آیین نیز توضیح مشخصی وجود نداشت که اینها از قدرت روحانی خاصی برخوردارند.

اما در آغاز قرون وسطی بعضی از مراسم کلیسایی جزو آیینهای مقدس انگاشته شدند. مهم‌ترین اینها عبارت بودند از:‌ انتصاب کشیشان‌، پذیرش به کلیسای کاتولیک‌، ازدواج‌، مسح بیماران‌، و توبه‌خواهی‌. این مراسم به‌طرق مختلف برای تحقق رؤیای کنستانتین مبنی بر ایجاد یک جامعه کامل مسیحی بوجود آمده بود. به‌عبارت دیگر، این مراسم به کلیسا اقتدار بخشید طوری که کلیسا توانست تمامی جنبه‌های مهم زندگی فردی را از طریق کشیشان رسمی تحت کنترل درآورد. این قدرت نه فقط اجتماعی و روحانی بود، بلکه به‌واسطه آیین توبه‌خواهی‌، جنبه اقتصادی نیز به خود گرفت‌.

مراسم توبه‌خواهی برای مسیحیانی که گناه کرده بودند، زمانی شکل گرفت که پاپ اینوسنت سوم (۱۱۶۱-۱۲۱۶) اعلام داشت که اعتراف نزد کشیش برای بخشایش گناهان ضروری است‌. بعضی از پاپهای بعدی از این هم سختگیرتر بودند و مقرر داشتند که توبه‌خواهان باید فقط سالی سه بار موهای خود را کوتاه کنند، روزه‌های طولانی بگیرند و به زیارت‌های اجباری بروند. اگر هم از این کارها سر باز می‌زدند، تهدید به آتش جهنم می‌شدند. مدتی بعد، کلیسا اعلام داشت که ثروتمندان می‌توانند به شخص دیگری پول بدهند تا مقررات توبه‌خواهی را از جانب ایشان انجام دهند. در قرن دهم‌، رسم شد که ثروتمندان با پرداخت هدایا به کلیساها یا صومعه‌ها، توبه‌خواهی خود را بخرند؛ تا اینکه در سال ۱۹۰۵ به هنگام جنگهای صلیبی پاپ اوربان دوم‌، شرکت در جنگ را جایگزین سایر راهها کرد. نتیجه منطقی و کریه نظام توبه‌خواهی‌، فروش "بخشش‌نامه‌ها" و دریافت پول نقد در سالهای بعدی بود.

در قرون وسطی‌، برای کلیسا که می‌کوشید درک عقلانی را وارد نظام الهیات کند، بسیار مهم بود که برای این قبیل آیینها پشتوانه‌ای قائل شود. گرچه کتاب‌مقدس فقط دو آیین یعنی تعمید و عشاءربانی را تعلیم می‌دهد، کلیسای قرون وسطی قائل به پنج آیین دیگر نیز شد و کوشید برای آنها اساسی الهیاتی فراهم آورد. لذا عنوان شد که عناصر مادی در این آیینها "نشانه و شکلِ ظاهری فیض نادیده و معلولی از آن می‌باشند." گفته می‌شد که آیینها بخودی خود عامل فیض نیستند بلکه فقط آن را منتقل می‌کنند. طبیعی است که مردم عادی از درک چنین تمایزی عاجز بودند.

اما در خصوص عشاءربانی‌، باید توجه داشت که در پایان دوره پدران کلیسا این تصور شکل گرفت که این آیین حاوی عنصر قربانی می‌باشد. اما در قرن نهم این باور وارد نظام عقیدتی کلیسا شد که عناصر عشاءربانی (نان و شراب‌) به‌‌طور معجزه‌آسا تبدیل می‌یابند، یعنی اینکه این عناصر شکل ظاهری خود را حفظ می‌کنند، اما ماهیتاً تبدیل به بدن و خون واقعی مسیح می‌شوند. این اعتقاد در شورایی به سال ۱۲۱۵ رسماً تأئید شد.

مقام مریم‌:‌ تکریم مریم‌، مادر عیسی‌، از اواخر دوره پدران کلیسا آغاز شد. بعضی معتقدند که به‌خاطر مسیحی شدنِ تعداد زیادی از بت‌پرستان‌، کلیسا به این سمت سوق داده شده که مریم را جایگزین الهه دیانا سازد. در قرن پنجم‌، باکره بودنِ همیشگی او مورد پذیرش قرار گرفت‌. در قرن هفتم این اعتقاد رایج بود که او با بدن خود به آسمان صعود کرد. این عقیده در سال ۱۹۵۰ به‌عنوان تعلیم رسمی کلیسای کاتولیک پذیرفته شد. همچنین این عقیده رواج یافت که مریم به‌عنوان مادرِ نجات‌دهنده‌، به هنگام تولد، از گناه اولیه بری بوده است‌. در قرن شانزدهم‌، این تعلیم به‌‌طور گسترده مورد پذیرش بود.

سهم اسکولاستیزم‌

در اواخر قرون وسطی‌، اسکولاستیزم (که در شماره گذشته بررسی شد) نقش مهمی در شکل‌گیری اندیشه مسیحی ایفا می‌کرد. اسکولاستیزم بر آن بود که مسیحیت نه فقط ایمانِ صرف را ایجاب می‌کند، بلکه اساساً دینی است عقلانی‌. کاری که اسکولاستیزم کرد، این بود که تعالیم و آیینهای مختلف را در یک مجموعۀ منطقی و جامع گرد آورد.

هیچ کس نمی‌تواند در صداقت و دقت متفکرین مسیحی قرون وسطی شک کند؛ اما در نظر بسیاری‌، ایشان توجه بیش از حدی به جزئیات داشتند. همین امر، واکنشی را برانگیخت که به "اومانیزم‌" یا انسان‌گرایی معروف است‌. در شمارۀ بعدی‌، به بررسی این نهضت خواهیم پرداخت‌.