You are here

تأملات روحانی/۴۰

Estimate time of reading:

۳ دقیقه

 

 

 

 

"گذر از سرزمین ابهام"

در زندگی مسیحی اوقاتی فرا می‌رسد كه ایماندار گویی خود را در میان ویرانه‌ها تنها می‌بیند. در چنین ایامی، به‌نظر می‌آید كه هیچ خبر یا نوای دل‌انگیزی قادر به تقویت دل درمانده و خستۀ او نیست. حتی گاه پاسخ‌های صحیح مبتنی بر كتاب‌مقدس نمی‌تواند رمق تازه‌ای به عواطف نحیف و رنجور شخص بدهد. در واقع، ایماندار در حال گذر از سرزمین ابهام و بی‌معنایی است، سرزمینی كه در آن طنین صدای خدا به‌ظاهر ضعیف می‌شود و رنج فقدان حضور او بر ایماندار سنگینی می‌كند.

اما به‌واقع این سفر، ایماندار را آگاه و آماده می‌كند تا درد آشنای جهان عاری از خدا گردد. اگر از سرزمین ابهام و بی‌معنایی عبور می‌كنی، بدان كه خدای مصلوب با این تجربه غریبه نیست. در گذر از این تجربۀ سخت و دشوار، در عبور از این جادۀ پر از خار، نزد خدایی نیایش كن كه صلیب او تضمین گذر از سرزمین دردمندان است؛ زیرا كه او نزدیك شكسته‌دلان است.

آرش مسعود

 

"عشق به خدا"

من نمی‌پرسم كه آیا باید عاشقت باشم یا نه. من برای آزادی‌ام از زندان به تو عشق نمی‌ورزم. حتی اگر در بدبختی دائم غوطه‌ور باشم باز هم عاشق تو باقی خواهم ماند. تو اگر از عرش اعلای خویش به‌سوی انسان‌ها فرود نیایی، همان رویای دور دست‌ها در مخیلۀ من باقی خواهد ماند. اگر تو از گفتن كلمه‌ا‌ی در پاسخ نیایش‌های من سرباز زنی، من باز هم بدون اینكه آن را بشنوم عاشق تو باقی خواهم ماند. اگر مرا از طوفان نجات نبخشی، باز هم دوستت خواهم داشت.

عشق من برای همیشه مقاومت خواهد كرد، حتی اگر تو را از دست داده ‌باشم و یا تو را گمشده‌ای بدانم. اگر تو افسانه و اسطوره‌ای بیش نباشی، من حقیقت را رها خواهم كرد و در رویاهایم با تو زندگی خواهم نمود. اگر آن‌ها عدم وجود تو را ثابت كنند، تو از عشق من زندگی خواهی گرفت.

ریچارد وورمبراند، از كتاب در زیرزمینی خدا

 
 

شرق عدن هنوز جولانگاه درد و رنج است؛ چرا که حیات تاکنون در آنجا به کمال نرسیده است. آنچه در حال حاضر غالباً روایت تجربۀ ماست، پیروزی شر بر خیر، بی‌عدالتی بر عدالت، بیماری بر سلامتی و شک بر ایمان است. زبان بشر در شرق عدن مالامال از سؤالات و ابهامات است. سؤالاتی از قبیل "چرا؟" "تا به کی؟" بخش عمده‌ای از گویش انسان را به خود اختصاص داده‌اند. گویی تا به آخر جهان ایمان و یأس با یکدیگر تنشی پایان‌ناپذیر دارند. هنگامی که کلیسا در صدد پایان دادن به این تنش است به‌تدریج از حقیقت و شهادت کتاب‌مقدس فاصله می‌گیرد. آری، شادی غیرواقع‌بینانه کیفیت ایمان را در ما تضعیف می‌کند. مذهبی که در آن ?رمز و راز? جایی ندارد به نظامی خود ساخته تبدیل می‌گردد.

S. E. Balentine

 
 

خداوندا در این روزگار مملو از فجایع و جهان پر از کینه، چگونه می‌تواند ایمان وجود داشته باشد؟ ایمان و مرثیه چنان در هم عجین‌اند که گویی ایمانی کوفته شده و عاری از هر حس نزدیکی تنها میراث ماست. برای "چرا"یی رنج‌ها پاسخی نمی‌توان یافت، تور معنایابی ما خیلی کوچک است. مذهبی که از غیبت خدا صحبت نمی‌کند واقعی نیست. ما به‌دنبال پاسخیم اما به‌جای پاسخ با خدایی درهم شکسته روبرو می‌شویم. در اشک‌هایمان، اشک خدا را می‌بینیم. خدایی که به‌جای توضیح رنج‌هایمان در آن‌ها شریک می‌شود. بلی، رقص شادی الهی تا به روز آخر به تأخیر افتاده است.

N. Walterstorff

 
 

تاریخ قوم اسرائیل با شروع رنج جانکاه آن‌ها در مصر عجین است. کورسوی امید برای آنان زمانی قوت گرفت که رنج‌شان را نزد خدایشان فریاد کردند. فریادی که امید را در قلب آن‌ها زنده نگه می‌داشت.

W. Bruggemass