You are here

گفتگویی در مورد وحشت از خدا

زمان تقریبی مطالعه:

۴ دقیقه

 

 

با افشین لطیف‌زاده گفتگویی در مورد ترس و وحشت از خدا داشتیم که در این قسمت از نظرتان می‌گذرد.

 

۱) چه عواملی باعث می‌شود که مردم نسبت به مسائل مختلف ترس و وحشت پیدا می‌کنند؟

من فکر می‌کنم که اول باید تعریفی از ترس و اضطراب داشته باشیم و تفاوت این دو را مشخص کنیم. ترس و اضطراب احساسی است بازدارنده که همیشه بد نیست به عنوان مثال اگر کسی می‌خواهد امتحان دهد و هیچ اضطرابی نداشته باشد حتماً به اندازۀ لازم مطالعه نمی‌کند ولی اگر اضطراب تبدیل شود به یک عامل فلج‌کننده یعنی این احساس به یک حدی برسد که از آن حالت عادی خارج شود و شخص را فلج کند آن موقع است که باید به این مسئله پرداخت. در ضمن یک تفاوتی بین ترس و اضطراب است که به قولی می‌گویند اگر یک عامل خارجی روی ترس‌های ما باشد آن را ترس می‌نامند برای مثال اگر بگوییم یک شیری در اتاق بغل است طبیعتاً همۀ ما می‌ترسیم چون یک عامل خارجی وجود دارد ولی اگر هیچ عامل خارجی وجود نداشته باشد و ما همینطور در حال ترسیدن باشیم آن اضطراب نام دارد که متأسفانه امروز بسیاری از مردم وجود دارند که به دلایل عوامل خارجی و یا حتی بدون عوامل خارجی در حال ترس و اضطراب هستند.

در مورد علت می‌شود به موضوعات مختلفی اشاره کرد به عنوان مثال روانشناس معروفی به نام فروید می‌گوید، اضطراب و ترس یک مقولۀ وجودی است یعنی ما با ترس و اضطراب به دنیا می‌آییم البته بستگی دارد که تا چه حدی این مسئله وجودِ ما را در برگرفته است شاید تا حد بیمارگونه باشد ولی مقداری از این ترس‌ها و اضطراب‌ها را می‌پذیریم.

علت دیگر می‌تواند اکتسابی باشد به عنوان مثال پدر و یا مادری که خودشان از سگ می‌ترسند و در کنار بچه این ترس را نشان می‌دهند در نتیجه این بچه هم وقتی سگ ببیند همان واکنش پدر و مادر را نشان می‌دهد. یکی از دلایل دیگر عوامل فیزیولوژی است. می‌گویند بین ۵ تا ۱۵ درصد از مردم ناراحتی دریچۀ قلب دارند که در خانم‌ها این مسئله بیشتر است به همین خاطر ترس و اضطراب در خانم‌ها بیشتر است.

 

۲) ما به عنوان دوستان و یا فامیل چه کمکی می‌توانیم به این افراد داشته باشیم؟

فکر کنم اولین و مهم‌ترین کار این است که نباید به آن‌ها بگوییم که نباید بترسید و یا نباید مضطرب باشید یعنی نکوهش شاید بدترین واکنش است چون ما نمی‌دانیم که آن‌ها به خاطر چه چیزهایی به این روز افتاده‌اند. در نتیجه اول باید از آن افراد شنید و گوش شنوای خوبی برای این افراد باشیم و افراد را محکوم نکنیم و در پیِ علت این مسئله باشیم و ریشه‌های این ترس‌ها و اضطراب‌ها را دریابیم.

دو برخورد برای ترس وجود دارد ۱) برخورد قاطع. ۲) برخورد تدریجی

به عنوان مثال من از آب می‌ترسم و به من کمربند نجات می‌بندند و در آب در جای عمیق می‌اندازند به این برخورد قاطع می‌گویند ولی برای همه این نوع برخورد را تجویز نمی‌کنند ممکن است برخورد تدریجی را امتحان کنند.اول وارد ۱ متری شود و بعد یواش‌یواش وارد عمق‌های بیشترشود.

 

۳) چرا بسیاری از افراد از خدا ترس و وحشت پیدا می‌کنند؟

من فکر می‌کنم این برمی‌گردد به الاهیات غلطی که افراد دارند متأسفانه حتی بعضی مواقع بین مسیحیان هم این مورد است و یا ممکن است یک نفر که دوران کودکی بدی داشته است و یا همیشه از پدرش ترسیده و وحشت داشته است این افراد وقتی در مورد پدر بودن خدا می‌فهمند از خدا هم می‌ترسند و همان الگو برداری که از پدرشان داشتند را از خدا هم پیدا می‌کنند.

پس تعالیمی که ما در مورد خدا داریم خیلی مهم است.

 

۴) دیدگاه کتاب‌مقدس در این مورد چیست؟

در کلام خدا به اندارۀ روزهای سال نوشته شده نترس. من از کتاب‌مقدس بسیار آرامش می‌یابم مخصوصاً از مزمور ۲۷ آیۀ ۱ که می‌فرماید: خداوند نور و نجات من است از که بترسم.

نور من است برای آینده و نجات من است از گذشته. دو عاملی که انسان را به وحشت می‌اندازد گذشته است که تاریخچه اوست و آینده که غیر قابل پیش‌بینی است. ولی فکر می‌کنم این آیه می‌گوید خدا هم نورِ من است برای آینده هم نجات من از گذشته است.

عیسی‌مسیح به بیهوده بودن ترس‌ها و اضطراب‌های ما هم اشاره کرده است. او گفته است که کدام از شما می‌توانید با ترس‌ها و اضطراب‌هایتان کاری را انجام دهید مثلاً یک روز به عمرتان بیفزائید.

(باید بدانیم که خداوند همیشه در کنارِ ماست و پناه بردن به آغوشِ گرم او پاسخ ترس و اضطراب‌های ماست.)