You are here

مهاجرت لک‌‌لک‌‌ها

زمان تقریبی مطالعه:

۷ دقیقه

نوشته: جان استات

ترجمه: عطیه فرد

توبه

 اگر از مشاهدۀ زندگی یک پرنده می‌‌توانیم آموزۀ "ایمان" را بهتر یاد بگیریم، حتماً قادر خواهیم بود موضوع "توبه" را نیز خوب درک کنیم. پرندگان مهاجر که در پاییز به مقصدهای مختلفی پرواز می‌‌کنند همیشه در بهار به خانه باز می‌‌گردند.
در کتاب‌‌مقدس ایمان و توبه به موازات هم حرکت می‌‌کنند. اولین سخنان مکتوبِ عیسای مسیح در خدمات عمومی‌‌اش پس از اعلام آمدن پادشاهی خدا این بود: «توبه کنید و به این بشارت ایمان آورید» (مرقس ۱:‏۱۴). چنین دعوتی در سخنان رسولان مسیح نیز به‌‌چشم می‌‌خورد: «پس توبه کنید و به‌‌سوی خدا بازگردید تا گناهان‌‌تان پاک شود» (اعمال ۳:‏۱۹). همچنین پولس رسول خدمت خود را در اعلام بشارت به یهود و امت‌‌ها چنین جمع‌‌بندی می‌‌کند: «باید به‌‌سوی خدا بازگردند و به خداوند ما عیسی مسیح ایمان آورند» (اعمال ۲۰:‏۲۱). مقوله‌‌های ایمان و توبه از هم جدایی‌‌ناپذیرند، چرا که هر کدام بخشی از یک عمل واحد محسوب می‌‌گردند. به‌‌عبارتی عمل بازگشت شامل روگردانیدن از بت‌‌پرستی و گناه از طریق "توبه"، و رفتن به‌‌سوی خدا از طریق "ایمان" است (اول تسالونیکیان ۱:‏۹ و اول پطرس ۲:‏۲۵).
قبل از عیسی و شاگردانش، این دعوت توسط انبیای اسرائیل نیز اعلام شده بود: «ای اسرائیل به‌‌سوی یهوه خدای خود بازگشت نما» (هوشع ۱۴:‏۱). اما در میان انبیای عهد عتیق فقط ارمیای نبی بود که توبه را در عباراتی به مهاجرت پرندگان تشبیه نمود. خدا آیات زیر را ۷۰۰ سال قبل از میلاد به نبی خود داد تا آن را به قوم نافرمان و سرکش خود اعلام کند. احتمالاً این متن اولین اشارۀ صریح به پرندگان مهاجر در ادبیات باستان است، اگر چه در حدود ۲۰۰ سال قبل از آن، هومر در کتاب ایلیاد عقب‌‌نشینی لشکر ترژان را به پرواز دُرناها در زمستان به‌‌سوی جنوب تشبیه کرده بود.
«من گوش خود را فراداشته، شنیدم اما براستی تکلم ننمودند و کسی از شرارت خویش توبه نکرده و نگفته است چه کرده‌‌ام بلکه هر یک مثل اسبی که به جنگ می‌‌دود به راه خود رجوع می‌‌کند. لک‌‌لک نیز در هوا موسم خود را می‌‌داند و فاخته و پرستوک و کلنک زمان آمدن خود را نگاه می‌‌دارند، لیکن قوم من احکام خداوند را نمی‌‌دانند» (ارمیا ۸:‏۶ و۷).
امروزه سرزمین فلسطین همچون دالانی برای مهاجرت پرندگان عمل می‌‌کند، این مهاجرت به "راه هوایی" (flyway) معروف است. انواع زیادی از پرندگان در پاییز به سمت جنوب پرواز می‌‌کنند. آنها از طریق تنگه بسفُر در امتداد کشور ترکیه به سمت جنوب پرواز نموده و از طریق فلسطین و درّه نیل خود را در زمستان به آب و هوای گرم آفریقا می‌‌رسانند. ولی هنگام فرارسیدنِ بهار همه آنها بازمی‌‌گردند. آنان ابتدا به طرف شمال پرواز می‌‌کنند، سپس بال‌‌زنان یا به سمت غرب یعنی اروپا می‌‌روند یا به سمت شرق یعنی آسیا.
ارمیای نبی از لک‌‌لک‌‌ها به‌‌طور خاص نام می‌‌برد. من خود پرواز لک‌‌لک‌‌های سفید را در هنگام بهار در اسرائیل مشاهده کرده‌‌ام. صبح زود در زمین‌‌ها تغذیه می‌‌کنند و از آبراه‌‌ها آب می‌‌نوشند. ولی زمانی که آفتاب سوزان می‌‌شود، جریان هوای گرم به آنها کمک می‌‌کند که اوج بگیرند و قبل از سفر به‌‌سوی شمال به سطح قابل توجه ۴۰۰۰ فوتی صعود کنند. آنان از سرزمین‌‌های سرد زمستانی جنوب آفریقا تا آشیانه‌‌های بزرگ و مرتفع در جنوب اروپا در حدود ۸۰۰۰ مایل پرواز می‌‌کنند. پاهای دراز قرمزشان همچون موتوری در عقب‌‌شان و گردن درازشان فضای جلوی آنان را به‌‌راحتی می‌‌شکافد. طبق آمار، نزدیک به نیم میلیون لک‌‌لک سفید در هر پاییز و بهار بر فراز خاورمیانه کوچ می‌‌کنند. آنها مسیر بسیار طولانی‌‌ای را پرواز می‌‌کنند و پس از مدتی به جایگاه اولیۀ خود برمی‌‌گردند. تراژدی قوم خدا این بود که از مسیر خود منحرف شده بودند ولی متأسفانه بازگشتی در آنها دیده نمی‌‌شد.
در تمامی دنیا شیوۀ مهاجرت پرندگان به‌‌صورت چنین حرکت‌‌هایی از شمال به جنوب و جنوب به شمال به‌‌طور مداوم تکرار می‌‌شود. یکی از مثال‌‌های فوق طبیعی، پرستوهای دریایی است. این پرندگان در شمال آلاسکا، کانادا، گرینلند، لاپلند و سیبری تولید مثل نموده و در زمستان به‌‌سوی جنوب مهاجرت می‌‌کنند و خود را به آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی می‌‌رسانند. با اینکه وزن این پرندگان حدود ۱۲۰ گرم است ولی هر سال با گذر از مناطق سرد و یخبندان شمالی به سمت جنوب و بازگشت مجدد، مسافتی حدود ۲۲۰۰۰ مایل را پرواز می‌‌کنند. بدون شک این سفر طولانی‌‌ترین مهاجرتی است که یک پرنده می‌‌تواند انجام دهد.
این موضوع بیانگر این است که پرندگان زمان مهاجرت را زیر نظر دارند و آن را با نظم و دقت خاصی انجام می‌‌دهند. آنچه که یک پرنده به‌‌طور غریزی انجام می‌‌دهد، ما انسان‌‌ها باید آگاهانه دست به انتخاب آن بزنیم، انتخاب در بازگشت از راه‌‌های خودپرستانه و رفتن به‌‌سوی خدای زنده و خالق‌‌مان. نباید تصور کنیم که توبه فقط عملی آغازین است و هرگز نباید تکرار شود. نباید فراموش کنیم که ما نیز بایستی این عمل بازگشت را در زندگی‌‌مان به‌‌طور مداوم انجام دهیم. نکته غم‌‌انگیز در مورد قوم خدا این بود که آنها بارها با نااطاعتی و عصیان از خدا روگردان می‌‌شدند ولی در بازگشت تعلل می‌‌ورزیدند. ارمیای نبی چنین می‌‌گوید:
«و ایشان را بگو خداوند چنین می‌‌فرماید: اگر کسی بیفتد آیا نخواهد برخاست و اگر کسی مرتد شود آیا بازگشت نخواهد نمود؟ پس چرا این قوم اورشلیم به ارتداد دایمی مرتد شده‌‌اند و به فریب متمسّک شده، از بازگشت نمودن ابا می‌‌نمایند؟» (ارمیا ۸:‏۴-‏‏‏‏‏‏۵).
در اینجا نبیِ خدا، نه به رفتار پرندگان بلکه به عملکرد قوم خدا اشاره می‌‌کند. قوم اسرائیل در زمان ارمیا منحرف، فاسد و خودرأی بودند. ما نباید از نمونۀ منفی آنان پیروی کنیم. اگر همچون آنان بیفتیم، باید از جای برخیزیم و باز به سفر ایمانی خود ادامه دهیم. اگر از خدای خود روگردان شویم، احمقانه است که در بازگشت نمودن درنگ کنیم و آن را به تأخیر اندازیم. ما نباید توبه و اعتراف خود را تا عشای ربانی و یا یکشنبۀ بعدی و یا وقت دعایی که همان شب با خدا داریم به تعویق اندازیم. مسیحیانِ حکیم و دانا در بازگشت خود به‌‌سوی خدا تأخیر نمی‌‌کنند، بلکه گناه خود را اعتراف نموده و بلافاصله با توبه در جستجوی بازسازی و احیا برمی‌‌آیند. کلام خدا از طریق قسمت‌‌هایی همچون مزامیر ۵۱ و ۱۳۰ در ابراز پشیمانی و ندامت به ما کمک خواهد کرد.
موضوع مهاجرت پرندگان برای ما چالش‌‌برانگیز است. آنها علاوه بر مهاجرت‌‌های سالانه‌‌شان، غریزۀ بازگشت به خانه را در خود بسط و گسترش داده‌‌اند. به‌‌طوری که وقتی به مکانی ناآشنا و غریب می‌‌روند، مجدداً راه خود را در برگشت به خانه باز می‌‌یابند. به‌‌عنوان مثال کبوتران از زمانی که کبوتر نوح راه خود را در برگشت به کشتی یافت (پیدایش ۸:‏۸-‏‏‏‏‏‏۱۲)، برای پروازهای برگشت به خانه مشهورند. در طی جنگ جهانی دوم کبوترهای نامه‌‌بر چنان ارزشی یافتند که وزیر نیروی هوایی بریتانیا فهرستی از کبوتران حامل نامه را به ثبت رساند. در سال ۱۹۴۳ نشان مخصوص بریتانیا به کبوتری به نام Winkie اهدا شد، زیرا خبر اضطراری غرق شدن کشتی بریستول در دریای شمال را به ۱۲۰ مایلی خود برده بود. با کمک این کبوتر همۀ سرنشینان این کشتی از این حادثه جان سالم به در بردند.
خودم شخصاً غریزۀ "بازگشت به خانۀ" پرندگان را بارها در اطراف خانه روستایی‌‌‌‌ام در جنوب غربی ولز زیر نظر داشته‌‌ام. مشاهدۀ این خصلت عجیب پرندگان همیشه مرا حیران و متعجب نموده است. در آن منطقه از ولز نوع خاصی از پرندگان دریایی به نام Manx Shearwater وجود دارند که دارای منقاری بزرگ هستند. این پرندگان که متعلق به دریای آزاد هستند از آرژانتین به سمت ولز مهاجرت می‌‌کنند تا تولید مثل نموده و تخم‌‌های خود را در حفره‌‌هایی بگذارند که خرگوش‌‌های آن منطقه از خود به جا گذاشته‌‌اند. سال‌‌ها قبل یکی از این پرندگان را از این محل برداشته و در اطراف کمبریج رها کردند، یعنی در حدود ۲۴۰ مایل دورتر از محل فعلی‌‌اش. این پرنده هفت روز بعد به حفرۀ زیرزمینی خود بازگشت. در موقعیتی دیگر یکی از این پرندگان در اطراف فرودگاه بین‌‌المللی بوستون در آمریکا که در ۳۰۰۰ مایلی محل قبلی قرار داشت رها شد. این پرنده دوازده روز بعد به لانه خود در ولز بازگشت. او به‌‌طور تخمینی روزانه مسافتی در حدود ۲۵۰ مایل پرواز کرده بود!
آیا ما هم از غریزه روحانی برای بازگشت که پرندگان به شکل غریزی آن را دارا هستند برخورداریم؟ هر چه بیشتر به درک و شناخت خدا پی ببریم، در می‌‌یابیم که او مأمن حقیقی همۀ انسان‌‌هاست و می‌‌فهمیم که بدون او از لحاظ روحانی گیج و سرگردانیم. آری، انسانی که این حقیقت را دریافته است، به کوچکترین انحرافی نسبت به خدا واکنش نشان می‌‌دهد. درد و رنجِ جدایی از خدا چنان حسی در ما ایجاد می‌‌کند که با اشتیا‌‌ق و علاقه بیشتری به‌‌سوی او خواهیم آمد و وقتی باز می‌‌گردیم، در حقیقت به خانه باز می‌‌گردیم.