You are here

آیا به زحمتش می‌ارزد؟

زمان تقریبی مطالعه:

۸ دقیقه

زندگی مسیحی بس دشوار است‌! باید از فراز و نشیب‌ها گذشت‌. مشکلات از بیرون و از محیط اطراف‌، مشکلات از درون و از نَفْس‌، گاه عرصه را بر ایماندار چنان تنگ می‌سازد که تاب آوردن ناممکن می‌نماید.

در رویارویی با چنین سختیها، گاه از خود می‌پرسیم‌: "آیا واقعاً به زحمتش می‌ارزد؟ آیا پیروی از مسیح به این همه زحمت می‌ارزد؟ چه ضرورتی دارد که این همه مشکلات را تحمل کنیم‌؟ برای چه‌؟"

کامیابی بدکاران‌

سؤالاتی از این دست زمانی حالت بحرانی به‌خود می‌گیرند که ما خود را با بی‌ایمانان مقایسه می‌کنیم‌. آنان آسوده زندگی می‌کنند و دغدغۀ این را ندارند که فلان کار را نباید کرد چونکه گناه است‌، یا فلان رفتار را نباید داشت چونکه دل کسی را می‌شکنیم و باعث رنجشش می‌شویم‌.

اگر دلشان گرفته است و غمگینند، سری به دوستان می‌زنند و مجلس بزمی ترتیب می‌دهند؛ می‌خورند، می‌نوشند، غیبت می‌کنند و غیره‌. بعضی با یک لباس عاریه‌ای دلخوشند، بعضی دیگر با یک اتومبیل امانتی‌! اگر در تنگی مالی هستند، ابایی از تقلب و کلاهبرداری و دوز و کلک ندارند. اگر کارشان جایی گیر کرده‌، واهمه‌ای از زد و بند و رشوه و دروغ‌گویی ندارند.

راحتند چونکه فقط برای خویشتن زندگی می‌کنند و بس‌! مشکل دیگران به ایشان ارتباطی ندارد! برای پیشرفت دست به هر کاری می‌زنند: دیگران را زیر پا له می‌کنند، حقشان را ضایع می‌کنند، همچون نردبان مورد استفاده‌شان قرار می‌دهند، دورویی می‌کنند تا به مقصودشان برسند. برای آنها، رسیدن به منافع‌شان مهم است‌، حتی اگر به‌قیمت ضرر دیگران و حق‌کشی تمام شود. ارزش دیگران فقط به منافعی است که می‌توانند به ایشان برسانند. در راه رسیدن به ثروت و مقام و قدرت‌، از روا داشتن هیچ ستمی فرو گذار نمی‌کنند! کسی نیز جلودارشان نیست‌.

به‌راستی که چه آسوده‌خیالند گناهکاران‌! چه فراخ است آن در و چه وسیع است آن راهی که منتهی به هلاکت است (متی ۱۳:‏۷)!

سؤال همۀ مسیحیان‌!

پس آیا به‌راستی به زحمتش می‌ارزد که مسیح را پیروی کرد؟ آیا به زحمتش می‌ارزد که ایماندار بود؟ این سؤال نه فقط برای ما امروز، بلکه برای هر ایماندار واقعی در هر عصر و زمانه‌ای مطرح بوده است‌.

آساف‌، یکی از نویسندگانِ کتاب مزامیر نیز در مقابل همین سؤالات قرار گرفته بود. او نزدیک بود حتی ایمانش را از کف بدهد. او در مزمور ۷۳ تجربۀ خود را در این زمینه اینچنین تشریح می‌کند: «به‌راستی‌، خدا برای اسرائیل نیکوست‌، یعنی برای آنانی که پاکدل هستند. اما من نزدیک بود ایمانم را از دست بدهم و از راه راست گمراه شوم‌. زیرا بر کامیابی بدکاران و شروران حسد بردم‌. دیدم که در زندگی آنها درد و رنجی وجود ندارد، بدنی قوی و سالم دارند، مانند سایرین در زحمت نمی‌افتند و هیچ گرفتاری ندارند؛ در نتیجه با تکبر راه می‌روند و به مردم ظلم می‌کنند... خداشناسان‌... می‌گویند: "به این مردم شرور نگاه کنید! ببینید چه زندگی راحتی دارند و چگونه به ثروت خود می‌افزایند؟" پس آیا من بی‌جهت خود را پاک نگه داشته‌ام و نگذاشته‌ام دستهایم به گناه آلوده شوند؟ نتیجه‌ای که هر روز از این کار عایدم می‌شود، رنج و زحمت است‌» (مزمور ۷۳:‏۱-۶؛ ۱۱-۱۴، ترجمه تفسیری‌).

سؤال آساف‌

آساف به‌راستی پریشان و مشوش بود. اما روزی فرا رسید که پاسخ سؤالهایش را یافت‌. بنابراین‌، در آیه‌های ۱۶ تا ۱۹ همین مزمور می‌فرماید: «هر چه فکر کردم‌، نتوانستم بفهمم که چرا بدکاران در زندگی کامیاب هستند؛ تا اینکه به خانه خدا رفتم و در آنجا به عاقبت کار آنها پی بردم‌. ای خدا، تو بدکاران را بر پرتگاههای لغزنده گذاشته‌ای تا بیفتند و نابود شوند. آری‌، آنها ناگهان غافلگیر شده‌، از ترس‌قالب تهی خواهند کرد.»
پاسخی که آساف یافت‌!

آساف به خانۀ خدا و به‌حضور خدا رفت‌، و به تفکر و تأمل پرداخت‌. در حضور خدا، او پاسخ را یافت‌: «به عاقبت کار آنها پی بردم‌.» یا به‌قول ترجمه قدیمی فارسی‌: «در آخرت ایشان تأمل کردم‌!»

آساف هنگامی‌که در حضور خدا در مورد این سؤالات می‌اندیشید، واقعیتِ ابدیت بر او آشکار و مکشوف گردید. برای او کاملاً روشن شد که ابدیت انتظار همۀ انسانها را می‌کشد. ایمانداران نیز باید این واقعیت را دائماً در نظر داشته باشند. ما به مسیح ایمان نیاورده‌ایم که فقط در این دنیا از مواهب و برکات او بهره‌مند شویم‌. خدا کند که چنین نباشد، چرا که در اینصورت‌، مشمول گفتۀ پولس می‌شویم که فرمود: «اگر فقط در این جهان در مسیح امیدواریم‌، از جمیع مردم بدبخت‌تریم‌» (اول قرنتیان ۱۹:‏۱۵).

اگر ابدیت و آخرتی نیست‌، یا باز به‌قول پولس‌، «اگر مردگان بر نمی‌خیزند، بخوریم و بیاشامیم‌، چون فردا می‌میریم‌» (اول قرنتیان ۳۲:‏۱۵). اما واقعیتِ ابدیت‌، واقعیتی است حقیقی‌. آن روز فرا خواهد رسید و باید در مقابل مسند داوری مسیح بایستیم و برای کارها و زندگی خود پاسخگو باشیم‌.

آساف همین واقعیت را در مزمور ۷۳ مطرح می‌کند و سه دلیل ارائه می‌دهد تا نشان دهد که به زحمتش می‌ارزد که مسیح و کلامش را اطاعت کنیم‌.

خدا با ما است‌!

دلیل نخست او این است که ما می‌توانیم در این زندگی به خدا تقرب جوییم‌. خدا با ماست و ما را در مشکلاتمان تنها نمی‌گذارد. در آیه‌های ۲۳ و ۲۴ و ۲۸، می‌فرماید: «اما تو هنوز هم مرا دوست داری و دست مرا در دست خود گرفته‌ای‌. به‌صلاحدید خود مرا در زندگی هدایت خواهی کرد... اما من از اینکه نزدیک تو هستم‌، لذت می‌برم‌...!»

خدا با ماست و ما را تنها نمی‌گذارد. حتی اگر مشکلات بر ما هجوم آورند و ما را مستأصل نمایند، او هنوز با ماست‌. از این رو، آساف در آیه ۲۶ می‌فرماید: «اگر چه فکر و بدنم ناتوان شوند، اما تو ای خدا، قوت و تکیه‌گاه همیشگی من هستی‌!» پس اگر به‌خاطر مسیحی بودن‌، دچار مشکلات می‌شویم‌، به‌زحمتش می‌ارزد.

داوری در پیش است‌!

دلیل دومِ آساف‌، داوری در روز آخرت‌ است‌. او در آیه ۲۷ می‌فرماید: «خدا کسانی را که از او دور شوند و به او خیانت کنند، نابود خواهد کرد.» خدانشناسان مورد داوری و محکومیت قرار خواهند گرفت‌.

پولس رسول وقتی به شهر متمدن آتن رسید، موعظه‌اش تماماً مبتنی بود بر اعلام داوری خدا و دعوت به توبه‌. او فرمود: «خدا ... اکنون در همه جا بشر را امر به توبه می‌فرماید، زیرا روزی را معین فرمود که جهان را با راستی و درستی به‌وسیلۀ شخصی که برگزیدۀ خود اوست‌، داوری فرماید و برای اثبات این حقیقت‌، او را پس از مرگ زنده کرد» (اعمال ۱۷:‏۳۰ و ۳۱، ترجمه جدید).

اما این داوری فقط شامل حال بی‌ایمانان و شریران نمی‌شود؛ ایمانداران نیز داوری خواهند شد. خدا قدوس است‌، ما نیز باید مقدس باشیم‌. آساف در آیۀ اول می‌فرماید: «خدا... نیکوست ... برای آنانی که پاکدل هستند.» او در عمق یأس و سرخوردگی‌، از خود می‌پرسد که آیا می‌ارزید که اینقدر پاکدل و مقدس بوده است‌: «پس آیا من بی‌جهت خود را پاک نگه داشته‌ام و نگذاشته‌ام دست‌هایم به گناه آلوده شوند؟» (آیه ۱۳).

بعداً وقتی حقیقت ابدیت بر او آشکار می‌شود، او به نادرست بودنِ این سؤال پی می‌برد و می‌فرماید: «وقتی من به این حقیقت پی بردم‌، از خود شرمنده شدم‌!» (آیه ۲۱). بلی‌، باید عادل و پاک و مقدس بود، زیرا که داوری در انتظار همه است‌، چه شریر چه عادل‌.

پولس رسول در رساله خود به رومیان ۱۲:‏۲۴ می‌فرماید: «همۀ ما فرداً فرد باید حساب خود را به خدا پس بدهیم‌.» در دوم قرنتیان ۱۰:‏۵ نیز می‌فرماید: «زیرا همۀ ما همانطور که واقعاً هستیم‌، باید روزی در مقابل تخت داوری مسیح بایستیم تا مطابق آنچه که با بدن خود کرده‌ایم‌، چه نیک و چه بد، جزا یابیم‌.»

امید به جلال آینده‌!

و اما دلیلِ سومِ آساف این است که زندگی پرزحمتِ ایمانداران به جلال منتهی خواهد شد. او در آیه‌های ۲۴ و ۲۵ همان مزمور می‌فرماید: «... در آخر مرا به‌حضور پر جلالت خواهی پذیرفت‌. ای خدا، من تو را در آسمان دارم‌؛ این برای من کافی است‌...» مسیح از مردگان قیام کرد و بدنی پر جلال یافت‌. او نوبر تمام کسانی است که به قیامت خواهند رسید.

به ما وعده داده شده که ما نیز در همان جلال شریک خواهیم بود؛ ما با مسیح هم‌ارث می‌باشیم‌. او پس از قیامش به آسمان رفت‌؛ او به شاگردانش فرمود که می‌رود تا جایی برای آنان مهیا سازد؛ آنگاه خواهد آمد تا ایمانداران را نزد خود ببرد.

کیت گرین (Keith Green) ، خوانندۀ مشهور مسیحی که سالها پیش در یک سانحۀ هوایی جان باخت‌، گفتۀ جالبی دارد. می‌گوید: «کلام خدا می‌فرماید که خدا آسمانها و زمین را در شش روز آفرید. من نمی‌دانم منظور از این شش روز، روزهای عادی ۲۴ ساعته است یا دوره‌های طولانی‌تر. به‌هرحال‌، تمام زیباییهایی که در طبیعت مشاهده می‌کنیم‌، ظرف شش روز خلق شد. اکنون ۲۰۰۰ سال است که مسیح به آسمان رفته و مشغول تهیه مکانی برای ماست‌. پس چنین جایی که ساختنش این همه طول کشیده است‌، چه جای پر جلالی باید باشد!»

آری‌، می‌ارزد!

گفته جالبی است‌! کلام مسیح تضمین می‌کند که او باز می‌گردد تا ما را نزد خود ببرد. قیام مسیح نیز تضمین می‌کند که ما آینده‌ای پر جلال خواهیم داشت‌. پولس رسول در رساله اول به قرنتیان ۲۰:‏۱۵ می‌فرماید: «اما در حقیقت مسیح پس از مرگ زنده شد و اولین کسی است که از میان مردگان برخاسته است‌.» آری‌، مسیحی بودنِ ما، و امید ما به مسیح‌، نباید فقط منحصر به این زمین و این زندگی باشد؛ ما روزی قیام خواهیم کرد و در آینده‌ای پر جلال‌، با مسیح شریک خواهیم بود. همچنین روح‌القدس نیز تضمین می‌کند که آینده‌ای پر جلال در انتظارمان می‌باشد.

پولس رسول در رساله دوم به قرنتیان ۲۲:‏۱ می‌فرماید: «خدا مُهر مالکیت خود را بر ما گذاشت و روح‌القدس را به‌عنوان ضامنِ همۀ برکات آینده در دلهای ما نهاد.» همچنین در افسسیان ۱۴:‏۱ می‌فرماید: «روح خدا ضامن آن است که ما آنچه را او به قوم خود وعده داده است‌، خواهیم یافت‌...»

پس به زحمتش می‌ارزد! اگر مسیح در مشکلات و سختیهای این زندگی با ماست و ما را تنها نمی‌گذارد، اگر داوری هولناکی در انتظار شریران و عادلان است‌، و اگر آینده‌ای پر جلال در انتظار ایمانداران واقعی است‌، پس واقعاً می‌ارزد که راه خداوند را بپیماییم‌.

خداوند عطا فرماید که هر یک از ما در مقابل دعوت عظیم خدا، واکنشی همچون آساف داشته باشیم‌، واکنشی که در بخش دوم این آیه ثبت شده است‌: «ای خدا، من تو را در آسمان دارم‌؛ این برای من کافی است و هیچ چیز دیگر بر زمین نمی‌خواهم‌!» (۲۵).

آساف چشم به ابدیت دوخته بود؛ ابدیت بر تمام جنبه‌های زندگی او تأثیر گذارده بود؛ برای همین می‌توانست با اطمینان بگوید که «این برای من کافی است و هیچ چیز دیگر بر زمین نمی‌خواهم‌.» برای آساف پاکدل و مقدس بودن‌، به زحمتش می‌ارزید.

خداوند به همۀ شما عطا فرماید که به همین نتیجه برسید. آمین‌!