You are here

تأملاتِ روحانی

Estimate time of reading:

۱ دقیقه

پسر خدا انسان‌ شد تا انسان‌ را قادر سازد فرزند خدا شود.

(سی‌اس‌ لوئیس‌)

 
 

خدا به‌ جهت‌ آنكه‌ ما موجوداتی‌ ارزشمند هستیم‌، ما را دوست‌ ندارد، بلكه‌ ما از این‌ جهت‌ ارزشمند هستیم‌ كه‌ خدا ما را دوست‌ دارد.

(مارتین‌ لوتر)

 
 

عیسای‌ مسیح‌ نیاز به‌ دفاعیات‌ ما ندارد، بلكه‌ نیاز به‌ شهادت‌های‌ ما دارد.

(ناشناس‌)

 
 

مسیحیت‌ همانند خانه‌ای‌ است‌ كه‌ هر كس‌ در آن‌ اتاقی‌ خاص‌ دارد. اگر انسان‌ها را فقط‌ به‌ خانه‌ بیاوریم‌ اما اتاقشان‌ را به‌ آنان‌ نشان‌ ندهیم‌، تمام‌ وظیفه‌ خود را انجام‌ نداده‌ایم‌، زیرا مكان‌ استراحت‌ و آرامش‌ ایشان‌ را به‌ ایشان‌ نشان‌ نداده‌ایم‌ و فقط‌ آنها را در هال‌ خانه‌ نگه‌ داشته‌ایم‌. و هال‌، مكان‌ انتظار است‌؛ و خداوند هیچ كس‌ را منتظر نمی‌گذارد مگر آنكه‌ انتظار برای‌ او ضروری‌ باشد.

انتظار برای‌ آنست‌ كه‌ بدانم‌ اتاق من‌ كجاست‌!... اما قطعاً نباید اتاق را بر اساس‌ زیبایی‌ ظاهری‌ انتخاب‌ كنم‌، بلكه‌ وجدان‌ باید راهنمای‌ من‌ باشد... هنگامی‌ كه‌ به‌ اتاق واقعی‌ وارد شدیم‌، دیگر نگران‌ نیستیم‌ از اینكه‌ دیگر انسان‌ها اتاق‌های‌ بهتری‌ دارند!... قانون‌ خانه‌ این است‌ كه‌ برای‌ همه‌ اعضای‌ خانه‌ دعا كنیم.

(سی‌اس‌ لوئیس‌)

 
 

از ریچارد وورمبراند‌:

در زندان‌ بشارت‌ می‌دادیم‌ و شاد بودیم‌. كمونیست‌ها نیز ما را كتك‌ می‌زدند و شاد می‌شدند. براستی‌ بهشت‌ چه‌ جای‌ دیگری‌ می‌تواند باشد؟ مكانی‌ كه‌ همه‌ در آن‌ شاد هستند!
خدا ما را بر اساس‌ محبت‌هایی‌ كه‌ می‌توانستیم‌ به‌ دیگران‌ بكنیم‌ و نكردیم‌، داوری‌ خواهد كرد!

باید حقیقت‌ را به‌‌گونه‌ای‌ بگوییم‌ كه‌ زندگی‌ را نابود نكند.

همانگونه‌ كه‌ دید ما با دید یك‌ مورچه‌ كاملاً متفاوت‌ است‌، خداوند نیز مسائل‌ را به‌گونه‌ای‌ دیگر می‌بیند.

بهترین‌ روزهای‌ زندگی‌ ما روزهایی‌ هستند كه‌ صلیب‌ خود را حمل‌ می‌كنیم‌.

به‌خاطر مردمی‌ كه‌ در اطراف‌ شما هستند، انسان‌ مقدسی‌ باشید.

 
 

اگر همه‌ انسان‌ها عادل‌ بودند و تنها یك‌ نفر گناهكار می‌بود، باز هم‌ مسیح‌ می‌آمد و برای‌ او مصلوب‌ می‌شد.

(آگوستین‌)

 
 

ما از خداوند جواب‌ می‌خواهیم‌، اما او به‌جز وجود خود، جواب‌ دیگری‌ برای‌ ما ندارد.

(سی‌اس‌ لوئیس‌)

 
 

در ناپیمودنی‌ترین‌ راه‌ها و در نومیدكننده‌ترین‌ و ظاهراً یأس‌آورترین‌ وضعیت‌هاست‌ كه‌ می‌توان‌ عظیم‌ترین‌ معنا را یافت‌ و در چنین‌ شرایطی‌ است‌ كه‌ شدیدترین‌ نیاز به‌ معنایابی‌ جان‌ می‌گیرد.

(دكتر فرانكل - روانشناس‌)

 
 

آنچه‌ در هستی‌ انسان‌ اهمیت‌ دارد، سرنوشتی‌ نیست‌ كه‌ انسان‌ انتظارش‌ را می‌كشد، بلكه‌ شیوه‌ای‌ است‌ كه‌ انسان‌ سرنوشت‌ را می‌پذیرد. به‌نظر من‌، در هر موقعیتی‌ حتی‌ به‌ هنگام رنج‌ و مرگ‌ هم‌ می‌توان‌ معنایی‌ یافت‌. زنده‌ بودن‌ یعنی‌ رنج‌ كشیدن‌؛ اما برای‌ رنج‌ خویش‌ معنایی‌ یافتن‌، یعنی‌ ادامه‌ هستی ‌...

(دكتر فرانكل‌)

 
 

كرم‌ ابریشم‌ برای‌ مبدل‌ شدن‌ به‌ پروانه‌، سعی‌ نمی‌كند كه‌ بپرد؛ هرچه‌ برای‌ این‌ كار بكوشد، حاصلی‌ نخواهد داشت‌. كاری‌ كه‌ آن‌ كرم‌ می‌كند، این است‌ كه‌ فقط‌ خود را در پیله‌اش‌ محبوس‌ می‌كند و گذشته‌ را به‌ فراموشی‌ می‌سپارد؛ و كار خدا در معجزۀ‌ تبدیل‌ به‌ انجام‌ می‌رسد. موجودی‌ كه‌ قبلاً كرم‌ بود، اكنون‌ به‌صورت‌ پروانه‌ای‌ زیبا از پیله‌ خارج‌ می‌شود و خواسته‌های‌ جدیدی‌ در او بوجود می‌آید؛ او در فضای‌ جدیدی‌ زندگی‌ می‌كند؛ او پرواز می‌كند، نه‌ به‌خاطر تقلید از دیگران‌ و یا تلاش‌ برای‌ تغییر دادن‌ خود، بلكه‌ صرفاً به‌ این‌ خاطر كه‌ اكنون‌ یك‌ پروانه‌ است‌.

(لوئیس‌ جتر واكر)

 
 

چكشم‌ سنگ‌های‌ سخت‌ را صورت‌ می‌بخشد، دستم‌ آن‌ را برمی‌گیرد، فرمان‌ می‌دهد و یا آن‌ را زیر و زبر می‌سازد. بنابراین‌، نیروی‌ دیگری‌ هست‌ كه‌ سنگ‌ سخت‌ را نرم‌ می‌كند و آن‌ چكش‌ خداوند است‌ كه‌ زیبایی‌ می‌آفریند، دیگران‌ هم‌ از او نیرویی‌ تازه‌ می‌گیرند. هر چكشی‌، از جان‌ من‌ نیرو می‌گیرد، غیر از چكش‌ خداوند كه‌ به‌ من‌ نیرو می‌دهد.

(میكل‌آنژ)

 
 

ایمان‌، نیروی‌ حیات‌ است‌. نمی‌توان‌ بدون‌ آن‌ زیست‌. ایمان‌ و اندیشه‌های‌ دینی‌ در پهنه‌ بی‌انتهای‌ اندیشه‌ آدمی‌ نقش‌ بسته‌ است‌. پاسخ‌هایی‌ كه‌ ایمان‌ به‌ هیولای‌ رازآمیز زندگانی‌ می‌دهد، عمیق‌ترین‌ فرزانگی‌ آدمی‌ را در بر دارد.

(تولستوی‌)

 
 

آن‌ كس‌ كه‌ رنجی‌ بر خود هموار نمی‌كند، به‌ آن‌ كس‌ كه‌ رنج‌ می‌برد نمی‌تواند هیچ‌ نكته‌ای‌ بیاموزد.

(تولستوی‌)

 
 

تقدس‌ نه‌ به‌ معنای‌ جدایی‌ از مردم‌، بلكه‌ جدایی‌ از گناه‌ است‌. چگونه‌ می‌شود با آتش‌ مبارزه‌ كرد و اصلاً نسوخت‌؟ بلی‌، مبارزه‌ است‌ كه‌ بامفهوم‌ است‌، نه‌ جدایی‌ از زندگی‌. مسیحی‌ می‌بیند كه‌ زندگی‌ عرصه‌ نبرد با بی‌معنایی‌ است‌. می‌توان‌ مسیحیتی‌ مصون‌ از ناملایمات‌ و اشك‌ و درد داشت‌، می‌توان‌ از كنار رنج‌ها و قلب‌های‌ آكنده‌ از درد به‌راحتی‌ گذشت‌ و می‌توان‌ در پیله‌ آرامش‌ كاذب‌ خود به‌راحتی‌ زیست‌. اما در جریان‌ و روند زندگی‌ است‌ كه‌ تقدس‌ مفهوم‌ واقعی‌ خود را نشان‌ می‌دهد. همانگونه‌ كه‌ خدا انسان‌ شد، ما نیز از انسان‌ بودن‌ خود خجالت‌ نكشیم‌ و به‌ این‌ فكر كنیم‌ كه‌ چگونه‌ می‌توانیم‌ همانند او زندگی‌ و مبارزه‌ كنیم‌ و پاك‌ باشیم.

(ناشناس‌)

 
 

خود را در خداوند دوست‌ بدار‌: گاه‌ در زندگی‌ هیچ‌ چیز سخت‌تر از پذیرفتن‌ خود وجود ندارد. آنچه‌ كه‌ تحمل‌ناپذیر و غیرقابل‌ پذیرش‌ است‌، آنچه‌ كه‌ مطرود و گاه‌ منفور است‌، آنچه‌ كه‌ تفكر به‌ آن‌ گاه‌ ترسناك‌ است‌، انسانی‌ است‌ كه‌ ?من‌? نام‌ دارد. شاید بارها آرزو كرده‌ایم‌ كه‌ ای‌ كاش‌ این‌ من‌ وجود نداشت‌ و یا به‌ شكل‌ دیگری‌ بود. انسان‌ها بسیاری‌ از اوقات‌، خود را ?دیگری‌? می‌پندارند، زیرا آنچه‌ برای‌ آنان‌ انسانیت‌ را تداعی‌ می‌كند، مفهومی‌ است‌ جدا از خودشان‌. ولی‌ شاید بزرگترین‌ و فوق‌انسانی‌ترین‌ وظیفه‌مان‌ آن‌ باشد كه‌ خود را بپذیریم‌ و بسوی‌ خود شدن‌ حركت‌ كنیم‌.

خداوند می‌خواهد كه‌ هر یك‌ از ما همانند خود او بی‌همتا باشیم‌. و اگر با او در ارتباط‌ باشیم‌، به‌ ما خواهد آموخت‌ كه‌ از خود خجالت‌ نكشیم‌، و خود را دوست‌ بداریم‌، چون‌ از این‌ طریق‌ به‌ شخصی‌ اجازه‌ نفش‌ كشیدن‌ می‌دهیم‌ كه‌ همتایی‌ ندارد. هر انسانی‌ كه‌ با مسیح‌ در ارتباط‌ است‌، نیازی‌ ندارد كه‌ خود را در دیگران‌ حل‌ كند. او به‌ ما كمك‌ می‌كند كه‌ خود را به‌عنوان‌ یك‌ انسانِ بی‌همتا بپذیریم‌ تا دریابیم‌ كه‌ انسان‌ بودن‌ و انسان‌ شدن‌ اراده‌ خداست‌.

(افشین‌)