You are here

ایمان

Estimate time of reading:

۵ دقیقه

انسان برای دریافت هدیۀ خدا یعنی نجات و حیات جاودانی‌، باید قدمی بردارد. در اصطلاح علوم الهی‌، این قدم را "بازگشت‌" می‌نامند، بازگشت به‌سوی خدا. عملِ بازگشتن در کاربرد روزمره کلمه‌، یعنی ترک نقطه‌ای برای رسیدن به نقطه‌ای دیگر. در زمینۀ رابطۀ انسان با خدا، بازگشت یعنی ترک گناه (توبه‌) و حرکت به‌سوی خدا و تسلیم زندگی به او. این حرکت و این تسلیم را "ایمان‌" می‌نامند. در شمارۀ گذشته در همین صفحه‌، راجع به توبه‌، یعنی نخستین قدم در راه بازگشت به‌سوی خدا بحث کردیم‌. در این شماره‌، موضوع "ایمان‌" را بررسی خواهیم کرد.

ایمان‌:‌ تسلیم و تکیه کامل به خدا

در شمارۀ گذشته‌، برای توضیحِ مبحث توبه‌، به حکایت پسر گمشده از فصل ۱۵ انجیل لوقا اشاره کردیم‌. دیدیم که چگونه این جوان در اثر فشار مشکلات‌، به‌خود آمد و از وضع نابسامان خود پشیمان شد و تصمیم گرفت سرزمین گناه را ترک کند و به هر قیمتی که شده‌، به خانه پدری بازگردد. او تصمیم خود را به مرحله عمل درآورد و سرزمین بیگانه را ترک گفت و به‌سوی خانه پدری به‌راه افتاد. از نقطه نظر روحانی‌، آن جوان توبه کرد. او گام اول را در راه بازگشت به‌سوی پدر برداشت‌. اما رفتن به خانۀ پدر ریسک و مخاطره‌ای برای او دربرداشت‌. او به هیچ وجه نمی‌توانست حدس بزند که وقتی به خانه و کاشانه خود برسد، چه نوع استقبالی در انتظار او خواهد بود. او نمی‌دانست عکس‌العمل اعضای خانواده چگونه خواهد بود. آیا او باز جایگاهی در خانه خواهد داشت‌؟

اینگونه سؤالات می‌توانست جوان را در تصمیم خود مردد و متزلزل سازد. اما انگار نیروی دیگری در وجود او در کار بود که او را به جلو می‌راند. او با نوعی امید و اعتماد به‌سوی خانه در حرکت بود، اعتماد به پدر! او در دل خود تصمیم گرفته بود که زندگی و آینده خود را به‌طور کامل به دستهای پرمهر پدر خود بسپارد و نظر و حکم و تصمیم او را دربارۀ خود بی‌چون و چرا بپذیرد. او با حالت تسلیم به‌سوی پدر می‌رفت‌. او به پدر خود اعتماد داشت و می‌دانست تصمیم او دربارۀ وی‌، عادلانه و مهرآمیز خواهد بود. او به پدر خود توکل کرد. به‌عبارت دیگر، او به پدر خود "ایمان‌" داشت‌. اینست معنی و مفهوم واقعی ایمان‌. این حالتِ اعتماد و توکل و تسلیمِ محض را ایمان می‌نامیم‌. با چنین ایمان و تسلیمی بود که جوان راهی خانه شد. و خوشابحال او زیرا اعتماد و امیدش بی‌پاداش نماند.

ایمان و ارادۀ انسان‌

اگر توبه به معنی تنفر و ندامت از گناه و تصمیم به ترک آن باشد، ایمان یعنی حرکت به‌سوی خدا با قلبی پر از اعتماد و توکل و تسلیم‌. کسی که می‌خواهد نجات بیابد و به‌سوی خدا بازگردد، باید با ایمان و اعتماد، تمام جوانب زندگی خود را به خدا تسلیم کند و تعهد نماید که اراده و خواست او را در هر زمینه اجرا نماید. ایمان از دل انسان می‌جوشد و بعد ارادۀ او را نیز فرا می‌گیرد، یعنی باعث می‌شود که انسان با میل و ارادۀ کامل مطیع خدا گردد.

ایمان و عقل انسان‌

اما وقتی می‌گوییم که ایمان یک حالت قلبی است‌، این به آن معنی نیست که ایمان کاری به عقل و ذهن انسان ندارد. ایمان‌، منطق انسان را نیز فرا می‌گیرد. انسان برای آنکه بتواند با تمام وجود به خدا توکل کند و زندگی خود را تسلیم او نماید، باید آگاهیهایی در باره او داشته باشد. پسر گمشده پدر خود را می‌شناخت‌، خانواده خود را می‌شناخت‌، از خصوصیات اخلاقی آنها اطلاع داشت‌، خواست و اراده پدر خود را می‌دانست‌، راه خانه را نیز می‌شناخت‌. او با دانش و آگاهی به‌سوی پدر خود بازگشت‌.

ایمان جنبۀ عقلی و اعتقادی نیز دارد. کسی که زندگی خود را تسلیم خدا می‌کند و متعهد به پیروی او می‌گردد، باید بداند خود را تسلیم چه کسی می‌نماید و در این مورد شناخت و آگاهی کافی داشته باشد. البته خدا هیچکس را بر مبنای شناخت و آگاهی‌اش نجات نمی‌دهد و میزان اطلاعات او را ملاکی برای اعطای برکات خود نمی‌سازد، زیرا ممکن است فردی از نظر عقلی ضعیف‌تر از حد متوسط باشد و یا شاید شخصی در اثر بی‌سوادی و جهل کلی جامعۀ خود، قادر به درک کلیه رموز فلسفی علوم الهی نباشد. اما حتی چنین شخصی نیز باید حداقل آگاهی را در مورد خدا و ارادۀ او داشته باشد.

کسی که دارای شعور و قدرت درک متعارف می‌باشد، باید با عقل و درک خود نیز به خدا ایمان بیاورد. چنین شخصی باید اعتقاد راسخ داشته باشد که کتاب‌مقدس‌، کلام مقدس خداست و اینکه خدا پسر خود عیسای مسیح را برای نجات بشر به جهان فرستاده است‌. او باید بپذیرد که عیسی مسیح در راه گناهان انسان کفاره شده و بر صلیب جان‌سپرده است و روز سوم زنده شده و زنده به آسمان رفته‌، و روزی برای داوری جهان بازخواهد گشت‌. او باید ایمان داشته باشد که وقتی به‌سوی خدا بازمی‌گردد، خدا طبق وعده‌اش حتماً او را خواهد پذیرفت‌. ایمان‌، به این ترتیب‌، هم جنبۀ عقلی دارد و هم جنبۀ احساسی و ارادی‌.

ایمان‌، تنها راه مقبول شدن در نظر خدا

وقتی انسان با ایمانی اینچنین به‌سوی خدا می‌آید، خدا او را به آغوش خود می‌پذیرد. اینگونه بازگشت انسان برای خدا کافی است‌. خدا قبلاً وسیلۀ نجات را فراهم کرده است‌. عیسی مسیح قبلاً بها و جریمۀ گناه او را بر صلیب پرداخته است‌. جریمه پرداخته شده است و فقط لازم است که مجرم‌، این واقعیت و این رحمت الهی را بپذیرد و به آن ایمان بیاورد. خدا فقط همین را از انسان می‌خواهد. خدا از انسان تسلیم می‌خواهد، تسلیم محض عقل و دل و اراده به او. بقیه کار را خدای پدر توسط پسرش عیسی مسیح انجام داده است‌. او کسی را که با ایمان به‌سوی او می‌آید، با خون مسیح از گناه می‌شوید، لباس پاک عدالت و بی‌گناهی به او می‌پوشاند و انگشتری فرزندخواندگی به انگشت او می‌کند، همانطور که آن پدر مهربان فقط بر اساس بازگشت پسرش‌، او را پذیرفت‌، بهترین لباس را به او پوشانید، انگشتری به انگشتش کرد و ضیافت بزرگی به‌خاطر او ترتیب داد.

ایمان‌، حالتی دائمی‌

ایمان در این معنا، چیزی متعلق به گذشته‌، متعلق به زمانی که به‌سوی خدا بازگشت کردیم‌، نیست‌. یک ایماندار باید همیشه در چنین حالت تسلیم به خدا به‌سر ببرد. به همین جهت است که نویسندۀ رساله به عبرانیان می‌فرماید:‌ «اما خشنود ساختن خدا بدون ایمان و توکل به او محال است‌. هر که می‌خواهد به‌سوی خدا بیاید، باید ایمان داشته باشد که خدا هست و به آنانی که با دلی پاک در جستجوی او هستند، پاداش می‌دهد» (عبرانیان ۱۱:‏۶). باشد که همیشه در این حالت تسلیم به‌سر ببریم‌. آمین