You are here

پیـام راستیـن‌،پیـام دروغیـن‌۲

Estimate time of reading:

۷ دقیقه

در شماره گذشته‌، در باره پیام راستین و پیام دروغین بحث کردیم و بحث خود را بر اساس باب دوم رسالۀ دوم پطرس بنا کردیم‌. ضمن بررسی این متن‌، به خصوصیات معلمینی اشاره کردیم که پیام دروغین را اشاعه می‌دهند، به خصوصیات معلمین جعلی‌! در این شماره‌، به بررسی سه صفت بارز و مشخص معلمین حقیقی بر اساس همان متن از رساله دوم پطرس خواهیم پرداخت‌.

معلم حقیقی پیام صحیح را تعلیم می‌دهد معلم حقیقی پیام صحیح را تعلیم می‌دهد و تعلیم صحیح‌، تعلیمی است دو لایه‌: شخص خود عیسی مسیح‌، و کار او. در این مورد در شماره گذشته به تفصیل صحبت شد.

معلم حقیقی با روش صحیح تعلیم می‌دهد روش صحیح چگونه روشی است‌؟ روش صحیحِ تعلیم دو خصوصیت دارد:

حقیقت را با محبت تعلیم می‌دهد.

حقیقتی را که تعلیم می‌دهد، خودش به‌ آن عمل می‌کند.

معلمین حقیقی حقیقت را با محبت تعلیم می‌دهند. در افسسیان ۱۵:‏۴ پولس می‌فرماید که وقتی که می‌خواهیم حقیقت را با شخصی دیگر در میان بگذاریم‌، باید آن را با محبت عنوان کنیم‌.

جالب است که پطرس در این قسمت از نامه خود، از نوح مثال می‌آورد. نوح معلمی واقعی بود، یکی از آن کسانی که حقیقت را پیوسته در محبت بیان نمود. نوح‌، این واعظ عدالت‌، ۱۲۰ سال با وفاداری از حقیقت سخن گفت و آن را با مردم در میان گذاشت‌، با جامعه‌ای که برای یکبار هم در مقابل پیام او عکس‌العملی مثبت نشان نداد.

هیچکس در مقابل صحبت‌های او به توبه نیفتاد و ایمان نیاورد؛ او به ساختن کشتی مشغول بود و می‌دانست که داوری الهی در راه است‌. با دلسوزی و مهربانی و بدون خشم‌، حقیقت را بیان می‌داشت و عکس‌العمل منفی مردم باعث نمی‌شد که شیوه خود را عوض کند. و این چیزی است که تنها معلمین واقعی قادر به انجامش هستند.

در ابتدای این متن پطرس از انبیای کذبه (دروغین‌) نیز سخن می‌راند. در عهدعتیق انبیا نیز از جمله کسانی بودند که از حقیقت سخن می‌گفتند. نبی‌، اگر آنچه که نبوت می‌کرد، به وقوع نمی‌پیوست‌، نبی دروغین بود. در مقابل این دسته انبیای حقیقی‌، انبیای کذبه و دروغین هم بودند؛ اینها آنچه را که ادعا می‌کردند "حقیقت‌" است‌، با سر و صدا و جار و جنجال اعلام می‌کردند. یکی از داستانهایی که در این رابطه بسیار دوست‌داشتنی است‌، در کتاب اول پادشاهان باب ۲۲ یافت می‌شود.

در اینجا داستان در مورد دو پادشاه‌، یعنی اخاب و یهوشافاط‌، پادشاهان اسرائیل و یهودا می‌باشد. این دو پادشاه با هم دست اتحاد می‌دهند تا بر دشمن مشترک خود که اَرامِ سوریه باشد، حمله کنند. طبق رسم روزگار، اخابْ پادشاه اسرائیل‌، انبیای دربار خود را احضار می‌کند تا نبوت کنند که آیا در جنگ پیروز خواهند شد یا نه‌. این انبیا، با حرکاتی نمایشی و پر هیاهو، نبوت می‌کنند و به آن دو پادشاه اطمینان می‌دهند که در جنگ پیروزی قطعاً با آنان خواهد بود.

یهوشافاط‌، پادشاه یهودا، از اخاب می‌پرسد که در قلمرو او، آیا نبی‌یی هست که به‌نام یهوه نبوت کند. اَخاب جواب می‌دهد: "البته که هست‌؛ اسمش هم میکایا است‌!" یهوشافاط سراغ او را می‌گیرد و متوجه می‌شود که اخاب او را به زندان انداخته چون از نبوت‌های او خوشش نمی‌آمده‌!

به‌خواهش یهوشافاط‌، اخاب دستور می‌دهد تا میکایا را احضار کنند. میکایا را از زندان پیش آن دو پادشاه می‌آورند و از او می‌خواهند که نبوت کند. و میکایا می‌گوید: "باشد، نبوت می‌کنم‌. ای اَخاب پادشاه‌، تو به این جنگ می‌روی و در آن کشته خواهی شد." تا این سخن از دهان میکایا خارج می‌شود، اخاب به یهوشافاط می‌گوید: "دیدی‌؟! گفتم که از حرفهایش خوشم نمی‌آید!"

اخاب به آنچه که میکایا گفته بود وقعی نمی‌گذارد و در آن جنگ کشته می‌شود، همانطور که میکایا گفته بود. میکایا حقیقت را بیان کرده بود. شرایط و منافع شخصی تأثیری در پیام او نگذاشت‌. او معلمی حقیقی بود.

اما انبیای دروغین زمان پطرس چطور؟ به آنچه که کلام خدا در این متن می‌فرماید دقت کنید: «و بسیاری فجور ایشان را متابعت خواهند نمود که به سبب ایشان طریق حق مورد ملامت خواهد شد. و از راه طمع به سخنان جعلی شما را خرید و فروش خواهند کرد» (دوم پطرس ۲:۲). با سخنان جعلی و یا آنطور که در متن یونانی آن آمده است‌، با سخنان "پلاستیکی‌" (Plastos) شما را خرید و فروش خواهند کرد. سخنان پلاستیکی سخنانی هستند که قابلیت انعطاف‌پذیری دارند و خیلی راحت خم و راست شده و پیچ در پیچ می‌شوند تا به آن صورتی که می‌خواهید در آیند. معلمین دروغین به همان نحو صحبت می‌کنند که معلمین حقیقی‌. از همان لغات استفاده می‌کنند که معلمین حقیقی‌. لیکن فرهنگ لغات آنها برای این کلمات معانی کاملاً متفاوتی دارد.

پطرس در آیه ۱۸ به "سخنان تکبرآمیز" معلمین دروغین اشاره می‌کند؛ در اصل یونانی‌، اصطلاح سخنان "بادکرده‌" بکار رفته است‌؛ یعنی سخنان اغواگرانه‌. کار معلمین دروغین همین است‌: منحرف ساختن حقیقت و ارائه آن به مردم در حالت منحرف‌شده‌اش‌!

معلمین واقعی نه فقط حقیقت را با محبت تعلیم می‌دهند، بلکه پیام خود را با شیوه زندگی خود نیز قوت می‌بخشند. این روزها بیش از هر زمان دیگر کلیسا به رهبرانی صادق محتاج است‌؛ و کتاب‌مقدس نیز بر این نکته قویاً انگشت می‌گذارد. وقتی که به نامه‌های پولس‌، به‌ویژه به آن نامه‌هایی در رابطه با شرایط فرد خادم به تیموتائوس و تیطس می‌نویسد، نگاه می‌کنیم‌، می‌بینیم که کل مطلب روی شخصیت و صفات شخص خادم دور می‌زند؛ اینکه چطور باید زندگی کند، رابطه‌اش با خانواده‌اش به چه شکل باشد، و در اجتماع چطور زندگی کند. در این نوشته‌های پولس‌، می‌بینیم که کلام خدا ابداً کاری با عطایای فرد خادم و تواناییهای او ندارد، بلکه تمامی تأکید و صحبت روی شخصیت و خصائل اخلاقی او است‌. معلم واقعی حقیقت را با شیوه زندگی‌اش تقویت می‌بخشد.

معلمین کاذب زمان پطرس چگونه بودند؟ «بسیاری فجور ایشان را متابعت خواهند کرد که به سبب ایشان طریق حق مورد ملامت خواهد شد» (آیه ۲). زمانی که چنین می‌شود، افراد دیگر نمی‌توانند به حقیقت اعتماد کنند. زیرا جلوه یا تجلی آن حقیقت در زندگی خودِ پیام‌دهنده‌، جلوه‌ای است نادرست و معوج‌!

معلمین حقیقی همیشه پیام صحیح را تعلیم می‌دهند؛ عیسی و صلیب او را. معلمین حقیقی در تدریس خود از شیوه درست استفاده می‌کنند؛ حقیقت را با محبت در میان می‌گذارند و آنچه را که تعلیم می‌دهند، با زندگی و شیوه زندگی خود قوت می‌بخشند.

معلم حقیقی از روی انگیزه درست تعلیم می‌دهد

این نیز خود امری است دو لایه‌: معلمین حقیقی از آن جهت تعلیم می‌دهند زیرا که می‌خواهند به دو هدف برسند:

پیام انجیل را به گمشدگان برسانند؛

خدا جلال یابد.

کتاب‌مقدس در تمامی ۶۶ کتاب خود، پیام بشارتی انجیل است‌. خبر خوش کاری است که خدا برای ما انجام داده است‌، کاری که ما خود قادر به انجام آن نبودیم‌.

کتاب‌مقدس از همان ابتدا این مطلب را به‌روشنی ابراز می‌دارد که هر یک از ما با اعمال و تلاشهای خود نمی‌توانیم نزد خدا مقبول واقع شویم‌. این کاری است که خود خدا باید در حق ما انجام دهد. پس تمامی افرادی که در کار تعلیم هستند، باید دائم در این فکر باشند که در رابطه با افراد گمشده‌ای که در میان ما هستند، چه باید بکنند. باید وقت خود را به این امر اختصاص دهیم که آنچه را که می‌دانیم‌، با آنهایی که نمی‌دانند در میان بگذاریم‌.

هدف معلم راستین این است که فرد گمشده را از کاری که خدا برای او انجام داده و از نقشه‌ای که خدا برای زندگی او دارد، آگاه سازد و بدین ترتیب‌، رابطه‌ای صمیمی و نزدیک با خداوند بر قرار سازد. تمامی تلاش کلام خدا و معلمین راستینِ آن‌، این است که ما به عیسی به‌عنوان خداوند و منجی خود ایمان آوریم‌.

معلمین کاذب زمان پطرس چه می‌کردند؟ در آیه ۳ می‌گوید که می‌خواستند آنها را "خرید و فروش‌" کنند. درپی آن بودند که مؤمنین را تبدیل به کالا سازند. آنها سعی می‌کردند که افراد را به متابعت خود در آورند که بعد از آن بتوانند به هر شکل که می‌خواهند از آنها سوءاستفاده کنند. ولی معلم حقیقی چنین نیست‌. معلم حقیقی می‌گوید: "از من متابعت کن‌، چرا که من نیز از مسیح متابعت می‌کنم‌. همه روشها و کارها و فعالیت‌های من‌، به مسیح اشاره دارد. کار من این است‌." و کار همه ما باید چنین باشد. معلمین حقیقی دنبال آن هستند که انجیل را به فرد گمشده برسانند، و جلال را به خدا بدهند. پولس به کلیسای کولسی می‌نویسد: "و آنچه کنید در قول و فعل همه را به‌نام عیسی خداوند بکنید و خدای پدر را بوسیله او شکر کنید."

ولی معلمین کاذب چگونه‌اند؟ «به آزادی وعده می‌دهند و حال آنکه خود غلام فساد هستند» (آیه ۱۹). چقدر دردناک‌!

معلمین واقعی پیام صحیح را تعلیم می‌دهند: مسیح و آن هم مصلوب‌. معلمین واقعی با روشی صحیح تعلیم می‌دهند: با محبت و با شیوه زندگی خود. معلمین واقعی با انگیزه‌ای درست تعلیم می‌دهند: انجیل را به گمشده می‌رسانند و خدا را جلال می‌دهند.