You are here

سیر اندیشه‌ در دنیای الهیات مسیحی‌/۵

Estimate time of reading:

۵ دقیقه

 

(دورۀ پدران کلیسا ۱۰۰ تا ۴۵۱ میلادی‌)

 

نجات انسان‌‌:‌ پیش‌تعیینی یا ارادۀ آزاد انسان‌

پدران کلیسا در طول نخستین بخش از این دوره‌، موفق شدند کلیسا را از مرحله جفاها عبور دهند و بر تهدید بدعت‌ها فائق آیند، خصوصاً بدعت گنوستیکی‌. این بدعت پدران کلیسا را بر آن داشت که کلیسا را مرجع اصلی ایمان و عمل مسیحی بدانند. وقتی جفاها به پایان رسید، مسأله طبیعت مسیح و تثلیث مطرح شد.

و سرانجام‌، زمانی که مناقشه دوناتیست‌ها در آفریقای شمالی بیداد می‌کرد، آموزۀ کلیسا در رأس توجهات الهیاتی قرار گرفت و آگوستین برندۀ مباحثه‌ای شد که هدفش تأکید بر وحدت کلیسا بود، حتی درصورت لزوم به زور شمشیر! اما پیروزی آگوستین فقط به اینجا ختم نشد. او در مباحثه‌ای که بر سر مسأله نجات درگرفت نیز برنده شد. این مباحثه بر سر این بود که آیا نجات انسان بستگی به ارادۀ حاکم خدا دارد یا به ارادۀ آزاد انسان‌.

تا پیش از بروز این مناقشه‌، نظر رهبران مسیحی عموماً بر این بود که نجات از طریق توبه و ایمان به عیسای مسیح و بعد، تعمید در کلیسا می‌باشد. در این دوره‌، هنوز بر تعمید کودکان تأکید گذاشته نمی‌شد. همچنین این نظر وجود داشت که اگر یک مسیحی بعد از دریافت تعمید، گناهی فجیع مرتکب شود، ممکن است نجات خود را از دست بدهد. اما در این میان‌، بحثی در خصوص نقش ارادۀ خدا و ارادۀ انسان در نجات وجود نداشت‌. تا اینکه یک کشیش بریتانیایی به‌نام پلاجیوس که از معیارهای ضعیف کلیسای روم رنجیده‌خاطر بود، برآن شد که اصلاحاتی بوجود آورد.

دفاع پلاجیوس از مسؤولیت فردی انسان‌

پلاجیوس متوجه شده بود که نوعی بدبینی تقدیرگرایانه به کلیسا رسوخ کرده و باعث شده که فرد مسیحی برای اعمال خود احساس مسؤولیت نکند. در همین اثنا، کتاب تفسیری خواند که در آن گفته شده بود که طبق رومیان ۵:‏۱۲، انسان گناه را به ارث برده است‌. او بر آن شد که تفسیری بنویسد و این نظر را رد کند و بگوید که انسان گناه آدم را تقلید و پیروی می‌کند و ارادۀ ما در اثر عادت‌، ضعیف شده است‌. لذا انسان مسؤول مستقیم گناه خودش می‌باشد، نه عامل وراثت‌.

او معتقد بود که هر انسانی آزاد آفریده شده و می‌تواند میان خوب و بد دست به انتخاب بزند. هر انسانی خلقت جداگانه خداست و به گناه آدم آلوده نیست‌. انسان می‌تواند با خدا همکاری کند تا به قدوسیت برسد و در این راه‌، می‌تواند از کمک‌های فیض الهی نظیر کتاب‌مقدس‌، خِرَد و الگوی مسیح بهره گیرد. پلاجیوس نه فقط به اخلاقیات انفرادی توجه داشت‌، بلکه مایل بود تمامیت جامعه به‌وسیله اطاعت دقیق از احکام مسیح اصلاح شود. لذا مسیحیان ثروتمند را تشویق می‌کرد که طبق فرمایش مسیح‌، اموال خود را بفروشند و به فقرا بدهند.

ناگفته نماند که پلاجیوس به این مسأله کاملاً معتقد بود که همه انسان‌ها گناه کرده‌اند و همه به فیض و رحمت الهی نیاز دارند. او هیچگاه اهمیت فیض خدا و کفاره مسیح را منکر نبود.

عقاید پلاجیوس‌

گناه ارثی نیست‌

انسان قدرت دارد توبه کند و از خدا اطاعت نماید

هر انسانی می‌تواند برای دریافت هدیۀ نجات بسوی خدا بیاید

عقاید آگوستین‌

گناه موروثی است‌

انسان خودش قدرت ندارد توبه کند و از خدا اطاعت نماید

خدا برگزیدگان را نجات می‌بخشد

دفاع آگوستین از حاکمیت فیض الهی‌

آگوستین در مقابل نظریات پلاجیوس واکنش شدیدی نشان داد و اظهار داشت که نجات انسان از ابتدا تا انتها وابسته به فیض الهی است‌. آگوستین عمیقاً معتقد بود که آدم و حوا به ورطۀ تباهی کامل سقوط کردند و گناه ایشان از طریق وراثت به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود. انسان تباه شده‌، در گناه زاده می‌شود، سزاوار جهنم است و قادر به هیچگونه حرکتی بسوی خدا نیست‌. این به آن معنی است که تمامیت فرایند نجات‌، منجمله عمل "توبه‌" نتیجۀ عمل الهی است‌، نه تلاش انسان‌. آگوستین از این تحلیل نتیجه‌ای منطقی گرفت‌. او می‌گفت که اگر نجات تماماً وابسته به فیض الهی است‌، بنابراین فیض او غیرقابل مقاومت می‌باشد.

به‌عبارت دیگر، گرچه ظاهراً به‌نظر می‌رسد که شخص گناهکار خودش تصمیم به توبه می‌گیرد، اما در واقع چنین نیست‌. او توبه می‌کند و تا به انتها در ایمان می‌ماند، فقط به‌خاطر اینکه خدا او را برای نجات برگزیده است‌. چیزی کمتر از این‌، اهانت به قدرت خداست‌.

طبق تفسیری که آگوستین از رسالات پولس بدست می‌داد، فقط "برگزیدگان‌" به فیض نجات دست می‌یابند. نتیجه منطقی این گفته اینست که خدا برای نجات بقیه انسان‌ها، کاری انجام نمی‌دهد. او مقدر کرده که ایشان عواقب غضب او را متحمل گردند. به‌نظر او این غیرمنصفانه نیست زیرا رحمت خدا شامل حال اقلیتی می‌شود. او معتقد است که اگر بگوییم که چرا خدا اجازه می‌دهد که بقیه راهی جهنم شوند، درواقع وخامت گناه اولیه و گناه خودِ ایشان را سبک می‌کنیم‌.

پیروزی آگوستین‌

آگوستین موفق شد در دو شورا (شوراهای کارتاژ و افسس‌)، پلاجیوس را محکوم کند و حتی پاپ را هم که مردد بود، وادار کرد او را محکوم نماید. آگوستین نمی‌توانست تحمل کند که در کلیسا دو نوع تلقی و استنباط از یک مسأله وجود داشته باشد.

با اینکه آگوستین به پیروزی رسید و در دوره‌های بعدی تاریخ کلیسا برداشت او حاکم شد، و با اینکه پلاجیوس محکوم به بدعت‌گزاری شد، اما عقاید پلاجیوس هیچگاه بطور کامل از صحنه اندیشه دور نشد و بسیاری از متفکرین مسیحی‌، نتوانسته‌اند تعلیم ارادۀ آزاد پلاجیوس را یکباره رد کنند؛ ایشان آموزۀ پیش‌برگزیدگی آگوستین را نیز چندان معقول نمی‌پندارند. این مسأله هنوز هم بحث‌انگیز می‌باشد.

پایان دورۀ پدران کلیسا

در این شماره‌، به پایان دورۀ پدران کلیسا می‌رسیم‌. مسیحیت مدیون متفکرین مسیحی این دوره می‌باشد. پدران کلیسا کانُن عهدجدید (فهرست رسمی کتب عهدجدید) را تعیین کردند، نقش سنت تعالیم را تثبیت نمودند، و اعتقادنامه‌ها را تدوین نمودند. ایشان همچنین آموزۀ تثلیث را تبیین کردند که هنوز نیز استوار می‌باشد. آموزه‌های کلیسا و نجات نیز به تلاش‌های متفکرین این دوره باز می‌گردد. در قرون وسطی‌، زمانی که رؤیای آگوستین در بارۀ سلسله ‌مراتب نیرومند کلیسا ظاهراً تحقق یافته بود، می‌بینیم که زمزمه‌های مخالفت از گوشه و کنار برمی‌خیزد، زمزمه‌هایی که در دوره اصلاحات کلیسا (قرن ۱۶) به فریاد تبدیل شد. در شماره‌های بعدی به دورۀ قرون وسطی خواهیم پرداخت‌.